فهرست مطالب
حذف گزارش نشست اندیشکدۀ هاتف از خبرگزاری ایسنا
متاسفانه گزارش نشست «اقتضائات سیاستگذاری مناسک دینی و نقش هیئات مذهبی در جامعه» اندیشکدۀ هاتف که در تاریخ 10شهریور1401 در خانۀ اندیشهورزان برگزار شده بود، از خروجی خبرگزاری ایسنا حذف گردید. ظاهرا دلیل این کار «حساسیتبرانگیز» بودن محتوای نشست عنوان شده است.
این گزارش روز پنجشنبه 17شهریور1401 در خروجی خبرگزاری ایسنا قرار گرفت و چندساعت بعد حذف گردید. (لینک صفحه گزارش حذفشده)
لازم به ذکر است که این گزارش در بیان محتوای نشست دارای چندین ایراد بود و حتی تیتر انتخابی آن نیز بهنوعی برخلاف محتوای نشست انتخاب شده بود.
در ادامه میتوانید متن کامل این گزارش را بههمراه اصلاحات آن مطالعه فرمایید.
در یک پژوهشِ جامعهشناختی مطرح شد؛
هیئتهای کوچک زیر پای هیئتهای بزرگ له شدهاند!
در یکسالِ اخیر، پژوهشی با محوریتِ «اقتضائات سیاستگذاری مناسکِ دینی و نقشِ هیئتهای مذهبی در جامعه» به کوشش «امید زند کریمخانی»، «محمدتقی ضرغام افشار» و «سید محمد زرهانی» در اندیشکدۀ هاتف، با طرحِ دغدغۀ اینکه «آیا در هیئتهای مذهبی و در لایۀ عامتر در مناسک دینی، امکان سیاستگذاری وجود دارد؟» گردآوری شده است.
در این پژوهش به مشکلات هیئتها مانند «نقشِ کمرنگ زنان»، «بیمحتوایی در سخنرانیها»، «دوربودنِ جامعۀ نخبگانیِ دینی از واقعیات میدانِ هیئت» و… میپردازد و بر اهمیت «تناسب موضوعات سخنرانی با مسئلۀ مردم»، «مشارکت مردمی در خلقِ معنا»، «پرهیز از بازنماییِ اغراقآمیزِ هیئتهای بزرگ و رسانهدار»، و چندین پیشنهاد ساختاری دیگر تأکید میکند.
«هیئت مذهبی» پدیدهای اجتماعیست
هیئتهای مذهبی بخشی از مناسک ثانویۀ دینی هستند. فرم این مناسک برخلاف مناسک اولیه، متکثر و سیّال است. هیئتهای مذهبی بایستی بهعنوان پدیدهای اجتماعی فهم شوند، نه پدیدهای صرفاً مذهبی. درکنکردنِ این مسئله باعث مشکلات عدیدهای مانند دامنزدن به قطبیشدنِ جامعه و… میشود. رویکرد اجتماعیِ پدیدۀ هیئت باعث میشود تا منطقِ درونی آن، بر این اساس پیشروی داشته باشد و خودش را با زمان و مکان تطبیق بدهد و بتواند بهدرستی نقشِ تاریخیاش را ایفا کند.
نکتۀ مهم دیگر، توجه به نهادهای همسایۀ هیئت است. هر پدیدۀ اجتماعی بهعنوان یک ویژگی ثابت و مشخص، با نهادهای پیرامونیِ خودش، ارتباطی ارگانیک دارد و تأثیر و تأسیِ متقابلی از آنها میگیرد. سیاستگذاری برای هیئتها، مستلزم شبکهای از ارتباطات آن با سایر نهادهاست. هیئت به نظامهای آموزشی، تربیتی، رسانهای و… مرتبط است. توجهنکردن به این مسئله باعث میشود که پژوهشگران بهسراغ رویکردهای کاریکاتوری بروند و گمان کنند که برای مثال با اصلاحِ روند مداحی، میتوان به هیئتها سامان داد.
سه دستۀ هیئت وجود دارد؛ «دانشجویی»، «مردمی» و «نزدیک به حاکمیت»
هیئتها تقسیمبندیهای متفاوتی دارند؛ براساس رویکرد سیاستگذارانه این تقسیمبندی با سه متغیر «حامیانِ مالی»، «متولیان تصمیمگیری» و «فعالان اجرایی» به سه دستۀ هیئتهای «دانشجویی»، «مردمی» و «نزدیک به حاکمیت» منشعب میشوند. ازاینرو از هشت محور، این هیئتها سهگانه مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش، متولیان، برنامهریزان و مهمترین عواملِ هویتبخش به آنها معرفی شده و ماهیت غالب و کارکرد آنها توضیح داده شدهاند. همچنین هدفگذاری دستاندرکاران در مواجهه با مخاطبان، جایگاه مردم علیالخصوص زنان و نظرات ایشان، و رابطۀ دین و سیاست نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
این پژوهش دو هدف عمده داشت؛ یکی اینکه هیئتهای مذهبی چگونه میتوانند بهعنوان حاملان معنا در جامعه نقش ایفا کنند؟ و دیگری این که هیئتها چگونه میتوانند حلقۀ واسط و میانجی میان مردم و حاکمیت باشند و گرامر مشترکی برای گفتوگوی آنها فراهم کنند؟ با توجه به اینکه یکی از آسیبها و ویژگیهای مهم جامعۀ ایران و بسیاری از دیگر جوامع دنیا، رنجبردن از بیمعنایی یا نیهیلیسم است. این درحالیست که هیئتها بیشتر مصرفکنندۀ معنا هستند و خروجیشان هم عموماً «متدیّنِ مناسکگذار» هستند. زمانیکه مبحث «خلقِ معنا» مطرح میشود، دو پارادایم اصلی وجود دارد؛ پارادایم «انتقال معنا» که از سوی صاحبمنصبان تهیه و تولید شده و غالباً بهصورت یکسویه به جامعۀ مخاطب تزریق میشود. این پژوهش مشخصاً نقدی اساسی به این روش دارد چراکه توسطِ جامعه پس زده میشود. روشِ دوم، «ساخت مشارکتیِ معنا» است که ماحصلِ آن هنجارهای مفید و اخلاقِ اجتماعی خواهد بود، که از طریق گفتوگو و تراکنشهایی که در خودِ هیئت و میان مردم اتفاق میافتد، شکل میگیرد. اگر قرار است معنایی شکل بگیرد، تنها با همین سازوکار و روش ممکن خواهد بود.
هدف دوم به این رویکرد نگاه دارد که هیئتهای مذهبی چگونه میتوانند حلقههای واسطی میانِ دولت و جامعه باشند؟ یکی از آسیبهای جامعۀ ما فاصله و شکاف میان جامعه و مردم است و بهتبعِ آن فقدانِ نهادهای واسطی که بینِ ایندو قرار بگیرند و بهنوعی میانجیگری کنند. هیئتها تحت شرایطی و به بضاعت خود میتوانند این نقش را ایفا کنند. در شرایطی هم میتوانند ادبیات و گرامرِ مشترکی برای مفاهمه با حاکمیت ایجاد کنند و همینطور میتوانند مسائلِ مشترک مردم را به حاکمان تبیین و منتقل کرده و همچنین اهداف و غایات مشترک اقشار را صورتبندی کنند.
مردم مخاطب هیئت هستند یا عضو آن؟
از پیشنهادهای سیاستی این پژوهش میتوان به مشارکت مردمی در خلق و انتقالِ معنا اشاره کرد؛ طبقِ این ایده، حضور مردم در هیئتها به دو شکل میتواند باشد؛ شکل اول به مخاطببودنِ مردم تأکید دارد، این الگو عمدتاً در هیئتهای بزرگ با اسپانسرهای خاص و تیم رسانهای قوی و بانفوذ قابل مشاهده است. در این هیئتها، مردم صرفاً چند ساعت در مراسمی شرکت میکنند، گردانندگانِ هیئت برای آنها برنامهای را اجرا میکنند و مراسم تمام میشود و مردم فقط نقش مخاطب این برنامه را دارند.
الگوی دوم بدین صورت است که حاضرینِ هیئتها عضوِ آناند؛ اغلب هیئتهای محلی و صنفی بدین شکل هستند. در این نوع هیئت، اغلب افراد نقشی را ایفا میکنند؛ یکنفر سیاهپوشکردنِ مراسم را بر عهده دارد، دیگری در تیم اجرایی، رسانه و… هستند. در بخشِ مشارکتیِ ساخت معنا، افراد در این بستری که عضو هیئتاند، بهواسطۀ نقشی که ایفا میکنند، هم جامعهپذیری را تمرین میکنند، هم بهواسطۀ نقشهایی که بر عهده میگیرند، کسب هویت میکنند و از خلال روابط، گفتوگوها و تقسیم کار، بسیاری از هنجارهای جمعی را بازتمرین میکنند. بدین ترتیب، هم معنا خلق میشود، هم اخلاق و هنجارهای مفید اجتماعی. در این چارچوب افراد احترام را میآموزند و حریم یکدیگر را محترم میشمارند. انعکاس رسانهای هیئتهای محلی میتواند به کارکردهای آن بیفزاید.
پیرغلامان تأثیرگذارترند
مشارکت فعالان هیئتها در خلقِ معنا نیز به این صورت است که هرکدام از ارکانِ هیئت (مداح، ذاکر و…) خود را صاحبِ نظر و ایده میداند و نمیتوان به او از موضعِ سیاستگذار چیزی را منتقل کرد. پیشنهاد سیاستی برای فعالان این حوزه این است که یک جامعۀ تخصصی و مستقل داشته باشند و از خلال شکلگیریِ این مجامع هنجارهای فراگیری شکل بگیرد چراکه بهصورت تنها سیاستپذیری ممکن نخواهد بود، اما ضمنِ قرارگیری در جمعی که پیرغلامی در آن میان است هنجارهای مشترک و پذیرفتهشدهای شکل میگیرد که این هنجارها را برای آنها درونی میکند.
نخبگانِ دینی، دور از واقعیتهای میدان
مشارکت متفکران و نخبگانِ حوزۀ دین نیز کمک زیادی به خلق معنا در مناسک مذهبی میکند. اما مسئلهای که در این بین وجود دارد این است که دو رویکرد کلی در این دسته وجود دارد؛ یکی رویکرد از بالا به پایین و تحقیرآمیز نسبت به مناسک مذهبی از سوی این افراد دیده میشود که نمودش در ادبیاتِ این قشر نیز با عباراتی نظیر مناسکِ «عوامانه»، «توده»، «مبتذل» و… نشان میشود. این مسئله باعث میشود هم متفکرِ دینی از واقعیات کفِ میدان به دور باشد و هم کسانی که در میداناند از این فرد بیبهره بمانند. در رویکرد دیگر، متفکرِ دینی بهنوعی به مناسک «قداست» میبخشد و اعمالِ تغییر را دشوار میکند. وظیفۀ سیاستگذار، فراهمکردنِ بسترهایی برای تغییر و تحوّل برای تعامل هرچه بیشتر است؛ همانند مجمعِ تخصصی و مستقلی برای سخنرانان، مداحان، اندیشمندانِ دینی و فعالان هیئتهای دانشجویی.
«دانشجو»، آوانگارد در میدانِ هیئت!
هیئتهای دانشجویی در نسبت با جمعیت تعداد بسیار کمتری دارند؛ اما مهمترین ویژگیِ آنها این است که نقشِ آوانگاردی در این زمینه ایفا میکنند و با روحیۀ ریسکپذیر و انتقادی که دارند، به لحاظ ورود در حیطههای مختلف، الهامبخشِ جامعه نیز بودهاند. «حمایت از هیئتهای محلی و پرهیز از بازنماییِ اغراقآمیزِ هیئتهای بزرگ» میتواند راهکارِ دیگری برای تعدیلِ این فضا باشد. «هیئتها محلی» در محلهها حک شدهاند و امتداد تجارب زیسته، روابط اجتماعی و خردهفرهنگهاییست که در آن محله رخ داده؛ بنابراین هیئت مَحملی میشود برای تحکیم و تعمیقِ این روابط زیسته. در بدوِ ورود به خیلی از هیئتهای محلی تصویرِ چندین نسل از گردانندگانِ هیئت دیده میشود؛ این نشاندهندۀ این است که هیئت این ظرفیت را دارد، نسلهای مختلف را به یکدیگر مرتبط کند.
ماجرای هیئتهای دارای اسپانسر چه بود؟
در مقابل، هیئتهای بزرگ وجود دارند که بهدلیلِ سیاستهای غلطِ رسانهای، بهصورت تصاعدی درحالِ رشدند. این هیئتهای بزرگ و دارای اسپانسر به سازوکارهای تصویری و رسانهای پیشرفته مجهّزند. این هیئتها ماهیت مستقلی از محیطِ پیرامونیشان دارند و نسبتی با خردهفرهنگ آن محلّۀ خاص ندارند و با آن تعریف نمیشوند. و از آنجاییکه نمیتوانند خلقِ محتوا کنند، میخواهند این خلأ را با شکوهِ مناسکی جبران کنند. این هیئتها آسیبهای زیادی میرسانند؛ حتی گاهی «هیئت» را از یک پدیدۀ اجتماعی، به پدیدهای ضداجتماعی تبدیل میکنند.
در برخی از هیئتها، بخشِ «سخنرانی» در حالِ حذفشدن است!
«اصلاح در سازوکارِ سخنرانیهای هیئتها» از دیگر راهکارهای سیاستگذارانه در این پژوهش مطرح شده است. این بخش از مناسک، در برخی از هیئتها، در حالِ حذفشدن است و بسیاری از هیئتهای دانشجویی، «نبودنِ سخنرانِ خوب» را عاملِ این حذف میدانند. برای اصلاح این بخش از برنامههای مذهبی و تعدیلِ آن به سخنرانیهای آگاهیبخش و مفید، لازم است که سیاستگذار نسبت به اصلاحِ سازوکارهای زمینههای همسایه متنبّه باشد.
موضوعِ سخنرانی، حتماً باید «مسئلۀ مردم» باشد! / سخنرانان از تکصدایی بپرهیزند
این امکان وجود ندارد که در سطحِ جامعه، بنیّۀ نظری و فکریِ نخبگانِ دینی، تُهی و کمرنگ باشد و انتظار برود در تریبونِ هیئت سخنرانیِ باکیفیتی شنیده شود. نمیشود ذائقۀ مخاطب را به طُرُقی با مصرفگرایی اُنس داد و این انتظار را داشت که ایشان پای منبر سخرانیهای باکیفیت بنشینند. نمیتوان در جامعه تکصدا بود و تکاپوی طیفهای مختلف جامعه را نداشت، ولی سخنرانیِ باکیفیت و عمیقی روی تریبون را طلب کرد.
موضوعِ دیگر، «اصلاحِ سازوکارهای انتخاب موضوع» است. فعالان هیئتها عمدتاً دو دستهاند؛ دستۀ اول موضوع را کاملاً به سخنران تفویض کرده و دستۀ دیگر موضوع را از سرانِ کشور انتخاب میکنند. (اغلب هیئتهای نزدیک به طبقۀ حاکمیت این نظر را دارند که باتوجه به موضوعِ سال و اتفاقاتِ مهم، مضمونِ سخنرانی تعیین شود). نکتۀ قابل اهمیت این است که موضوعِ سخنرانی، حتماً باید «مسئلۀ مردم» باشد. کما اینکه در حالِ حاضر نیز مفاهیمی همچون «شعارِ سالِ هیئتها»، زیاد دیده میشود. «ضرورت خروج از وضعیت تکصدایی در هیئتها» مسئلهایست که بایستی مورد توجه سیاستگذاران قرار بگیرد.
طبقِ بررسیهای صورتگرفته در این پژوهش، اینطور عنوان شده که قسمت قابلتوجهی از بدنۀ مذهبیِ دانشگاه بهعلّت تکصداییشدن به هیئتِ دانشگاه نمیروند. بعضاً خودِ هیئتها به دودستگی میانِ جامعۀ مذهبی دامن میزنند. «ضرورت ترویجِ اخلاق اجتماعی» برای دورشدن از فردگراییِ منفی میتواند از دیگر موارد سیاستگذاریِ مثبت در جامعه باشد. از آسیبهای مورد توجه اغلب هیئتها میتوان به «تأکید بیشپرداخته بر اخلاقِ عرفانی» اشاره کرد.
هیئتهای زنانۀ مستقل، در مسیرِ رشد و تکثیر
در حالِ حاضر در کشور میل به تغییر، ترقی و پیشرفت از سوی جامعۀ زنان بسیار دیده میشود. این درحالیست که در هیئتهای مذهبی بهطور کلی، به زنان جایگاهی که متناسب با شأن آنان باشد، داده نشده است. قرار گرفتن این دو سویه مقابلِ یکدیگر باعثِ بروز «عکسالعملهای زنانه» در هیئتها میشود. طبقِ پژوهش، هیئتهای زنانۀ مستقل در حالِ تکثیرشدن است و استقبالِ خوبی از آنها صورت میگیرد. این هیئتها واکنشی به وضعیتِ فعلیِ زنان در مناسک مذهبی هستند. بسیاری از بانوان حتی نسبت به جایگاهِ استقرارشان در هیئتها معترضاند. جایگاه آنان بعضاً در خیابان یا در اتاقهای کوچک با تهویه، گرمایش و سرمایشِ نامناسب و در بدترین زاویۀ دید از سخنران است. زنان در سطحِ تصمیمگیری نیز شرکت داده نمیشوند.
طبق پیشنهادِ سیاستیِ ذکرشده در این پژوهش، زنان بایستی در هیئتها بیش از قبل مشارکت داشته باشند. «ورود نمایندۀ زنان به هیئت امنای هیئتها»، «تأمینِ عدالت فضایی و مکانی برای این افراد» و «ورود و مشارکتِ زنان به مراحلِ مهم تصمیمگیری در هیئت مانند انتخاب مداح، سخنران، موضوعِ سخنرانی و…» از جمله گامهای اصلاحات در سیاستگذاریِ مناسک مذهبی عنوان شده است.
مناسک مذهبی از نگاه جبار رحمانی و محسنحسام مظاهری
جبّار رحمانی (پژوهشگر و استاد انسانشناسی دین) ضمن بررسی و نقد این پژوهش و در جلسهای که روزِ پنجشنبه دهم شهریورماه 1401 در سالن کنفرانس خانۀ اندیشهورزان برگزار شد، «ایستا بودنِ تصویرِ هیئت در این پژوهش»، «خلأ پردازش به نهادها، الگوها و گردانندگانِ هیئتها»، «مشخصنکردنِ حدودِ توزیعِ هیئت»، «پرداختنِ کمتر به تنوعها، الگوها و شیوههای عزاداری»، «مشخصنبودنِ منطقِ سیاستگذاری»، «پردازشِ کم به مسئلۀ محتواشناسیِ هیئتها» را جزوی از انتقادات وارده به پژوهش برشمرد.
به نظرِ رحمانی، در مسئلۀ مطالعۀ دین و مطالعات بروندینی، از آنجایی که مناسکِ تجمع مازادی از انرژی تولید میکنند، مصادرۀ فکریِ حکومتی امری بدیهیست. در این نگاه، هیئت اساساً امری مردانه تلقی میشود؛ زنان در آن نه بازی میکنند و نه بازی داده میشوند. زمانیکه نهادی در این زمینه چنین سیاسی و فربه میشود، باعث خفگیِ دیگر نهادها و سازمانها میگردد. او معتقد است در ایران نهتنها نسبت به هیئت بلکه نسبت به بسیاری از پدیدههای دیگر، شناخت درستی وجود ندارد و این مسئله، عرصه را به محلی برای خیالپردازی تبدیل میکند. او میگوید: کارکرد اصلیِ هیئت، تقویت ذهنیت باورمند افراد نسبت به اسطورههاست. در ایران بهغیر از برخی هیئتهای خاص، دیگر هیئتها چندان آشکارا انتقادی نیستند و وجهِ انقلابی نیز ندارند و در بهترین حالت، تنها سویههایی در حفظ معنا برای زیستن در این جامعۀ نابسامان را تقویت میکنند.
محسنحسام مظاهری (جامعهشناس و پژوهشگر حوزۀ مطالعات اجتماعیِ دین و تشیع) نیز «تمرکزِ صرف بر هیئتهای پایتخت»، «اشارهنکردن به منطقها و سیاستهای پیشین در ادارۀ هیئتها»، «تمرکزنکردن بر ابعاد سیاسیِ هیئتها» و… را از انتقادات این پژوهش خواند.
امید زند کریمخانی از پژوهشگرانِ این پروژه در اندیشکده هاتف دربارۀ نگاهِ تیم پژوهش به پدیدۀ «هیئت مذهبی» چنین گفت: نکتهای که از ابتدای پژوهش، در نظر گرفته میشد، این بود که به هیئتهای مذهبی بهعنوان پدیدهای پویا نگاه شود و جسمی سخت و مُرده تلقی نشوند. نگاهِ پژوهش این بود که هیئت پدیدهای پویا و زنده است و اگر قرار است در آن سیاستگذاری شود، نیازمندِ ظرافت و دقّت خواهد بود. جامعۀ این پژوهش هیئتهای مختلفی را در بر میگیرد؛ از هیئتهای دانشجویی گرفته تا دیگر هیئتهای ثابت. او در ادامه بیان کرد: این پژوهش قابلِ تعمیم به دیگر پدیدهها نیست و تنها یافتههایی از دلِ این هیئتها به دست آمده است. و تمامی پژوهش حولِ محورِ این پرسش صورت گرفته است؛ اینکه آیا سیاستگذاری در مناسک دینی و هیئتهای مذهبی امکانپذیر است؟ و سیاستگذار فعلی چه اقداماتی را انجام دهد تا از آسیب بیشتر به هیئتها جلوگیری کند؟
محمدتقی ضرغام افشار دیگر پژوهشگر این پژوهش اضافه کرد: یافتههای پژوهش بدین ترتیب است که برای تحلیل آن با سه رویکرد بایستی ورود کرد؛ اولین رویکرد، کلاسیک است که بیشتر جنبۀ توصیفی از پدیده دارد. رویکرد دوم انتقادی است، بهصورتی که ضمن توصیف، به اصلاح پدیدهها از بدنۀ اجتماع میپردازد. رویکرد سوم اما رویکرد «سیاستگذارانه» است، که علاوهبر توصیف، به اصلاح پدیدههای اجتماعی نیز میپردازد اما این اصلاح را از موضع رسمی دنبال میکند.
امید زند کریمخانی در تفسیرِ چون و چرای پرداختن به سوالِ اصلیِ موضوع روشِ پژوهش چنین گفت: به این سوال گاهی جوابهای ابتدایی داده میشود. برخی آن را رد میکنند و معتقدند هیچگونه سیاستگذاری و دخالت در هیئتها مجاز نیست و برخی دیگر آن را ممکن و بلکه ضروری میدانند و معتقدند بایستی در این حوزه تنظیمگری بشود تا بتوان تمام وجوه آن را کنترل کرد. این پژوهش سه فاز مختلف داشت و پژوهشگران با حضور در این هیئتها، این موضوع را بررسی کردند. برای بخشهای ویژۀ بانوان نیز یکی از پژوهشگران خانم با ما همکاری کردند. اولین فاز در گفتوگو با متخصصانی بود که پیشتر در اینباره نظرات، کتاب، مقاله و یا پایاننامهای ارائه کرده بودند، فاز دوم براساس مشاهدات میدانی در هیئتها در محرم سال 1400 بود. در فازِ سوم با استناد به مشاهداتِ میدانی و رجوع به نظراتِ کارشناسان، بر استخراجِ وجوه سیاستگذارانه تأکید شد. همچنین در این فاز ما به سراغ دستاندرکارانِ این هیئتهای مذهبی (مثل هیئت امناء و مداحان و…) نیز رفتیم.