نقش دانشگاه بینقش
طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمیزند»
«20 نفر دیگه رو ممنوعالورود کردن»، «حواست باشه از در شمالی خارج نشی، اونجا پر لباس شخصیه»، «ساعت 10، تحصن کف دانشکده رو یادت نره»، «امروز چهاردمین روز دستگیری …ه و هنوز ازش خبری نیست»، «دوباره با… تماس گرفتن و احضارش کردن دفتر پیگیری»، «فردا بازم تجمع هست؟»، «نیروهای جدید حراست چقدر بد برخورد میکنن!»، «مجوز برنامۀ… باز هم لغو شد!»، «دیشب ریختن خونۀ … و با همۀ وسایل الکترونیکیش بردنش»…
جملاتی از محاورات روزمرۀ یک دانشجو در ترم پاییز 1401. هیچ دانشجویی، و در واقع هیچ دانشگاهی، آمادگی چنین فشار اجتماعیسیاسی ناگهانی را نداشت. بعد از دوسال تحصیل مجازی، تازه وقت آن رسیده بود تا دانشجویان در عرصۀ حقیقی با همدیگر روبرو شوند؛ هیچکدام توقع این را نداشتند که در این اولین مواجهه، باید کنار یکدیگر برای چنین بحرانهایی چارهاندیشی کنند. تشکلها و گروههای دانشجویی بعد از دوازده سیزده سال و بدون هیچ آمادگی قبلی، باید عهدهدار کنشها و گفتارهایی بهواقع سیاسی میشدند؛ این توقع از آنان دیگر مانند سالهای قبل فرمالیته نبود؛ بعد از 88، هیچکدام از گروههای دانشجویی چنین مسئولیتی بر دوش خود احساس نکرده بود. هیچگونه کنش دانشجویی اینطور پتانسیل رسانهایشدن و عمومیتیافتن در بین مردم را نداشت. کافی بود قدری در دانشگاه شناختهشده میبودید و توییتی اعتراضی میزدید تا ایراناینترنشنال و بیبیسی از شما قهرمانی آوانگارد میساختند. البته دیگر نیازی به اشاره نیست که دوستان داخلی هم همینقدر حساس بودند!
ادامه مطلب