فهرست مطالب
چرا کشف حجاب مهم است؟
دورۀ پهلوی اول از تأثیرگذارترین دورههای تاریخ ایران بر وضعیت فعلی ماست. پهلوی اول دو ویژگی را همزمان داشت: اول، استبداد سیاسی و دوم مدرنسازی جامعه ایران. هر دوی این ویژگیها باعث شد که نهتنها سیاست، بلکه حتی زندگی روزمره افراد در ایران هم بهنحوی تغییر کند که قبل از آن کمتر سابقه داشت. پررنگترین مصداق این ماجرا در سیاست «کشف حجاب» بود. کشف حجاب از دو جهت در تاریخ معاصر ایران بااهمیت است.
اول اینکه این سیاست فقط زنان جامعه را هدف نگرفت، بلکه الگوی طبقاتی قدیم جامعه را به هم ریخت. قبل از کشف حجاب، فضای فرهنگی جامعه ایران به این صورت بود که اگر فردی متعلق به طبقات بالا بود، باید اصول مربوط به فاصلهگذاریهای حریمهای مردانه با زنانه را بهطور سفتوسخت رعایت میکرد. بهعبارت دیگر، هرچه بهسمت طبقات بالاتر و بخشهای اعیانیتر جامعه میرفتیم، تمایز «بیرونی» از «اندرونی» پررنگتر میشد. سیاست «کشف حجاب» کل این سلسلهمراتب را که در متن جامعه نهفته بود، از بین برد.

همچنین، براساس الگوی قدیم، تمایز طبقاتی و فرهنگی، بیشتر یک امر مردانه بود: مردان براساس ثروت، تبار و دسترسی به قدرت، به طبقات و فرهنگهای مختلف تقسیم میشدند. «کشف حجاب» مولفههای زنانه مثل نپوشاندن صورت و مو و همچنین اختلاط زن و مرد را هم به معیارهای تمایز طبقاتی وارد کرد. درواقع کشف حجاب، الگوی جدید طبقاتی را جایگزین الگوی قدیمی کرد؛ حالا نوع پوشش زنان هم نشان میداد که افراد متعلق به کدام طبقه و فرهنگ هستند. به همین دلیل است که میتوان گفت این سیاست صرفا زنان را هدف نگرفت.
جهت دوم اهمیت «کشف حجاب» این است که عمر تأثیرگذاری این سیاست، خیلی بیشتر از عمر خودش بوده است. کشف حجاب در کل ۶سال طول کشید، ولی تا دهها سال بعد از خودش تأثیر گذاشت. بخش مهمی از سیاستهایی را که جمهوری اسلامی بعد از بهمن ۵۷ درمورد زنان اتخاذ کرد، باید در نسبت با «کشف حجاب» بفهمیم. یکی از مهمترین دغدغههای جمهوری اسلامی از بهمن ۵۷ این بوده که از «کشف حجاب» و اندیشههایی که از دل این سیاست بیرون آمد، مشروعیتزدایی کند.

شبحی بر سر ایران است؛ شبح رضاشاه!
«کشف حجاب» صرفا یک سیاست نیست که حدود ۹۰سال پیش اجرا شده باشد، بلکه نوعی سبک زندگی است که همچنان برای جمهوری اسلامی زنده است. برای مثال خبرگزاری فارس وقتی میخواهد شرایط زنان ایرانی را در بهمن و اسفند ۵۷ توضیح دهد، میگوید این زنها در نوعی «ابهام» بودند. این خبرگزاری مینویسد «آنها انقلاب و اسلام را پذیرفته بودند اما پوششها هنوز رضاخانی بود». گویی نام رضاخان در سال ۵۷ همچنان زنده است؛ و حتی فراتر از آن. شبح رضاخان همچنان بر سر ایران است: طوری که وقتی خبرگزاری فارس میخواهد خبر از تشکیل پرونده قضایی بهخاطر حضور بدون روسری بازیگرانی مانند شقایق دهقان و افسانه بایگان بدهد، از عبارت «کشف حجاب» استفاده میکند. گویی این بازیگران با طرحی رضاخانی همکاری کردهاند و به همین دلیل شایسته مجازات هستند.
این فقط تصور خبرگزاری فارس از حوادث انقلاب ۵۷ نیست که رضاخان را زنده نشان میدهد، بلکه بسیاری از انقلابیون سال ۵۷ هم رضاخان را همچنان زنده میدیدند و به همین دلیل در آن سال، یکی از شعارهای انقلابیون این بود: «مرگ بر ارثیه رضا کچل»؛ و منظور آنها از این «ارثیه» همان وضعیت «بدحجابی»ای بود که در خیابانها شاهد آن بودند. آنها این وضعیت را «ارثیه» رضاشاه میدانستند.

به همین دلیل است که پهلوی اول تبدیل به یک دوران مناقشهانگیز شده که دوقطبی شدیدی درموردش شکل گرفته است. موافقان و مخالفان طوری درمورد اقدامات رضاشاه بحث و دعوا میکنند که گویی درمورد اتفاقات حال حاضر جدل میکنند؛ چه بسا این فهم موافقان و مخالفان پربیراه نباشد. بحث بر سر پهلوی اول، بهنوعی بحث بر سر جمهوری اسلامی است!
برخی دوران پهلوی اول را «عصر طلایی» ایران مدرن میدانند که باعث شکلگیری چیزی شد به نام «هویت ایرانی». برخی دیگر هم ضدیت پهلوی اول با «سنت» و خشونتش نسبت به اقشار گوناگون از جمله روحانیت را بهعنوان «خودکامگی مدرن» یا «انحراف از رویههای اصیل» تعبیر میکنند. بررسی تاریخ پهلوی اول، تا حدود زیادی با اغراض سیاسی پوشیده شده است. همین هم نشانه دیگری است از این که دوران پهلوی اول هنوز زنده است و اتفاقات اجتماعی و سیاسی حال حاضر باعث میشود که نگاه ما به پهلوی اول تغییر کند: این بار بهطرز عجیبی، اکنونِ ما روی گذشته ما تأثیر میگذارد.

جمهوری اسلامی و پهلوی اول: دو روی یک سکه؟!
شرایط سیاسی و اجتماعی باعث میشود که آدمها به گذشته نگاه کنند و سعی کنند آن بخشهایی از تاریخ را کندوکاو کنند که به نظرشان بیشتر با «اکنون» ارتباط دارد. پهلوی اول یکی از دورانهایی است که همیشه با «اکنونِ» جمهوری اسلامی ارتباط داشته است. چرا در جمهوری اسلامی حجاب اجباری شد؟ چون در پهلوی اول کشف حجاب رخ داد. چرا در جمهوری اسلامی صدر اسلام پررنگ شد و همه اتفاقات در نسبت با صدر اسلام فهمیده شد؟ چون در پهلوی اول ایرانِ پیش از اسلام پررنگ شد و بازگشت به آن دوران، هدف حاکمیت بود.
میتوان دهها چرا به همین سبک ردیف کرد و پاسخش را در «تضاد با پهلوی اول» جستوجو کرد. اما میشود این تضادها را ظاهری قلمداد کرد و به یک لایه پایینتر رفت و اتفاقا به شباهتهای جمهوری اسلامی و پهلوی اول پی برد. مثلا آیا نمیتوان گفت هر دو معتقدند که میشود فرهنگ را بهصورت دستوری یکدست کرد (یکی روسری سر میکند و دیگری روسری را از سر میکشد)؟ یا نمیتوان گفت هر دو معتقدند که مشروعیت سیاسی را باید از تاریخهای دوری که صورت اساطیری به خود گرفتهاند اخذ کرد (یکی ۱۴۰۰ سال پیش و دیگری ۲۵۰۰ سال پیش)؟ و یا نمیتوان گفت در گوشت و پوست هر دو نظام سیاسی پدرسالاری رخنه کرده است؟ بحث درمورد پهلوی اول، بهنوعی بحث درمورد جمهوری اسلامی است!
یکی از آفات آثاری که به بررسی پهلوی اول و بهطور خاص «کشف حجاب» پرداختهاند، این است که خواستهاند شتابزده به یک نتیجه حتمی و آسودهکننده برسند که در نهایت «رضاشاه خائن به مملکت است» یا «رضاشاه خادم ایرانزمین است» یا نتیجههایی از این دست. درحالی که باید نگاهی همهجانبهتر به این موضوع داشت و باید عوامل دیگر مانند سایر فاعلان اجتماعی، نقش تکنولوژی و حتی مسائل مربوط به شکلگیری دولت مدرن در ایران را در نظر گرفت.
در سلسله یادداشتهای «زیر سایۀ پهلوی اول» با این دو هدف میخواهم به سراغ بررسی دورۀ پهلوی اول و بهطور خاص «کشف حجاب» بروم: اول، اینکه بسیاری از مسائل و ویژگیهای پهلوی اول همچنان در وضعیت کنونی ما باقیست و تا این مسائل و ویژگیها را درک نکنیم، نمیتوانیم درکی از وضعیت فعلی داشته باشیم. ادعای من در این هدف این است که همچنان سایه پهلوی اول بر سر ماست. دوم، اینکه «کشف حجاب» را نباید فقط در نسبت با رضاشاه دید؛ عوامل بسیار دیگری نیز در این امر دخیل بودهاند. این یک اشتباه روششناختی است که بررسی وقایع جامعه را صرفا به شخص اول مملکت گره بزنیم.
منابع
کشف حجاب: بازخوانی یک مداخله مدرن، فاطمه صادقی، نشر نگاه معاصر
خبرگزاری فارس
آرشیو روزنامه کیهان
پروندۀ زیر سایۀ پهلوی
۱. زیر سایۀ پهلوی اول؛ قسمت اول.
۲. زیر سایۀ پهلوی اول؛ قسمت دوم.