آنچه در این سطور میآید، محصول نقادی نوشتار حکمرانی در تنگنا است که توسط دوست عزیزم محمد زرهانی نگاشته شده است. زرهانی بهخوبی از یک بحران و مشکلات بنیادی در وضعیت حکمرانی کشور صحبت میکند. وضعیتی که آن را تنگنا مینامد. اما در گذر از این تنگنا در دام کلیشههایی سنتی میافتد که به گمان من، مشکلی را حل نمیکند بلکه تنها راه را بر دیدن زمینههای تغییر میبندد.
1 . عدالت را در سطل زباله بیندازید.
زرهانی مسیر خود را از عدالت آغاز میکند و استدلال میکند که یکی از ریشههای محوری تنگنای حکمرانی به نبود عدالت باز میگردد. او در ادامه عدالت را با وضعیت رضایتمندی عمومی اینهمان میگیرد و لزوم توجه به مفهوم رضایتمندی را در لایۀ حکمرانی مد نظر قرار میدهد.
اینهمانانگاشتن وضعیت عدالت با رضایتمندی خود دعوی محل بحثی است. حتی اگر فرض کنیم که در یک وضعیت عادلانه همگان رضایتمند نیز باشند، محل بحث است که آیا شرط رضایتمندی برای تحقق عدالت کافی است؟ پرسش دیگر این است که شاید رضایت نه خود عدالت بلکه نشانهای از آن باشد. علاوه بر این وضعیتی ناعادلانه را در نظر بگیرید که در فضای یک سازمان بالادستان مشغول فساد هستند. یک اصلاحات موسوم به عادلانه مسلماً رضایت آنها را تقلیل خواهد داد. بنابراین قائل شدن به چنین پیوندی میان عدالت و رضایت ناموجه به نظر میرسد.
ادامه مطلب