فهرست مطالب
مقدمه
سیاست کشف حجاب را نباید صرفا با این عنوان تفسیر کرد که قصد دولت این بوده که زنان را از پس پرده بیرون بیاورد. چراکه از سالها پیش بسیاری از زنان شروع به این کار کرده بودند؛ همچنین برخی از اقدامات قبلی دولت زنان را از پس پرده بیرون کشیده بود، از جمله صدور شناسنامه و پاسپورت عکسدار برای زنان؛ زیرا رواج شناسنامه عکسدار به معنای این بود که چهره زن میبایست پیدا باشد و مرد غریبه نیز میتواند این چهره را ببیند. پس این سیاست را باید با عینک دیگری غیر از «بیرون کشیدن زنان از پس پرده» دید. کشف حجاب یورشی از سوی دولت بود برای تصرف هر آنچه که بیرون از اختیار آن بود.
تردیدهای حکومت درمورد «کشف حجاب»
اما جدا از این نوع تحلیلها، اتفاقات مربوط به واقعه کشف حجاب نیز نکات مهمی را به ما گوشزد میکند؛ نکاتی که نشاندهنده تردیدها و دودلیهای افراد حکومت درمورد نحوه اجرای این سیاست بود. ۱۷ دی ۱۳۱۴ روزی بود که رضاشاه بههمراه همسرش تاجالملوک و دو دخترش، شمس و اشرف، برای اعطای دیپلم به فارغالتحصیلان دختر دانشسرای عالی در رشتههای طب و قابلگی در مراسمی شرکت کردند. همسر و دو دختر رضاشاه در این مراسم «بیحجاب» بودند. همین پوشش جدید زنان در این مراسم بود که بعدها «کشف حجاب» نامیده شد.
این نامگذاری که از سوی حکومت وقت انجام شده بود، دارای پیشداوریهایی بود که مربوط به سنت ایرانی-اسلامی میشد. در گفتار عرفا کشف حجاب معمولا به از میان برداشتن پردههای پندار و جهل و دسترسی به حقیقت اشاره داشت. هدف این بود که این نامگذاری در ذهنیت عموم ایرانیها این تصور را به وجود آورد که با اجرای این قانون، زنان پردههای جهالت و عقبافتادگی و گوشهنشینی را کنار بزنند و پیشرفت کنند. البته باید این تذکر را داد که منظور از «کشف حجاب»، صرفا نشاندادن صورت و عدم استفاده از نقاب و برقع بود و نه نشاندادن موی سر. اما متشرعان آن زمان با همین عمل نیز مخالف بودند و معتقد بودند که زنان باید چهره خود را بپوشانند.
نکته دیگری که پشت این سیاست نهفته بود، روز اجرای این مراسم بود که یک روز زمستانی انتخاب شد. روز زمستانی از این جهت انتخاب شد تا سرمای هوا مانع از رفتارهای افراطی و منافی عفت برخی از مخالفین حجاب شود تا خشم روحانیون و توده مردم برانگیخته نشود. به همین دلیل میبینیم که در مراسمهای رسمی که از سوی دولت برای اشاعه کشف حجاب اجرا میشود، زنان لباسهای بلند مانند پالتو پوشیدهاند و حتی کلاه به سر دارند تا این تصور پیش نیاید که دولت بهدنبال بیبندوباری است.
اگر تاریخ مخالفت با پردهپوشی در ایران را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که دولت پهلوی با دشواریهای زیادی در اجرای کشف حجاب روبهرو بود. تاریخ ایران مملو از تحقیر و لعن نهضتهایی است که به زنان اجازه دادند تا چهرهشان را نپوشانند. عموما از این کار با عناوین «بیبندوباری» و «شهوترانی» یاد میشد. مثلا قَرمَطیها که گروهی از ایرانیهای شیعه اسماعیلی بودند، اعتقادی به حجاب زنان نداشتند و همین مسئله هم باعث شد تا انواع تهمتها به آنها زده شود.

تغییر نظام معنایی «حجاب»
سیاست «کشف حجاب» به این صورت بود که حکومت تنها میخواست یک گروه اجتماعی از زنان را به رسمیت بشناسد و بقیه را طرد کند. مثلا زنان محجبه از سوارشدن بر کالسکه و درشکه محروم شدند و نمیتوانستند به درمانگاههای عمومی بروند. همچنین برای حفظ شأن زنان «بیحجاب» طبق فرمان دولت، زنان روسپی حق نداشتند کشف حجاب کنند؛ مگر آنکه ازدواج میکردند. این فرمان دلیل داشت. در تاریخ بسیاری از جوامع اسلامی روسپیان و آوازهخوانان از داشتن حجاب معاف بودند.
این رویه باعث میشد که اگر زنی حجاب نداشت، از طرف جامعه بهعنوان کسی که یا روسپی و آوازهخوان است و یا میل دارد که جزئی از این دو قشر باشد در نظر گرفته میشد و از طرف مردان مورد آزارواذیت قرار میگرفت. از این رو زنان محجبه معمولا دارای شأن اجتماعی بالاتری نسبت به زنان بیحجاب قرار داشتند. سیاست کشف حجاب این سلسلهمراتب را واژگون کرد؛ اگر تا دیروز محجبهها و چادریها در مراتب اجتماعی بالاتر بودند، حالا دولت میخواست که آنها را در پایینترین مرتبهها قرار دهد و در نتیجه روسپیها نیز باید حجاب میداشتند تا مثل گذشته مطرود باقی بمانند.
کشف حجاب، یک نظام معنایی را جایگزین نظام معنایی پیشین کرده بود. حق تحصیل، اشتغال و مشارکت اجتماعی برای زنانی بود که کشف حجاب میکردند و از چادریها دریغ شده بود. دولت میخواست این ذهنیت را جا بیندازد که بیحجابی نشانه پیشرفت و ضامن دسترسی به بالاترین مراتب اجتماعی است و پردهپوشی نشانه عقبافتادگی و بیرونبودن از قافله تمدن. اما از طرف دیگر دولت نگران افراط در کشف حجاب بود و مواظب بود تا برخی افراد سوءاستفاده نکنند.
در بخشنامۀ دولتی که در ۲۷ آذر ۱۳۱۴ (حدود ۲۰ روز قبل از شروع اجرای سیاست کشف حجاب) صادر شد آمده: «باید از تولید رقابت بین خانمها در موضوع لباس و مد احتراز شده و مزایای سادگی لباس و تجمل را با دادن نصایح و بیانات مقتضی گوشزد نمایند که مقصود از این اقدامات [= کشف حجاب] تقلید صرف از اجانب نیست… از دخول بعضی عناصر بد و زنهای بدسابقه در این قبیل مجامع باید ممانعت نمود. حتی اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمایند، باید قویا جلوگیری شود که صدمه به این مقصود مقدس نزنند.»
دولت در بخشنامههای متعددی به مقامات تذکر میداد که مراقب رفتارهای خود در مهمانیهای مختلط باشند و مردان و زنان باید با همسرانشان در این مهمانیها شرکت کنند که مبادا این گردهماییها به مجالس لهو و فساد تبدیل شود.
هسته سنتی، پوسته مدرن
در مراسم دولتی کشف حجاب، رضاشاه دو سخنرانی انجام داد: یکی برای فارغالتحصیلها و دیگری برای معلمان. تنها در سخنرانی دوم بود که رضاشاه اشاره کوچکی به کشف حجاب کرد و بقیه حرفهای او حرفهایی کلی بود که میشد در روزهای دیگر نیز بیان کرد. تأکید بیشتر رضاشاه بر این است که این روز هم مثل بقیه روزهاست. این دو سخنرانی نشان میدهد که واقعهای که در تاریخ معاصر ایران تا این حد مهم و پراهمیت است، ظاهرا از نظر مجری و هدایتگر آن اهمیت زیادی نداشته است.
چرا رضاشاه در سخنرانیهای آن روز خود چندان سیاست کشف حجاب را پررنگ جلوه نمیدهد؟ برخی این را به خصلت رفتاری رضاشاه نسبت میدهند که از تظاهر دوری میکرد و نمیخواست که درمورد اقدامات اجرایی خود بزرگنمایی کند. برخی نیز این سکوت را ناشی از تردیدهای دولت، از جمله شخص رضاشاه، میدانند که نمیخواستند با بزرگکردن «آزادی زنان»، اقتدار پدرسالار از بین برود. چون ما در رفتارهای رضاشاه و برخی دیگر از دولتمردان، همچنان رفتارهای سنتی و پدرسالارانه را میبینیم.
برای نمونه میتوان به ایران تیمورتاش اشاره کرد. ایران تیمورتاش، دختر عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار دوره رضاشاه بود. ایران اولین زنی بود که دیوار حرمسرا و خلوت اندرون را شکسته بود و بدون چادر و روبنده در مهمانیها شرکت میکرد. رضاشاه همواره از تیمورتاش میپرسید که چرا دخترش را عروس نمیکند. یعنی او همچنان این دیدگاه سنتی را داشت که دخترها باید حتما ازدواج کنند، مخصوصا وقتی با چنین لباسی بیرون میروند و اقتدار پدرسالارانه را میشکنند. همچنین رضاشاه بابت اینکه تیمورتاش در زندگی دخترش چندان دخالت نمیکرد، او را «بیغیرت» میدانست.
بهعنوان مثال دوم میتوان به مخبرالسلطنه اشاره کرد. او از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۲ نخستوزیر رضاشاه بود و درعینحال با سیاست کشف حجاب چندان همدل نبود. او در کتاب خاطرات و خطرات خود مینویسد: «بلی! پوشیدنِ رو طبیعی نیست. حتی پوشیدنِ لباس طبیعی نیست. تمدن آورده است… چادر و مشکو [= حرمسرا] رسم ایرانیان بود و در آنجا ریشه داشت. در شاهنامه در سه جا ذکر چادر شده است».

سخنی دربارۀ امروز
ما همچنان و بعد از گذشت بیش از هشتاد سال ذیل سایه «کشف حجاب» هستیم. هنوز در بخشنامهها و اطلاعیهها و اخباری که درمورد عدمرعایت حجاب در جاهای مختلف منتشر میشود، از عبارت «کشف حجاب» استفاده میشود، درحالی که کشف حجاب رضاشاه بهلحاظ حدود حجاب متفاوت با «بدحجابی» امروز است. اما همین اشتراک لفظی نشان میدهد که جمهوری اسلامی چه نگاهی به این «بدحجابیها» دارد، جمهوری اسلامی این نوع پوشش را نشانی از رضاشاه میبیند.
نیچه در فراسوی نیک و بد مینویسد «آنکه با هیولاها میجنگد، باید بپاید که خود در این بین یک هیولا نشود». منظور نیچه این است که هر فرد یا نهادی که تمام فکر و ذکر خود را معطوف به مبارزه و مقابله با تفکر یا فرد یا نهاد یا سبک زندگی خاصی میکند، در نهایت خود نیز به همان تفکر یا فرد یا غیره شبیه میشود. این جمله نیچه چه دستاورد فکری برای امروز ما دارد؟ جمهوری اسلامی که خود را از ابتدا در ضدیت با پهلوی تعریف کرده بود، اقداماتش امروز بیشازپیش شبیه به پهلوی شده است.
خیلیها تصور میکنند در دوره رضاشاه برای کشف حجاب صرفا از زور باتوم و نیروی پلیس استفاده شد. درحالی که در نوشتههای تاریخی آمده که رضاشاه خود میگوید عمده مردم بهصورت ناگهانی به آن شکلی که حکومت میخواهد در نمیآیند و باید بهتدریج فرهنگسازی کرد. سوال این است که اگر تمام این نگاههای فرهنگی که امروزه برای تشویق حجاب به کار میرود، هشتاد سال پیش به نفع کشف حجاب به کار رفت و فایده نداشت، چرا باید همان مسیر را دوباره رفت؟
همینطور میبینیم که در گوشه و کنار خبرهایی میآید که برخی از زنان «بدحجاب» اجازه ورود به مترو یا استفاده از برخی امکانات همگانی را ندارند. اینها دقیقا اقداماتی بود که دولت پهلوی اول در راستای سیاست کشف حجاب انجام داده بود. پهلوی اول زنان چادری را از سوارشدن به کالسکه و درشکه منع میکرد و اجازه نمیداد که آنها از درمانگاههای عمومی استفاده کنند. سوال این است که آیا تفاوتی بین نحوه اجرای این دو سیاست (کشف حجاب و حجاب اجباری) میبینید؟
منابع
کشف حجاب: بازخوانی یک مداخله مدرن، نوشته فاطمه صادقی، نشر نگاه معاصر
این سه زن (اشرف پهلوی- مریم فیروز- ایران تیمورتاش)، نوشته مسعود بهنود، نشر علم
سایت اکوایران: تصویر اقتصاد ایران
پروندۀ زیر سایۀ پهلوی
۱. زیر سایۀ پهلوی اول؛ قسمت اول
۲. زیر سایۀ پهلوی اول؛ قسمت دوم.
۳. زیر سایۀ پهلوی اول، قسمت سوم.