مناسک پیادهروی اربعین، در سالهای اخیر با اقبالی گسترده از سوی قشرهای مختلف مردم همراه بوده است. در شرایطی که برخی نشانهها، از افول جایگاه مذهب در ایران حکایت دارد، شکوه و رونق این مراسم، جامعهشناسان را به بازاندیشی در تحلیلهایشان سوق داده است. این بازاندیشی، گاه با تحلیلهایی از این مراسم همراه بودهاند که به نظر میرسد قوت و قوام لازم را ندارند. در اولین تحلیل رایج، حمایتهای حکومتی از این مراسم، در قالب انعکاس رسانهای گستردۀ آن، حمایتهای مالی مختلف و… علت این شکوه برشمرده میشود. حال اینکه در این سالها بسیاری از مناسک بودهاند (مانند مناسک نمازجمعه) که با حمایتهای مختلف رسمی نیز همراه بودهاند اما با شکستی سهمگین در جلبنظر مردم مواجه شدهاند.
گاه تحلیلها سویههای صرفا الهیاتی به خود میگیرند و مثلا گفته میشود که فقط محوریت اسطورهای معنوی چون امام حسین(ع) موجب چنین استقبال گستردهای شده است، حال آنکه باز در سالیان گذشته شاهد افول برخی مناسک (مانند روضههای خانگی) بودهایم که اتفاقا محوریتشان شخص اباعبدالله(ع) بوده است.
سومین تحلیل رایج در بیان شکوه مناسکی اربعین، محورقراردادن ماهیت تفننی و کارناوالی این مراسم است. در این تحلیل با اشاره به باهمبودگیهای در مسیر، استراحتگاههای متنوع، خوراکهای مختلف، رنگارنگ و در دسترس و انواع و اقسام خدماتی که به زائران ارائه میشود، ماهیت تفننی مسیر پیادهروی، علت اصلی چنین اشتیاقی بیان میشود. این تحلیل عمدتا مربوط به کسانی است که تجربه حضور در این پیادهروی را نداشتهاند. بارزترین ویژگی این مراسم، رنج و مشقتی است که افراد به واسطه حضور در آن متحمل میشوند. فقدان خدمات و سرویسهای بهداشتی و درمانی، کمبود مکانهای مناسب برای استراحت، خستگی و کوفتگی شدید عضلات، گرمای شدید و ازدحام جمعیت، کمبود آب، بیماریهای مختلفی که افراد در طول مسیر مبتلا میشوند و… وضعیتی را رقم میزند که افراد را به معنای حقیقی کلمه خسته و رنجور میکند.
اما این رنجی که افراد با کندهشدن از زندگی روزمره و با تنسپردن به مسیری صعب به آن تن میدهند، رنجی متفاوت از آن چیزی است که افراد در زندگی روزمره و روتینشان تجربه میکنند. این، رنجیست مقدس که بهواسطۀ همذاتپنداری با مصائبی که امامحسین(ع) مبتلا شد، معنادار میشود. به عبارت دیگر افراد با پذیرفتن این رنج در مسیر کربلا، گویا خود را همراه مشقتها و محنتهایی میکنند که مولایشان زمانی در همین مسیر متحمل شد و به این واسطه امر ناب مقدسی را نزد خود حاضر میکنند و به زندگی خود، معنا میبخشند؛ زندگی روتینی که پیش از آن، بهواسطۀ ماشینیشدن، تهیشدن از معنا و فشارهای معیشتی، گاه غیرقابلتحمل شده بود. فراموشی خود و پذیرفتن یک دیگریِ ناب، که معنای دیگر همان رنج مقدس است، پیامدهای مهمی هم در پی دارد. مهمترین پیامدش تمنای خدمت به دیگران است. بهعبارت دیگر فراموشی خود و احضار دیگریِ مقدس، نوعی حس گشودگی به دیگران را نیز پدید میآورد که خود را در قالب ازخودگذشتگیها و ارائه خدمات بیچشمداشت به دیگران نشان میدهد.
در پایان لازم به ذکر است رنج مقدسی که گفته شد رنجیست طبیعی که لازمۀ پاگذاشتن در چنین مسیری است و قطعا با رنجی که ناشی از سوءمدیریت و مداخلات ناشیانۀ دولتی است متفاوت میباشد. همچنین آنچه بهعنوان علت اصلی رشد و ماندگاری این مناسک ذکر شد به هیچ وجه به معنای نادیدهگرفتن اتفاقاتی چون بهرهبرداریهای دولتی از این مراسم و تبلیغات گستردۀ رسانهای آن نیست اما اینها همگی پیامدهای رخدادی است که شرحش گفته شد، نه علت این پدیده.