مقدمه
در بسیاری از تحلیلها درمورد تاریخ معاصر ایران، عاملیت زنانه کنار زده میشود. حتی وقتی درمورد واقعه کشف حجاب که تأثیر زیادی بر زندگی زنان گذاشت صحبت میشود، زنان صرفا بهعنوان کسانی توصیف میشوند که تأثیر پذیرفتند و تأثیر مهمی نگذاشتهاند. چه موافقان و چه مخالفان سیاست کشف حجاب طوری درمورد آن صحبت میکنند که گویی زنان فقط آلت دست مردان بودهاند و اختیاری از خود نداشتهاند. ایده کشف حجاب نیز عموما یا به شخص رضاشاه نسبت داده میشود، یا به دولتمردان و یا به روشنفکران. در این یادداشت میخواهم به تأثیر زنان در کشف حجاب بپردازم.
بسیاری از تحلیلها سیاست کشف حجاب را اقدامی غیرسیاسی برای تغییر وضعیت زنان و مدرنکردن جامعه توصیف میکنند. اما از دیدگاهی دیگر، سیاست کشف حجاب را میتوان اقدامی برای حل مشکل مشروعیت در حکومت پهلوی اول به شمار آورد. کشف حجاب در زمانی رخ داد که حکومت از کمترین محبوبیت برخوردار بود و این اقدام میتوانست حمایت زنان طبقات بالا و متوسط را در پی داشته باشد. وقتی میخواهیم درمورد زنان صحبت کنیم، باید از خود بپرسیم «کدام زنان؟».
برای تحلیل بهتر میتوان زنان را به دو دسته تقسیم کرد: زنان درباری و زنان عادی.
