بایگانی برچسب برای: آیا جنبش زنان جنبشی ضددینی است؟

کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

مقدمه

در بسیاری از تحلیل‌ها درمورد تاریخ معاصر ایران، عاملیت زنانه کنار زده می‌شود. حتی وقتی درمورد واقعه کشف حجاب که تأثیر زیادی بر زندگی زنان گذاشت صحبت می‌شود، زنان صرفا به‌عنوان کسانی توصیف می‌شوند که تأثیر پذیرفتند و تأثیر مهمی نگذاشته‌اند. چه موافقان و چه مخالفان سیاست کشف حجاب طوری درمورد آن صحبت می‌کنند که گویی زنان فقط آلت دست مردان بوده‌اند و اختیاری از خود نداشته‌اند. ایده کشف حجاب نیز عموما یا به شخص رضاشاه نسبت داده می‌شود، یا به دولت‌مردان و یا به روشن‌فکران. در این یادداشت می‌خواهم به تأثیر زنان در کشف حجاب بپردازم.
بسیاری از تحلیل‌ها سیاست کشف حجاب را اقدامی غیرسیاسی برای تغییر وضعیت زنان و مدرن‌کردن جامعه توصیف می‌کنند. اما از دیدگاهی دیگر، سیاست کشف حجاب را می‌توان اقدامی برای حل مشکل مشروعیت در حکومت پهلوی اول به شمار آورد. کشف حجاب در زمانی رخ داد که حکومت از کمترین محبوبیت برخوردار بود و این اقدام می‌توانست حمایت زنان طبقات بالا و متوسط را در پی داشته باشد. وقتی می‌خواهیم درمورد زنان صحبت کنیم، باید از خود بپرسیم «کدام زنان؟».
برای تحلیل بهتر می‌توان زنان را به دو دسته تقسیم کرد: زنان درباری و زنان عادی.

کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)
کشف حجاب رضاخانی و جنبش زن زندگی آزادی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)
ادامه مطلب
تحلیل مسئله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه - (این تصویر را هوش مصنوعی ساخته است).

بروز یک مسئله

ماجرای حق ورود زنان به استادیوم از جمله پدیده‌های مسئله‌برانگیزی است که هر از چندگاهی خودش را در عرصۀ افکار عمومی نشان می‌دهد. مدافعان حق ورود زنان به استادیوم معمولاً این نکته را به محرومیت زن ایرانی از اقل حقوق خود نسبت می‌دهند. از طرف دیگر موافق این ممنوعیت ورود زنان به استادیوم را منافی عفت عمومی می‌دانند.

تاکنون اینجانب دلیلی جامعه‌شناختی در تایید تعارض ورود زنان به استادیوم و عفت عمومی نیافته‌ام. به‌خودی‌خود روشن است که دلیل فقهی مستقیمی نیز در تایید ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ارائه نشده است. از طرف دیگر عده‌ای از صاحب‌نظران معتقدند که مسئلۀ ورود زنان به استادیوم از جمله شبه‌مسئله‌هایی است که پرداختن به آن فاقد موضوعیت بوده و لازم است که موضوعات اصیل‌تری ذهن متفکران و عرصۀ افکار عمومی را مشغول کنند.

اما این دعاوی تا چه میزان صحیح‌اند؟ آیا مسئلۀ ورود زنان به استادیوم یک مسئلۀ فرعی است؟ اگر آری چرا تا به این اندازه خودش را پیش روی چشمان ما قرار می‌دهد؟ چرا حکومت نمی‌تواند به شیوه‌ای سهل‌گیرانه با این مسئله مواجه شود و تنها از طریق فشار نهادهای بین‌المللی این امکان را در موارد خاص فراهم می‌کند؟

بخواهیم یا نخواهیم ورود زنان به استادیوم به یک مسئله مبدل شده است. این مسئله‌شدن به‌تبع واکنش‌های افراطی حاکمیت رقم خورده است. به‌خودی‌خود و در وهله اول شاید اصل ورود زنان به استادیوم مطالبۀ مدنی قابل‌ملاحظه‌ای نباشد اما اگر توجه کنیم و متوجه شویم که این ممنوعیت تالی فاسد سیاست‌های برآمده از گفتمان تفکیک فضا، حذف زنان از عرصۀ عمومی و کنترل بدن هستند؛ شاید به شیوۀ متفاوتی با آن روبه‌رو شویم. نکته حائز اهمیت دیگر این است که ماجرای ورود زنان به استادیوم به یک مسئلۀ نمادین تبدیل شده است. این نمادین‌شدن که محصول کنش‌های خود حاکمیت است، آن را به چوبی دوسرنجس برای حاکمیت مبدل ساخته که نمی‌تواند راه مناسب مواجهه با آن را کشف کند.

ادامه مطلب
جنبش حقوق زنان و حجاب

مقدمه

در مطلب پیشین (چه شد که حجاب، اجباری شد؟ قسمت اول)، به مسئلۀ «کشف حجاب» در دورۀ پهلوی اول پرداختیم. این پدیده آن‌قدر در طول تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد که شاید کمتر فعال سیاسی و اجتماعی در مورد آن اظهارنظر نکرده باشد. دو نمونه از این اظهارنظرها را در اینجا ذکر می‌کنم. اولی از آیت‌الله خمینی که در هفدهم دی‌ماه 1357 (سالروز کشف حجاب)، حدود دو ماه مانده به پیروزی انقلاب که می‌گوید: «من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم [رضاشاه]. چقدر به این ملت فشار آورد. چه اختناقی ایجاد کرد».

اظهارنظر دوم از محمدرضا پهلوی که بعد از نشستن بر تخت سلطنتی، رفتار قلدرمنشانۀ پدرش در این زمینه را این‌گونه نکوهید: «عاقلانه آن بود که اقدامات اصلاحی با رویۀ دموکراتیک تعقیب شود تا نتایج عالی‌تری عاید کشور گردد… همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ جهانی دوم، بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت از این تخطی چشم‌پوشی کردیم». در یادداشت کنونی می‌خواهیم به اتفاقات مرتبط با حجاب در دوران ابتدایی سلطنت محمدرضا پهلوی (بین سال‌های 1320 تا 1332) بپردازیم.

ادامه مطلب