بایگانی برچسب برای: تحلیل اجتماعی گشت ارشاد

امید اجتماعی زن زندگی آزادی

مقدمه:

ایرانیان در چند ماه اخیر در همان ایرانی که پیش از 25 شهریورماه 1401 بود زندگی نمی‌کنند. از پدیده‌های قابل‌توجه در چند ماه اخیر پس از کشته‌شدن مهسا امینی، سخن‌گفتن از امیدواری در جامعۀ ایرانی است. جستجو در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر به‌وضوح نشانه‌هایی از این پدیده را می‌رسانند. امیدواری حالتی بود که ظاهرا تا پیش از شروع تنش‌ها در بین ایرانیان هر روز نحیف و سست‌تر می‌شد. آمارهای بالای مهاجرت و نتایج پیمایش‌های مختلف به‌شدت این سستی را به رخ می‌کشیدند. اما چند ماهی است که این موجود بی‌رمق لااقل در میان بخش‌هایی از جامعه در حال جان‌گرفتن است. پرسشی که می‌توان بر آن تامل کرد این است که این روزها چه در درون خود دارند که امیدواری را از چنان وضع اسف‌باری هرچند اندک اما به جلو پیش برده‌اند؟ ما در چه وضع متفاوتی پیش از کشته‌شدن مهسا زندگی می‌کنیم؟

ادامه مطلب
اعتراض دانشجویان

نقش دانشگاه بی‌نقش

طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

«20 نفر دیگه رو ممنوع‌الورود کردن»، «حواست باشه از در شمالی خارج نشی، اون‌جا پر لباس شخصیه»، «ساعت 10، تحصن کف دانشکده رو یادت نره»، «امروز چهاردمین روز دستگیری …‍ه و هنوز ازش خبری نیست»، «دوباره با… تماس گرفتن و احضارش کردن دفتر پیگیری»، «فردا بازم تجمع هست؟»، «نیروهای جدید حراست چقدر بد برخورد می‌کنن!»، «مجوز برنامۀ… باز هم لغو شد!»، «دیشب ریختن خونۀ … و با همۀ وسایل الکترونیکی‌ش بردنش»…

جملاتی از محاورات روزمرۀ یک دانشجو در ترم پاییز 1401. هیچ دانشجویی، و در واقع هیچ دانشگاهی، آمادگی چنین فشار اجتماعی‌سیاسی ناگهانی را نداشت. بعد از دوسال تحصیل مجازی، تازه وقت آن رسیده بود تا دانشجویان در عرصۀ حقیقی با همدیگر روبرو شوند؛ هیچ‌کدام توقع این را نداشتند که در این اولین مواجهه‌، باید کنار یکدیگر برای چنین بحران‌هایی چاره‎‌‌اندیشی کنند. تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی بعد از دوازده سیزده سال و بدون هیچ آمادگی قبلی، باید عهده‌دار کنش‌ها و گفتارهایی به‌واقع سیاسی می‌شدند؛ این توقع از آنان دیگر مانند سال‌های قبل فرمالیته نبود؛ بعد از 88، هیچ‌کدام از گروه‌های دانشجویی چنین مسئولیتی بر دوش خود احساس نکرده بود. هیچ‌گونه کنش دانشجویی اینطور پتانسیل رسانه‌ای‌شدن و عمومیت‌یافتن در بین مردم را نداشت. کافی بود قدری در دانشگاه شناخته‌شده می‌بودید و توییتی اعتراضی می‌زدید تا ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی از شما قهرمانی آوانگارد می‌ساختند. البته دیگر نیازی به اشاره نیست که دوستان داخلی هم همین‌قدر حساس بودند!

ادامه مطلب
آموزش پلیس زن در گشت ارشاد

مقدمه:

«واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه‌های ماست؟ بچه‌های ما دوست دارند مویشان را به هر شکلی که دوست دارند بزنند، به من و تو چه ربطی دارد؟». این بخشی از جملات فردی در برنامه تبلیغاتی‌اش برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ است که در صداوسیما پخش شد. جملاتی که بسیار معروف شد و دست‌به‌دست چرخید. محمود احمدی‌نژاد با گفتن این جملات و حرف‌هایی از این دست، توانست رأی بخش زیادی از جوانان را جذب کند و در آن سال رییس‌جمهور ایران شود.

احمدی‌نژاد در این برنامه در ادامۀ این جملات گفت: «دولت باید بیاید اقتصاد را سامان بدهد، به فضای کشور آرامش ببخشد، امنیت روانی درست کند، از مردم پشتیبانی کند. مردم سلایق گوناگون دارند؛ سنت‌های مختلف، اقوام مختلف، تیپ‌های مختلف. دولت خدمت‌گزار این‌هاست. چرا مردم را کوچک می‌کنیم؟ مردم را انقدر کوچک می‌کنیم که انگار مشکل جوانان ما این است که مدل مویشان را چطور بزنند و دولت هم نمی‌گذارد! مشکل دولت این است؟ شأن مردم این است؟ این توهین به مردم ماست.»

دو سال بعد و در سال ۱۳۸۶، در دوران دولت گوینده همین جملات، نیروی انتظامی در راستای مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی، طرح ارتقای امنیت اجتماعی موسوم به «گشت ارشاد» را راه انداخت. چرا در دهۀ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ شاهد به‌راه‌افتادن پدیده‌ای به اسم «گشت ارشاد» هستیم؟ چرا علی‌رغم اینکه شاهد چنین وعده‌ها و نقل‌قول‌هایی هستیم، جمهوری اسلامی بر سیما و ظاهر جامعه تأکید دارد و می‌خواهد آن را «اسلامی» نشان دهد؟

ادامه مطلب