یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

مدرسه، آینۀ فاصلۀ ما از نسل جدید

9 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

مدرسه یک مکان ثابت نیست. گواه این سخن تمام ساعت‌هایی است که در مدرسه سپری و تجربه کرده‌ام. مدرسه عوض می‌شود. ما معلم‌ها و دانش‌آموزان انسان‌هایی با نقش‌های ثابت و یکسان نیستیم. با گذر زمان تغییر می‌کنیم و مدرسه را نیز تغییر می‌دهیم. البته از زمانی که کرونا چهرۀ زندگی را دگرگون کرد تقریبا همۀ آنچه که می‌شناختیم با شتاب بیشتری عوض شد. نظم و اقتدار مدرسه جای خودش را به پنجره‌های دوبعدی در صفحۀ نمایشگرها سپرد که ماهیتش تماما با نظام آموزشی ناسازگار بود. خاطرم هست در دفتر دبیران بر روی کاغذی در ابعاد A3  نوشته شده بود «دبیران محترم لطفا از سوق‌دادن دانش‌آموزان به فضای مجازی جدا پرهیز نمایید.» شاید آن روزها هرگز به ذهن ما خطور نمی‌کرد که باید کلاس درس را به صورت آنلاین و در فضای مجازی راهبری کنیم.

لزوم تغییر در مدارس و نظام آموزشی نوین

کرونا و دوران آموزش مجازی

برای من کلاس درس تا پیش از آمدن کرونا محیط صمیمانه‌ای بود که با انسان‌هایی جوان‌تر از خودم در مورد مسائل جامعه و سیاست به گفت‌وگو می‌نشستم. تفاوت نظر و تبادل آرا اساس کلاس بود و صحبت‌های چهره‌به‌چهره با دانش‌آموزان و همکاران امکان خلق فضایی را فراهم می‌کرد که خودم در دوران دانش‌آموزی کمابیش از آن محروم بودم. ایجاد محیطی آزاد برای ابراز نظر و فراهم‌کردن فرصتی برای نوشتن آرزوی دیرینه و از جمله انگیزه‌هایم برای ورود به فضای تعلیم و تربیت بود. ظرف این سال‌ها کشف علایق دانش‌آموزان و انگیزه‌بخشی برای حرکت در مسیر علایق را مبنای کار خود قرار دادم و البته مطمئن نیستم تا چه اندازه در تحقق این هدف موفق بوده‌ام. معمولا فاصله آنچه که می‌خواهیم با آنچه که در عمل محقق می‌شود کم نیست.

 با این‌حال کلاس آنلاین فضا را عوض کرد. دانش‌آموزان و من هر کدام پای یک دستگاه الکترونیک متصل به شبکه وب سعی می‌کردیم در مورد مطالب کتاب درسی گفت‌وگو کنیم. بیشتر من می‌گفتم و متن کتاب را آن‌ها می‌خواندند. کلاس‌ها را بدون دیدن چهرۀ یکدیگر برگزار می‌کردیم. تکه‌پرانی‌ها و شوخی‌های بچه‌ها به صفر رسیده بود و در پاسخ‌دهی به سوالات بیش از آنچه که در کلاس حضوری مرسوم بود وقفه می‌افتاد. متن کتاب تنها نقطۀ اتصال ما در کلاس مجازی بود و آنچه که می‌خواندیم از واقعیت‌های جامعه و زندگی روزمرۀ ما فاصلۀ زیادی داشت. خواندن یک متن در کنار تعامل و گفت‌وگو معنادارتر از خواندن همان متن با انگیزۀ نمره‌گرفتن در یک آزمونی تستی است. متن کتاب درسی و سوالات چهارگزینه‌ای از زندگی ما فاصله می‌گرفت و با گذشت زمان این فاصله در کلاس‌های آنلاین بیشتر هم می‌شد. کتاب از مدینۀ فاضلۀ فارابی و افق علوم اجتماعی در جهان اسلام می‌گفت و ما انسان‌های گرفتار کرونا و درگیر تورم باید متن درس را با دقت حفظ می‌کردیم تا به سوالات چهارگزینه‌ای آزمون‌های استاندارد پاسخ دهیم.

دانش‌آموزان سوالات جسورانه می‌پرسیدند و چهارچوب تنگ کتاب درسی را نابسنده می‌دیدند. من هم به‌مرور از محتوای جهت‌دار و ضدتجدد کتاب خسته می‌شدم. کتب درسی این نسل را باید حداقل یکبار تورق کرد. در کتاب‌های علوم اجتماعی متوسطه دوم، جهان اسلام و جهان غرب اغلب در رویارویی و تقابل با یکدیگر شناخته می‌شوند و جهان اسلام هم به‌عنوان تنها ظرفیت ممکن برای سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها معرفی می‌گردد. همچنین از منظر شورای مولفین سرنوشت انسان متجدد در غرب جدید قفس آهنین، بحران معنا و تنگنای معرفتی است. البته معرفی این دوگانه و دامن‌زدن به تقابل اسلام و تجدد چندان هم بی‌هزینه نیست. مکرر پیش می‌آمد که دانش‌آموزی این تقابل را بی‌معنا بداند و آن را به چالش بکشد. تکرار مفاهیم منفی و ستیزه‌محور انسان را بعضا از خودش هم بیزار می‌کند. اما تلقین دشمنی با تجدد در بستر اینترنت وضعیت متمایز و بعضا مضحکی را ایجاد می‌کرد.

فاصله. این کلمه معنادارترین مفهوم وابسته به کلاس‌های مجازی است. فاصله‌ای که هر لحظه با هبوط تعامل دوسویه بیشتر شد. با متن کتاب بیگانه‌بودن، نظرات القايی را نپذیرفتن و احساس‌بیگانگی‌کردن به‌مرور حضور فعال دانش‌آموزان در کلاس درس را کم‌رنگ و بی‌رونق می‌ساخت. احتمالا بیشترین چیزی که این فاصله را در مقاطع محدودی می‌کاست نگرانی ازدست‌رفتن نمره بود. نگرانی ازدست‌رفتن حقوق برای معلم و ازدست‌رفتن نمره برای دانش‌آموز دنیای کلاس مجازی را در رنگ خاکستری تعامل حداقلی فرو می‌برد. کاربر یا دانش‌آموز می‌توانست در بستر کلاس آنلاین به‌راحتی در موضع سکوت فرو رود و از فاصلۀ ایجاد شده برای رهاشدن از قید مدرسه استفاده کند. داشتن موهای بلند، نپوشیدن مقنعه، پوشیدن تیشرت طرح‌دار، آرایش‌کردن، تتو زدن و بی‌محلی به مدرسه یک‌باره ممکن شده بود. آزادی موقت با کرونا به دست آمد، با غلبۀ فضای خصوصی دانش‌آموزان بر فضای تحکم‌آمیز مدرسه.

مدرسه در دوران پساکرونا

بعد از کرونا ما با دانش‌آموزان سابقمان در مدرسه مواجه نبودیم. فاصله‌ای که در فضای مجازی ممکن شده بود در بازگشایی مدارس هم جلوه‌گر شد. سکوت حاکم در کلاس مجازی به مشارکت متفاوت در کلاس حضوری منجر گردید. اندیشه‌های جدید، مطالبات تازه و افت تحصیلی در کلاس‌های پساکرونا خود را نشان می‌داد. فاصله‌ای که در دل کلاس مجازی با سکوت پنهان مانده بود به درون فضای فیزیکی مدرسه رسوخ کرد. خاطرم هست در یکی از کلاس‌ها نزدیک به دو ماه دانش‌آموزان در حضور معلمان، ناظم و مدیر سکوت می‌کردند. بعد از غیبت ما در کلاس گفت‌وگو و خنده‌هایشان را می‌شد با فاصله شنید. این فاصله با سخن‌نگفتن و تعامل حداقلی در مدرسه آشکار شد.

اما رخدادی که برای مهسا امینی اتفاق افتاد طلسم سکوت را شکست. دانش‌آموزان ساکت و گوشه‌گیر کلاس درس به مرور از آزادی حق انتخابشان می‌گفتند. گویا منتظر بودند تا امکان و فرصتی برای بیان آن فاصله بیابند. هیجان و تکاپو به کلاس‌های درس بازگشت و امکان مکالمه از نو فراهم شد. اما این‌بار مکالمات آغشته به هیجان و در مواردی مملو از خشم بود. فاصله‌ای که در زیر پوست کلاس‌های آنلاین جریان داشت و در ماه‌های بازگشایی مدارس با سکوت تداوم پیدا کرده بود یک‌باره از سخنان آتشین دانش‌آموزان سر در آورد. ماهان بعد از اتمام کلاس به سراغم آمد و گفت «آقا شما هم به این حرفا اعتقاد ندارین مگه نه؟» پرسیدم «کدوم حرف‌ها؟» ادامه داد «ولایت‌فقیه و جمهوری اسلامی و این چیزا منظورمه» پاسخ دادم «هیچ حکمرانی بدون همراهی و رضایت مردم تا امروز در تاریخ دوام نیاورده. رضایت مردم شرطه.» گفت «خوب پس از خودمونین فقط جراتشو ندارین پوس‌کنده بگین» با خنده از میز فاصله گرفت و به سمت در کلاس حرکت کرد. برای خروج از انفعال به مهدی اشاره کردم و گفتم «برای ایشون یه گونی درجه یک در نظر بگیرید» خنده حضار تیزی سوال ماهان را به حاشیه برد. اما چیزی از جدیت صورت مساله در ذهن من کم نکرد. فاصلۀ مطالب، محتوا و برنامۀ درسی از تعلقات، سبک زندگی و دغدغۀ دانش‌آموزان روزبه‌روز بیشتر می‌شد و من شاهد دوره‌ای از سکوت و اندکی بعد فوران آن فاصلۀ عمیق بودم.

مدرسه یک مکان ثابت نیست. ایده ها، انگیزه‌ها و انسان‌ها در حال تغییرند. آنچه که دیروز ارتباط را ممکن می‌ساخت امروز می‌تواند مانعی برای ایجاد ارتباط شده باشد. مهارت‌های مورد نیاز تغییر می‌کنند و پرسش‌ها تازه می‌شوند. اگر یک درس از ده سال فعالیت آموزشی در مدرسه گرفته باشم همان جمله‌ای است که در آغاز این متن آوردم. برای نوشدن و برای تغییرات باید آماده بود. بیش از همه، ما معلمان، برنامه‌ریزان آموزشی و مولفین کتب درسی باید از تغییر استقبال کنیم. آنچه که در مناسبات اجتماع رخ می‌دهد لاجرم در مدرسه نیز نمود پیدا می‌کند. با این تفاوت که در مدرسه می‌شود سرنوشت آن تغییر را تعیین کرد.

اگر ما از تغییر بترسیم و مدرسه را مکانی ثابت با قوانین ابدی و ازلی در نظر بگیریم تغییر علیه ما خواهد شورید، ما را به حاشیه خواهد فرستاد و نهایتا بی‌فایده و متروکمان می‌سازد. اما اگر تغییر را در خودمان و در مدرسه پذیرا باشیم سرنوشت تغییر به سرنوشت ما گره خواهد خورد و نیازی به مقاومت و پافشاری بر گذشته نیز باقی نخواهد ماند؛ بر موج تغییر سوار خواهیم شد و دنیایی جدید، مدرسه‌ای نو و مناسبات تازه‌ای را به همراه دانش‌آموزان خواهیم آفرید. مدرسه امروز نیازمند زدودن آن فاصلۀ زائد است. این بیگانگی که امروز در نهاد آموزش و پرورش ایجاد شده قابل درک است. اما به همان میزان امکان زدودن آن نیز فراهم است. کلاس درس امروز برای ماهان و مهدی باید به یک اندازه قابل‌استفاده باشد.

مطالب مرتبط...

حجاب اجباری در ادارات - اخراج زنان از ارتش

چه شد که حجاب اجباری شد؟ (قسمت پنجم و آخر)

15 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه یک‌سال‌ونیم بعد از ماجراهای اسفند ۵۷، بالأخره در تابستان ۱۳۵۹ حجاب اجباری شد؛ هنگامی که انقلاب فرهنگی سبب بستن دانشگاه‌ها شده بود و مدارس نیز به خاطر تابستان تعطیل بود و بسیاری از مطبوعات بسته شده بودند و بسیاری از

ادامه مطلب »
حجاب الهه کولایی طاهره رضازاده مرضیه دباغ در مجلس

حجاب پس از اجباری‌شدن: حجاب در دهه‌های 1360 و 1370

14 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه دولت جمهوری اسلامی در تابستان۱۳۵۹ اعلام کرد که همۀ زنان ایرانی باید حجاب را رعایت کنند. اما همچنان حجاب اجباری به صورت قانون درنیامده بود. زیرا اگر رییس‌جمهور و دولت تغییر می‌کرد، می‌توانست حجاب اجباری را نیز از بین ببرد.

ادامه مطلب »
آموزش پلیس زن در گشت ارشاد

«واقعا مشکل مردم ما شکل موی بچه‌های ماست؟»: حجاب اجباری در دهۀ 80 و 90

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: «واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه‌های ماست؟ بچه‌های ما دوست دارند مویشان را به هر شکلی که دوست دارند بزنند، به من و تو چه ربطی دارد؟». این بخشی از جملات فردی در برنامه تبلیغاتی‌اش برای انتخابات ریاست

ادامه مطلب »
نشست نقش دانشگاه در بحران‌های اجتماعی سیاسی

هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند

1 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اندیشکدۀ هاتف برگزار می‌کند: «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند» نقش دانشگاهیان و نهاد دانشگاه در بحران‌های اجتماعی‌سیاسی با حضور• دکتر ابراهیم آزادگان؛ عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم شریف.• دکتر مقصود فراستخواه؛ جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و آموزش عالی.

ادامه مطلب »
روحانیت و مسئله حجاب شرعی و اجباری

مسئلۀ پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (1)

10 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. تفکیک هنجار اخلاقی و قانونی برای تحلیل و واکاوی مسئلۀ حجاب اجباری، در بادی امر به نظر لازم می‌رسد که به تفکیک میان دو سطح و لایۀ هنجارین تصدیق کنیم. بدون این تصدیق، راه برای بسیاری گفت‌وگو‌ها بسته می‌شود. مراد از

ادامه مطلب »
امید اجتماعی زن زندگی آزادی

امید اجتماعی و جنبش زن زندگی آزادی

15 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: ایرانیان در چند ماه اخیر در همان ایرانی که پیش از 25 شهریورماه 1401 بود زندگی نمی‌کنند. از پدیده‌های قابل‌توجه در چند ماه اخیر پس از کشته‌شدن مهسا امینی، سخن‌گفتن از امیدواری در جامعۀ ایرانی است. جستجو در شبکه‌های اجتماعی

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف