از اوایل دهه شصت، همراه با انقلاب فرهنگی و رواج گفتمان نه غربی نه شرقی، در فضای فکری کشور مجموعهدغدغههایی مطرح شدند که میتوان آنها را ذیل عنوان علم دینی گنجاند؛ نوعی داعیهی طرح جدیدی از علوم یا مبتنیساختن علوم فعلی بر بنیادهای الهیاتی، خصوصا الهیات اسلامی.
https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2023/02/کارنامه-علم-دینی-در-ایران.jpg20001414اندیشکده هاتفاندیشکده هاتف2023-02-14 01:50:422023-06-16 13:59:14نشست کارنامه علم دینی در ایران
برای تحلیل و واکاوی مسئلۀ حجاب اجباری، در بادی امر به نظر لازم میرسد که به تفکیک میان دو سطح و لایۀ هنجارین تصدیق کنیم. بدون این تصدیق، راه برای بسیاری گفتوگوها بسته میشود.
مراد از هنجار اخلاقی، هنجاری است که بهخودیخود، مستقل از قوانین جامعۀ بشری، برای فرد الزامی هنجارین پدید میآورد. برای نمونه مادری به فرزندش میگوید: «دروغگفتن غیراخلاقی است.» این بدین معنا است که نباید دروغی گفته شود. این هنجار مستقل از این که حاکمیتی قانونی وضع کند، معتبر خواهد بود.
اما هنجار حقوقی، هنجاری است که وابسته به امری قانونی است. «عبور از چراغ قرمز ممنوع است.» این هنجاری حقوقی است که متناسب با شرایط اجتماعی در جهت تنظیم و بهینه سازی فرآیندهای عبور و مرور وضع میشود. البته بسیاری از اوامر حقوقی پیشزمینههایی اخلاقی دارند. برای نمونه در تمام جوامع قتل انسان، که عملی بهخودیخود غیراخلاقی است، از حیث قانونی نیز ممنوع است. به عبارتی دیگر بسیاری از احکام حقوقی ریشه در امر اخلاقی دارند. اما مسئله اینجاست که صرف وجود امر اخلاقی، نمیتوان برای آن به وضع قانون اقدام کرد.
https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2023/02/روحانیت-و-حجاب-اجباری.jpg9001200محسن حسننژادمحسن حسننژاد2023-02-04 22:41:272023-02-04 22:49:51مسئلۀ پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (1)
یکسالونیم بعد از ماجراهای اسفند ۵۷، بالأخره در تابستان ۱۳۵۹ حجاب اجباری شد؛ هنگامی که انقلاب فرهنگی سبب بستن دانشگاهها شده بود و مدارس نیز به خاطر تابستان تعطیل بود و بسیاری از مطبوعات بسته شده بودند و بسیاری از حقوق زنان مانند قضاوت زنان، لایحۀ حمایت از خانواده، ورود زنان به پستهای مدیریتی در ادارات و … لغو شده بود و بسیاری از زنان معترض به حجاب اجباری در آن فضای انقلابی هر یک به نوعی مورد هجوم قرار گرفته بودند.
جمهوری اسلامی با پشتوانۀ رأی «آری» مردم در «رفراندوم جمهوری اسلامی» در فروردین ۱۳۵۸ و با مقبولیت عمومی که داشت، از تابستان ۵۹ خواهان برپایی یک جامعه با ظواهر اسلامی شد که «حجاب زنان» بخشی از این جامعه محسوب میشد. در تیرماه ۱۳۵۹ برای تمام زنان شاغل حجاب اجباری شد. این اجباریشدن بهدنبال اطلاعیۀ دفتر آیتالله خمینی انجام شد که در متن آن آمده بود: «نزدیک به یکسالونیم است که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد ولی هنوز با کمال تأسف در بعضی از وزارتخانهها و ادارات و موسسات و شرکتهای دولتی و ارتش و ژاندارمری و شهربانی آثار طاغوت دیده میشود».
https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2022/12/حجاب-اجباری-در-ادارات3-1.jpg407723علی سلطانزادهعلی سلطانزاده2022-12-05 10:26:322022-12-31 15:27:42چه شد که حجاب اجباری شد؟ (قسمت پنجم و آخر)
در مطلب پیشین (چه شد که حجاب، اجباری شد؟ قسمت اول)، به مسئلۀ «کشف حجاب» در دورۀ پهلوی اول پرداختیم. این پدیده آنقدر در طول تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد که شاید کمتر فعال سیاسی و اجتماعی در مورد آن اظهارنظر نکرده باشد. دو نمونه از این اظهارنظرها را در اینجا ذکر میکنم. اولی از آیتالله خمینی که در هفدهم دیماه 1357 (سالروز کشف حجاب)، حدود دو ماه مانده به پیروزی انقلاب که میگوید: «من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم [رضاشاه]. چقدر به این ملت فشار آورد. چه اختناقی ایجاد کرد».
اظهارنظر دوم از محمدرضا پهلوی که بعد از نشستن بر تخت سلطنتی، رفتار قلدرمنشانۀ پدرش در این زمینه را اینگونه نکوهید: «عاقلانه آن بود که اقدامات اصلاحی با رویۀ دموکراتیک تعقیب شود تا نتایج عالیتری عاید کشور گردد… همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ جهانی دوم، بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت از این تخطی چشمپوشی کردیم». در یادداشت کنونی میخواهیم به اتفاقات مرتبط با حجاب در دوران ابتدایی سلطنت محمدرضا پهلوی (بین سالهای 1320 تا 1332) بپردازیم.
امروزه همه میدانند که حجاب برای جمهوری اسلامی یک مسئلۀ حیاتی است. شاید برای نشاندادن این حیاتیبودن، همین کافی باشد که بدانیم بر اساس مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1385، 32 نهاد و سازمان باید در راستای ترویج فرهنگ حیا و عفاف کار کنند. اما اشتباه است که فکر کنیم حجاب صرفاً امروز تبدیل به یک معضل شده است. برای مثال در سال 1380، فقط تعداد پروندههای مختومه در دادگاههای عمومی که با موضوع «اعمال منافی عفت» مطرح شد، نزدیک به 80 هزار مورد بود. از موارد عمده که ذیل عنوان اعمال منافی عفت میتوان طبقهبندی کرد «بدحجابی»، «زنا» و رابطۀ دختر و پسر است.
حتی در سالهای عقبتر نیز چنین آمارهای عجیبی را میبینیم. در سمینار امر به معروف و نهی از منکر که در مرداد 1371 برگزار شده بود، این آمار داده شد که تنها در چهار ماه ابتدایی همان سال (1371) «یکصد و سیزده هزار زن تحت عنوان بدحجابی، اشاعۀ منکرات، و فساد و بیحجابی بازداشت شدند». «بدحجابی» و «بیحجابی» در ایران جرم است، زیرا حجاب در جامعۀ ایران الزام قانونی دارد. حال سوال این است که چه شد حجاب به صورت یک الزام قانونی در آمد.
متن ذیل باید متنی سیاستی میبود که در یک ساختار سیاسی عقلانی بهعنوان راهی برای یادگیری سیاستی در نظر گرفته میشد ولی اکنون تنها میتوانیم آن را برای آیندگان خود به یادگار بگذاریم.
نظام سیاسی باید بتواند بین سه مفهوم منتقد، معترض و معارض خودش تفکیک کند. گروه اول کسانی هستند که قصد ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی را ندارند ولی وقتی با یک تصمیم یا سیاست اجرایی مخالف باشند، مخالفتشان را اعلام میکنند و بهترین فرصت یادگیری و اصلاح را برای حکومت فراهم میکنند. در واقع در یک سیستم سیاسی، نهادهایی مانند اندیشکدهها قرار است این نقش را ایفا کنند (طبعاً اندیشکدهها کارکردهای همراهتری هم با ساختار قدرت دارند ولی در تمامی این فعالیتها، حالت انتقادگونه ایشان در نسبت با کنشهای سیاسی موجود و لزوم اصلاح آنها وجود دارد).
معترضین کسانی هستند که ممکن است با کلیت یک نظام سیاسی مخالف و یا بیتفاوت باشند ولی فعلاً کاری با نظام سیاسی ندارند و اعتراض فعلیشان به یک یا مجموعهای از اقدامات حاکمیت است. این معترضین همانهایی هستند که در قانون اساسی هم به آنها اجازه اعتراض داده شده است. حاکمیت «عاقل» به این گروه اجازه بیان صریح اعتراضشان را میدهد و برای راضیکردن ایشان دست به اقدامات اصلاحی مختصر یا گستردهای میزند و این فرصت را هم برای یادگیری سیاستی از دست نمیدهد.
مناسک پیادهروی اربعین، در سالهای اخیر با اقبالی گسترده از سوی قشرهای مختلف مردم همراه بوده است. در شرایطی که برخی نشانهها، از افول جایگاه مذهب در ایران حکایت دارد، شکوه و رونق این مراسم، جامعهشناسان را به بازاندیشی در تحلیلهایشان سوق داده است. این بازاندیشی، گاه با تحلیلهایی از این مراسم همراه بودهاند که به نظر میرسد قوت و قوام لازم را ندارند. در اولین تحلیل رایج، حمایتهای حکومتی از این مراسم، در قالب انعکاس رسانهای گستردۀ آن، حمایتهای مالی مختلف و… علت این شکوه برشمرده میشود. حال اینکه در این سالها بسیاری از مناسک بودهاند (مانند مناسک نمازجمعه) که با حمایتهای مختلف رسمی نیز همراه بودهاند اما با شکستی سهمگین در جلبنظر مردم مواجه شدهاند.
گاه تحلیلها سویههای صرفا الهیاتی به خود میگیرند و مثلا گفته میشود که فقط محوریت اسطورهای معنوی چون امام حسین(ع) موجب چنین استقبال گستردهای شده است، حال آنکه باز در سالیان گذشته شاهد افول برخی مناسک (مانند روضههای خانگی) بودهایم که اتفاقا محوریتشان شخص اباعبدالله(ع) بوده است.
متاسفانه گزارش نشست «اقتضائات سیاستگذاری مناسک دینی و نقش هیئات مذهبی در جامعه» اندیشکدۀ هاتف که در تاریخ 10شهریور1401 در خانۀ اندیشهورزان برگزار شده بود، از خروجی خبرگزاری ایسنا حذف گردید. ظاهرا دلیل این کار «حساسیتبرانگیز» بودن محتوای نشست عنوان شده است.
این گزارش روز پنجشنبه 17شهریور1401 در خروجی خبرگزاری ایسنا قرار گرفت و چندساعت بعد حذف گردید. (لینک صفحه گزارش حذفشده)
حذف گزارش نشست سیاستگذاری هیئت اندیشکده هاتف از خبرگزاری ایسنا
لازم به ذکر است که این گزارش در بیان محتوای نشست دارای چندین ایراد بود و حتی تیتر انتخابی آن نیز بهنوعی برخلاف محتوای نشست انتخاب شده بود.
در ادامه میتوانید متن کامل این گزارش را بههمراه اصلاحات آن مطالعه فرمایید.
تکوین دولت مدرن در ایران با منطقی کاملا متفاوت از آنچه در موطن آن (غرب) بود، شکل گرفت. دولت مدرن در غرب، حاصل سلسلهای از تحولات و رخدادهایی بود که به شکلی تدریجی و در سیری طبیعی حادث شد. شکلگیری رنسانس، انقلاب صنعتی، عصر روشنگری، تقسیمکارهای تخصصی، ظهور سوژه مدرن و… مجموعهای از تحولات را رقم زد که به ظهور دولت مدرن با همه فراز و فرودها و تطوراتش انجامید. اما ظهور دولت مدرن در ایران که در امتداد نگاهی سطحی به تجددخواهی و گفتمان توسعه شکل گرفت، بیاعتنا به زیرساختها و لوازم بایستۀ دولت مدرن و بدون توجه به بافتار فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران، سازهای کاریکاتوری از دولت را شکل داد که شاید بهترین تعبیر برای نامیدن آن، دولت «دولت شبهمدرن» باشد.
دولت شبهمدرن در ایران دولتی بود که تنها ظواهری مدرن داشت اما بسیاری از مناسبات پوسیدۀ حاکم بر دربارهای پادشاهان تمامیتخواه گذشته در آن بازتولید شده بود. دولتی که نه بر اساس قانون، بلکه عمدتا بر پایۀ اراده حاکمان و روابط قبیلهای اداره میشد؛ دولتی نه بر اساس تقسیم قوا، بلکه بر اساس تمرکز قدرت؛ نه در خدمت جامعه، بلکه عمدتا برای کنترل آن؛ دولتی که بیش از آنکه تجسد اراده عمومی باشد، نهادی بود برای تضعیف و نادیدهگرفتن آن. در حقیقت دو عامل اصلی موجب نادیدهگرفتن جامعه و استغنای دولت شبهمدرن از جامعه شد: استغنای معرفتی و استغنای مالی.
https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2022/09/57672138.jpg188268محمد ضرغام افشارمحمد ضرغام افشار2022-09-07 18:02:582022-12-27 15:44:50آسیبشناسی نسبت دولت و هیئات مذهبی
بررسی گشت ارشاد و حجاب اجباری به عنوان ابزار حکمرانی اجتماعی و فرهنگی
بیایید تمامی مباحث تاریخی، فقهی، حقوقی، فلسفی و … مطرح شده حول مقوله حجاب و اجبار قانونی آن در کشور را در این نوشتار کنار بگذاریم و فرض کنیم که جامعه مطلوب ما، جامعهای است که حجاب شرعی مدنظر نظر فقهای روزگار ما، به طور حداکثری در جامعه توسط زنان رعایت شود و نیز فرض کنیم که حکومت هم موظف است که این حکم فقهی را در کشور جاری سازد. با وجود این فرض آیا میتوان گفت قانون حجاب اجباری و إعمال آن از طریق جبر انتظامی و گشت ارشاد، کاری درست است و به نتیجه مطلوب سیاستگذار میرسد؟
بیایید سیاستگذار را به عنوان یک پزشک ببینیم که میخواهد بدن بیمار جامعه را از بیماری پاک کند. پزشک در صورت تشخیص درست بیماری (که در مورد «حجاب» بسیار محل ابهام است)، میتواند برای درمان بیمار از ابزارهای بسیار متنوعی استفاده کند. گیاهان دارویی، داروهای شیمیایی، پرتو درمانی، طب سوزنی، هومیوپاتی، عمل جراحی آندوسکوپی و عمل جراحی باز، مثالهایی از این ابزارها هستند.
https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2022/08/6435283_659.jpg210300امیرمحمد واعظیامیرمحمد واعظی2022-08-12 18:48:452022-12-27 15:47:08ساطور به جای چاقوی جراحی