یادداشت‌های اجتماعی و سیاسی اندیشکده هاتف

سرمایه اجتماعی برای توسعه کارآفرینی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

برای رشد کسب‌وکارها سرمایه‌های گوناگونی اهمیت دارند. یعنی نه‌تنها سرمایه‌گذاری مالی، بلکه افزودن دارایی‌های ارتباطی یک کسب‌وکار نیز می‌تواند یک سرمایه‌گذاری کلیدی و ضروری باشد. این موضوع زمانی بیشتر حائز اهمیت می‌نماید که وضعیت اجتماعی و اقلیمی به آن دامن بزند. به بیان دیگر، به‌طور خاص درمورد ایران شکاف‌های میان دولت-ملت سبب می‌شود که سرمایۀ اجتماعی در جامعۀ معاصر ایرانی مخدوش باشد؛ در چنین شرایطی، ساختارهای متمرکز و عمودی و صُلب، فضای پویا و منعطف و متکثر را از بین می‌برد. جامعۀ مدنی به کمک ابزارهای دیجیتالی، تمایل بسیاری برای خودابرازی و کنشگری فعال خواهد داشت؛ اما ساختار مانع چنین تحرکی خواهد شد. این وضعیت، شرایطی را سبب می‌شود که جامعه‌شناسان آن را ذره‌ای‌شدن جامعه می‌نامند؛ یعنی وضعیتی که در آن افراد ترجیح می‌دهند حلقه‌های اعتمادشان را کوچک‌تر کرده و اهداف خود را به‌صورت فردی دنبال کنند. استدلالی که چنین وضعیتی را توجیه می‌کند می‌تواند اتکا به درآمدهای نفتی در حکومت‌ها و بی‌نیازی آن‌ها به مردم (برای نمونه بی‌نیاز از جلب اعتماد جامعه برای دریافت مالیات) باشد. بر همین اساس است که  افراد در برقراری ارتباطات افقی ناتوان بوده و هم‌افزایی با دیگران در زیست اجتماعی را کمتر می‌آموزند [[1]].

با این مقدمه، این مقاله، مقالۀ دوم از بخش دوم این پرونده، به بررسی این می‌پردازد که گردآوری و داشتن این نوع سرمایه برای کسب‌وکارها چه اهمیتی دارد. در بخش اول پرونده، با عنوان مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف، پیرامون ماهیت و تشکیل سرمایۀ اجتماعی صحبت شده است که محل بحث اصلی در این بخش پرونده است.

ادامه مطلب
سرمایه اجتماعی و حمایت نزدیکان در توسعه کسب‌وکار (عکس را هوش مصنوعی ساخته است)

برقراری ارتباطات اهمیتی کلیدی در نوآوری و کارآفرینی دارد. یک کارآفرین، خصوصاً در مراحل ابتدایی فعالیت خود، بیش از هر چیز نیاز به حمایت‌های اطرافیان خود دارد؛ حمایتی که بخشی از آن مالی (قرض‌کردن از خانواده و دوستان) و بخش دیگران آن کاملاً غیرمالی‌ست (مانند تحمل درآمد اندک یکی از اعضای خانواده در سال‌های نخست کارآفرینی).

البته که اهمیت ارتباطات و شبکۀ شغلی و حرفه‌ای در لایه‌های کلان‌تری مانند توسعۀ نوآوری و حتی توسعۀ اقتصادی نیز به‌طور مفصل بحث شده است. و از همین روی نه فقط خود کارآفرین بلکه محیط پیرامونی وی نیز باید واجد نهادهایی باشد که ارتباطات میان بازیگران مختلف را تسهیل کند. مثلاً در اقتصاد پلتفرمی، که کسب‌وکارهای آن در سال‌های نخستین فعالیت زیان‌ده هستند، وضعیت مالیات‌دهی کسب‌وکار وضعیتی خاص و منحصربه‌فرد است. نظام مالیاتی کشورها، که عمدتاً ساختار بوروکراتیک شدیدی داشته و وضعیت ذهنی حاکم بر آن نیز به اقتصاد سنتی نزدیک‌تر است، نخواهد توانست خود را به‌سرعت با ذات و ماهیت اقتصاد پلتفرمی آشنا کند؛ مگر اینکه با وجود سازمان‌های میانجی، مانند واسط‌های تنظیم‌گری، این موضوع برای آن‌ها تفهیم شده و سازوکار مالیات‌گیری از این سنخ کسب‌وکارها بازتعریف شود. این امر مستلزم داشتن پیوندهای ارتباطی و شناختی قوی میان نهادهای سیاست‌گذار، واسط‌های تنظیم‌گری، نظام قضایی، نظام مالیاتی، کسب‌وکارها و بسیاری بازیگران دیگر است.

ادامه مطلب
کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

مقدمه

در بسیاری از تحلیل‌ها درمورد تاریخ معاصر ایران، عاملیت زنانه کنار زده می‌شود. حتی وقتی درمورد واقعه کشف حجاب که تأثیر زیادی بر زندگی زنان گذاشت صحبت می‌شود، زنان صرفا به‌عنوان کسانی توصیف می‌شوند که تأثیر پذیرفتند و تأثیر مهمی نگذاشته‌اند. چه موافقان و چه مخالفان سیاست کشف حجاب طوری درمورد آن صحبت می‌کنند که گویی زنان فقط آلت دست مردان بوده‌اند و اختیاری از خود نداشته‌اند. ایده کشف حجاب نیز عموما یا به شخص رضاشاه نسبت داده می‌شود، یا به دولت‌مردان و یا به روشن‌فکران. در این یادداشت می‌خواهم به تأثیر زنان در کشف حجاب بپردازم.
بسیاری از تحلیل‌ها سیاست کشف حجاب را اقدامی غیرسیاسی برای تغییر وضعیت زنان و مدرن‌کردن جامعه توصیف می‌کنند. اما از دیدگاهی دیگر، سیاست کشف حجاب را می‌توان اقدامی برای حل مشکل مشروعیت در حکومت پهلوی اول به شمار آورد. کشف حجاب در زمانی رخ داد که حکومت از کمترین محبوبیت برخوردار بود و این اقدام می‌توانست حمایت زنان طبقات بالا و متوسط را در پی داشته باشد. وقتی می‌خواهیم درمورد زنان صحبت کنیم، باید از خود بپرسیم «کدام زنان؟».
برای تحلیل بهتر می‌توان زنان را به دو دسته تقسیم کرد: زنان درباری و زنان عادی.

کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)
کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)
ادامه مطلب
رویکرد بالابه‌پایین و پایین‌به‌بالا در جامعه (این تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

در قسمت اول این مجموعه‌یادداشت، به این پرسش پاسخ داده شد که سرمایۀ اجتماعی چیست و چه دسته‌بندی‌ها و انواع و مفاهیمی به فهم‌ ما از این مفهوم کمک می‌کنند. در این بخش درخصوص منابعی که سرمایۀ اجتماعی را تشکیل می‌دهند مباحثی مطرح شده است.

رویکرد از بالابه‌پایین

نظریه‌های متنوعی معتقدند که سرمایۀ اجتماعی از بالابه‌پایین (یعنی از سوی ساختارهای سیاسی و اجتماعی) تشکیل شده و از همین طریق نیز از بین می‌روند. این نظریه‌ها معتقدند که رهبران سیاسی این توانایی و ظرفیت را دارند که با عملکرد مناسب فردی و نهادی، اعتماد اجتماعی را جلب کنند و به شهروندان این اطمینان را بدهند که نهادهای عمومی بی‌طرف هستند. نتیجۀ این رفتار، از دید این نظریه‌پردازان، این است که اعتماد عمومی سرریز کرده و به روابط متقابل شهروندان نیز سرایت می‌کند [[1]]. در این دیدگاه سرمایۀ اجتماعی خروجی‌ یک رفتار دانسته می‌شود که منشأ آن از سوی دولت‌ها بوده و نتیجۀ آن تغییر رفتار شهروندان است: سرمایۀ اجتماعی یک متغیر وابسته و نتیجۀ تحمیل‌گری یا تسهیل‌گری‌ محیط‌های نهادی‌ست. در حمایت از این رویکرد، یعنی وابستگی‌ سرمایۀ اجتماعی‌ یک جامعه به رفتارها و نهادهای سیاسی، گفته می‌شود زمانی‌که اهداف سیاسی و سخت‌گیری‌ها در عضویت در شبکه‌ها وجود داشته باشد، جریان دانش و اطلاعات نیز محافظه‌کارانه‌تر خواهد شد [[2]]. برخی از این نهادها، که می‌توانند توسط قوانین و به‌صورت از بالابه‌پایین تقویت شده یا تخریب شوند، عبارت‌اند از [[3]]:

ادامه مطلب
کشف حجاب و استفاده از کلاه در دوره رضاشاه

مقدمه

سیاست کشف حجاب را نباید صرفا با این عنوان تفسیر کرد که قصد دولت این بوده که زنان را از پس پرده بیرون بیاورد. چراکه از سال‌ها پیش بسیاری از زنان شروع به این کار کرده بودند؛ همچنین برخی از اقدامات قبلی دولت زنان را از پس پرده بیرون کشیده بود، از جمله صدور شناسنامه و پاسپورت عکس‌دار برای زنان؛ زیرا رواج شناسنامه عکس‌دار به معنای این بود که چهره زن می‌بایست پیدا باشد و مرد غریبه نیز می‌تواند این چهره را ببیند. پس این سیاست را باید با عینک دیگری غیر از «بیرون کشیدن زنان از پس پرده» دید. کشف حجاب یورشی از سوی دولت بود برای تصرف هر آنچه که بیرون از اختیار آن بود.

تردیدهای حکومت درمورد «کشف حجاب»

اما جدا از این نوع تحلیل‌ها، اتفاقات مربوط به واقعه کشف حجاب نیز نکات مهمی را به ما گوشزد می‌کند؛ نکاتی که نشان‌دهنده تردیدها و دودلی‌های افراد حکومت درمورد نحوه اجرای این سیاست بود. ۱۷ دی ۱۳۱۴ روزی بود که رضاشاه به‌همراه همسرش تاج‌الملوک و دو دخترش، شمس و اشرف، برای اعطای دیپلم به فارغ‌التحصیلان دختر دانش‌سرای عالی در رشته‌های طب و قابلگی در مراسمی شرکت کردند. همسر و دو دختر رضاشاه در این مراسم «بی‌حجاب» بودند. همین پوشش جدید زنان در این مراسم بود که بعدها «کشف حجاب» نامیده شد.

ادامه مطلب
سرمایه اجتماعی از نگاه هوش مصنوعی - (این تصویر به کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

اعتماد به یک دایرۀ کوچک از افراد نزدیک، ناتوانی در شنیدن ایده‌ها و دیدگاه‌های مخالف، تشکل‌های کوتاه‌عمر و پرحاشیۀ صنفی و سیاسی، تنهایی و تک‌رَوی، تبدیل رقابت به خصومت، فقدان لابی‌های اثربخش صنفی، ارتباطات حرفه‌ای سست، بده‌بستان‌های اندک در محیط‌های کاری و دوستانه، همگی نشانه‌هایی از یک بیماری جمعی هستند: کمبود سرمایۀ اجتماعی.

اما سرمایۀ اجتماعی چیست؟ آیا سرمایۀ اجتماعی صرفاً اعتماد به دیگران است؟ قطعاً خیر…

زمانی ‌که دو باجناق، که یکی کارمند و دیگری راننده‌تاکسی است، نمی‌توانند سر یک موضوع ساده با یکدیگر به مفاهمه برسند، آن چیزی که غایب است سرمایۀ اجتماعی‌ست. زمانی ‌که بچه‌های یک کلاس قرار می‌گذارند که برای اعتراض به سیستم سرمایش ضعیف مدرسه دسته‌جمعی غیبت کنند ولی فقط نیمی از آن‌ها پای قرار می‌مانند، آن چیزی که غایب است سرمایۀ اجتماعی‌ست. زمانی ‌که بازوهای حقوقی شرکت‌های دیجیتال نمی‌توانند (یا نمی‌خواهند) منافع مشترک خود را یا یکدیگر در میان بگذارند، و در نتیجه نمی‌توانند در راستای منافع یکدیگر در مقابل جریان‌های قوانین بازدارنده قد علم کنند، آن چیزی که غایب است سرمایۀ اجتماعی‌ست.

ادامه مطلب
ایران در دوره گذار به مدرنیته. (این تصویر باکمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

مقدمه

همه شنیده‌ایم که رضاخان با کودتا بر تخت قدرت نشست و به سلسله قاجار پایان داد. اما شاید کمتر از خودمان پرسیده باشیم چنین فردی که با زور به قدرت می‌رسد، چگونه نزدیک به دو دهه پادشاه ایران باقی می‌ماند و در آخر هم نه به دست مردم، بلکه با دخالت دولت‌های خارجی از قدرت کنار می‌رود. به نظر می‌رسد حکومت رضاخان از نوعی مشروعیت در جامعه ایران برخوردار بود؛ اما تا شرایط سال‌های حول‌وحوش ۱۲۹۹ (سال کودتای رضاخان) را در نظر نگیریم، نمی‌توانیم علت مشروعیت حکومت او را درک کنیم.

ادامه مطلب
زنان در کنار مجسمه چکمه‌های رضاشاه در کاخ سعدآباد

چرا کشف حجاب مهم است؟

دورۀ پهلوی اول از تأثیرگذارترین دوره‌های تاریخ ایران بر وضعیت فعلی ماست. پهلوی اول دو ویژگی را همزمان داشت: اول، استبداد سیاسی و دوم مدرن‌سازی جامعه ایران. هر دوی این ویژگی‌ها باعث شد که نه‌تنها سیاست، بلکه حتی زندگی روزمره افراد در ایران هم به‌نحوی تغییر کند که قبل از آن کمتر سابقه داشت. پررنگ‌ترین مصداق این ماجرا در سیاست «کشف حجاب» بود. کشف حجاب از دو جهت در تاریخ معاصر ایران بااهمیت است.

اول اینکه این سیاست فقط زنان جامعه را هدف نگرفت، بلکه الگوی طبقاتی قدیم جامعه را به هم ریخت. قبل از کشف حجاب، فضای فرهنگی جامعه ایران به این صورت بود که اگر فردی متعلق به طبقات بالا بود، باید اصول مربوط به فاصله‌گذاری‌های حریم‌های مردانه با زنانه را به‌طور سفت‌وسخت رعایت می‌کرد. به‌عبارت دیگر، هرچه به‌سمت طبقات بالاتر و بخش‌های اعیانی‌تر جامعه می‌رفتیم، تمایز «بیرونی» از «اندرونی» پررنگ‌تر می‌شد. سیاست «کشف حجاب» کل این سلسله‌مراتب را که در متن جامعه نهفته بود، از بین برد.

ادامه مطلب
حق بر بدن و حق آزادی پوشش (این تصویر با کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

برای تعیین تکلیف درباب مسئلۀ حجاب اجباری و اعتبار حقوقی این حکم لازم است به این مسئله بپردازیم که حق انتخاب پوشش از جملۀ چه حقوقی است؟ آیا اصلاً انسان در این حوزه واجد حق است؟

حامیان متافیزیک‌های پرهزینۀ بنیادگرایانه، ممکن است مدعی شوند که بنابر متافیزیک مقبول آن‌ها، انسان در اینجا فاقد حق است؛ این خداوند است که چنین حقی دارد و انسان در اینجا جز مطیع‌بودن، به هر عمل دیگر متوسل شود، از لحاظ شرعی مرتکب خطا شده است و مستحق مجازات است.

البته ریشه‌های این استدلال را در قسمت اول بررسی کردیم و نشان دادیم که این سبک از استدلال تا چه اندازه دچار مشکلاتی اساسی است. اولین مشکل، متافیزیک پرهزینه‌ای است که رهیافت‌های مساوات‌طلبانه به‌لحاظ معرفت‌شناختی، از پذیرش آن معذورند. جنبۀ دیگر آن، عدم ‌امکان استنباط حقوقی از گزارۀ یادشده است. کمااینکه در یادداشت پیشین به‌طرزی مبسوط‌تر بیان کردیم، از صرف الزام تشریعی، الزام حقوقی و قانونی لازم نمی‌آید.

اما مسئلۀ پوشش و حق انتخاب آن، از چه بنیانی تغذیه می‌کند و بر چه اساسی استوار است؟

ادامه مطلب
تحلیل مسئله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه - (این تصویر را هوش مصنوعی ساخته است).

بروز یک مسئله

ماجرای حق ورود زنان به استادیوم از جمله پدیده‌های مسئله‌برانگیزی است که هر از چندگاهی خودش را در عرصۀ افکار عمومی نشان می‌دهد. مدافعان حق ورود زنان به استادیوم معمولاً این نکته را به محرومیت زن ایرانی از اقل حقوق خود نسبت می‌دهند. از طرف دیگر موافق این ممنوعیت ورود زنان به استادیوم را منافی عفت عمومی می‌دانند.

تاکنون اینجانب دلیلی جامعه‌شناختی در تایید تعارض ورود زنان به استادیوم و عفت عمومی نیافته‌ام. به‌خودی‌خود روشن است که دلیل فقهی مستقیمی نیز در تایید ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ارائه نشده است. از طرف دیگر عده‌ای از صاحب‌نظران معتقدند که مسئلۀ ورود زنان به استادیوم از جمله شبه‌مسئله‌هایی است که پرداختن به آن فاقد موضوعیت بوده و لازم است که موضوعات اصیل‌تری ذهن متفکران و عرصۀ افکار عمومی را مشغول کنند.

اما این دعاوی تا چه میزان صحیح‌اند؟ آیا مسئلۀ ورود زنان به استادیوم یک مسئلۀ فرعی است؟ اگر آری چرا تا به این اندازه خودش را پیش روی چشمان ما قرار می‌دهد؟ چرا حکومت نمی‌تواند به شیوه‌ای سهل‌گیرانه با این مسئله مواجه شود و تنها از طریق فشار نهادهای بین‌المللی این امکان را در موارد خاص فراهم می‌کند؟

بخواهیم یا نخواهیم ورود زنان به استادیوم به یک مسئله مبدل شده است. این مسئله‌شدن به‌تبع واکنش‌های افراطی حاکمیت رقم خورده است. به‌خودی‌خود و در وهله اول شاید اصل ورود زنان به استادیوم مطالبۀ مدنی قابل‌ملاحظه‌ای نباشد اما اگر توجه کنیم و متوجه شویم که این ممنوعیت تالی فاسد سیاست‌های برآمده از گفتمان تفکیک فضا، حذف زنان از عرصۀ عمومی و کنترل بدن هستند؛ شاید به شیوۀ متفاوتی با آن روبه‌رو شویم. نکته حائز اهمیت دیگر این است که ماجرای ورود زنان به استادیوم به یک مسئلۀ نمادین تبدیل شده است. این نمادین‌شدن که محصول کنش‌های خود حاکمیت است، آن را به چوبی دوسرنجس برای حاکمیت مبدل ساخته که نمی‌تواند راه مناسب مواجهه با آن را کشف کند.

ادامه مطلب