متن ذیل باید متنی سیاستی میبود که در یک ساختار سیاسی عقلانی بهعنوان راهی برای یادگیری سیاستی در نظر گرفته میشد ولی اکنون تنها میتوانیم آن را برای آیندگان خود به یادگار بگذاریم.
نظام سیاسی باید بتواند بین سه مفهوم منتقد، معترض و معارض خودش تفکیک کند. گروه اول کسانی هستند که قصد ایجاد تغییرات اساسی در ساختار سیاسی را ندارند ولی وقتی با یک تصمیم یا سیاست اجرایی مخالف باشند، مخالفتشان را اعلام میکنند و بهترین فرصت یادگیری و اصلاح را برای حکومت فراهم میکنند. در واقع در یک سیستم سیاسی، نهادهایی مانند اندیشکدهها قرار است این نقش را ایفا کنند (طبعاً اندیشکدهها کارکردهای همراهتری هم با ساختار قدرت دارند ولی در تمامی این فعالیتها، حالت انتقادگونه ایشان در نسبت با کنشهای سیاسی موجود و لزوم اصلاح آنها وجود دارد).
معترضین کسانی هستند که ممکن است با کلیت یک نظام سیاسی مخالف و یا بیتفاوت باشند ولی فعلاً کاری با نظام سیاسی ندارند و اعتراض فعلیشان به یک یا مجموعهای از اقدامات حاکمیت است. این معترضین همانهایی هستند که در قانون اساسی هم به آنها اجازه اعتراض داده شده است. حاکمیت «عاقل» به این گروه اجازه بیان صریح اعتراضشان را میدهد و برای راضیکردن ایشان دست به اقدامات اصلاحی مختصر یا گستردهای میزند و این فرصت را هم برای یادگیری سیاستی از دست نمیدهد.
ادامه مطلب