بایگانی برچسب برای: حجاب

حق بر بدن و حق آزادی پوشش (این تصویر با کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

برای تعیین تکلیف درباب مسئلۀ حجاب اجباری و اعتبار حقوقی این حکم لازم است به این مسئله بپردازیم که حق انتخاب پوشش از جملۀ چه حقوقی است؟ آیا اصلاً انسان در این حوزه واجد حق است؟

حامیان متافیزیک‌های پرهزینۀ بنیادگرایانه، ممکن است مدعی شوند که بنابر متافیزیک مقبول آن‌ها، انسان در اینجا فاقد حق است؛ این خداوند است که چنین حقی دارد و انسان در اینجا جز مطیع‌بودن، به هر عمل دیگر متوسل شود، از لحاظ شرعی مرتکب خطا شده است و مستحق مجازات است.

البته ریشه‌های این استدلال را در قسمت اول بررسی کردیم و نشان دادیم که این سبک از استدلال تا چه اندازه دچار مشکلاتی اساسی است. اولین مشکل، متافیزیک پرهزینه‌ای است که رهیافت‌های مساوات‌طلبانه به‌لحاظ معرفت‌شناختی، از پذیرش آن معذورند. جنبۀ دیگر آن، عدم ‌امکان استنباط حقوقی از گزارۀ یادشده است. کمااینکه در یادداشت پیشین به‌طرزی مبسوط‌تر بیان کردیم، از صرف الزام تشریعی، الزام حقوقی و قانونی لازم نمی‌آید.

اما مسئلۀ پوشش و حق انتخاب آن، از چه بنیانی تغذیه می‌کند و بر چه اساسی استوار است؟

ادامه مطلب
روحانیت و مسئله حجاب شرعی و اجباری

تفکیک هنجار اخلاقی و قانونی

برای تحلیل و واکاوی مسئلۀ حجاب اجباری، در بادی امر به نظر لازم می‌رسد که به تفکیک میان دو سطح و لایۀ هنجارین تصدیق کنیم. بدون این تصدیق، راه برای بسیاری گفت‌وگو‌ها بسته می‌شود.

مراد از هنجار اخلاقی، هنجاری است که به‌خودی‌خود، مستقل از قوانین جامعۀ بشری، برای فرد الزامی هنجارین پدید می‌آورد. برای نمونه مادری به فرزندش می‌گوید: «دروغ‌گفتن غیراخلاقی است.» این بدین معنا است که نباید دروغی گفته شود. این هنجار مستقل از این که حاکمیتی قانونی وضع کند، معتبر خواهد بود.

اما هنجار حقوقی، هنجاری است که وابسته به امری قانونی است. «عبور از چراغ قرمز ممنوع است.» این هنجاری حقوقی است که متناسب با شرایط اجتماعی در جهت تنظیم و بهینه سازی فرآیند‌های عبور و مرور وضع می‌شود. البته بسیاری از اوامر حقوقی پیش‌زمینه‌هایی اخلاقی دارند. برای نمونه در تمام جوامع قتل انسان، که عملی به‌خودی‌خود غیراخلاقی است، از حیث قانونی نیز ممنوع است. به عبارتی دیگر بسیاری از احکام حقوقی ریشه در امر اخلاقی دارند. اما مسئله اینجاست که صرف وجود امر اخلاقی، نمی‌توان برای آن به وضع قانون اقدام کرد.

ادامه مطلب
حجاب اجباری در ادارات - اخراج زنان از ارتش

مقدمه

یک‌سال‌ونیم بعد از ماجراهای اسفند ۵۷، بالأخره در تابستان ۱۳۵۹ حجاب اجباری شد؛ هنگامی که انقلاب فرهنگی سبب بستن دانشگاه‌ها شده بود و مدارس نیز به خاطر تابستان تعطیل بود و بسیاری از مطبوعات بسته شده بودند و بسیاری از حقوق زنان مانند قضاوت زنان، لایحۀ حمایت از خانواده، ورود زنان به پست‌های مدیریتی در ادارات و … لغو شده بود و بسیاری از زنان معترض به حجاب اجباری در آن فضای انقلابی هر یک به نوعی مورد هجوم قرار گرفته بودند.

جمهوری اسلامی با پشتوانۀ رأی «آری» مردم در «رفراندوم جمهوری اسلامی» در فروردین ۱۳۵۸ و با مقبولیت عمومی که داشت، از تابستان ۵۹ خواهان برپایی یک جامعه با ظواهر اسلامی شد که «حجاب زنان» بخشی از این جامعه محسوب می‌شد. در تیرماه ۱۳۵۹ برای تمام زنان شاغل حجاب اجباری شد. این اجباری‌شدن به‌دنبال اطلاعیۀ دفتر آیت‌الله خمینی انجام شد که در متن آن آمده بود: «نزدیک به یک‌سال‌ونیم است که از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد ولی هنوز با کمال تأسف در بعضی از وزارتخانه‌ها و ادارات و موسسات و شرکت‌های دولتی و ارتش و ژاندارمری و شهربانی آثار طاغوت دیده می‌شود».

ادامه مطلب
زنان مجاهدین خلق و حجاب اجباری

مقدمه

در قسمت قبلی این مجموعه‌یادداشت (چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت دوم) به اتفاقات بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ پرداختم. دیدیم که در این سال‌ها با خروج رضاشاه از کشور و از بین رفتن نظام پلیسی و امنیتی او، گرایش به چادر مشکی دوباره در ایران رشد کرد. همچنین دیدیم که دولت مصدق بنا به برخی مصلحت‌ها از جمله اینکه همراهی گروه‌های مذهبی محافظه‌کار را با خود داشته باشد، از حق رأی زنان دفاع نکرد. وقتی مصدق چنین تصمیمی گرفت، برخی از رهبران نهضت فداییان اسلام (یک گروه مسلحانه طرفدار اسلام به‌رهبری مجتبی نواب صفوی که از سال ۱۳۲۰ شکل گرفته بود) از مصدق خواستند که نماز جماعت در ادارات و وزارتخانه‌ها برگزار شود و حجاب در سراسر کشور اجباری گردد و مشروبات الکلی نیز ممنوع و کارمندان زن هم از سازمان‌های دولتی اخراج شوند.

واضح بود که مصدق به چنین خواسته‌هایی تن نمی‌دهد. فداییان اسلام هم در پاسخ به بی‌توجهی مصدق به خواسته‌های آنان، سعی کردند فشارهایی به دولت وارد کنند تا اقتدار آن را تضعیف کنند. از جملۀ این فشارها تشکیل گروهی به اسم «جمعیت پلیس‌های مخفی اسلام» بود که کار اصلی‌شان ایجاد آشوب و حمله به مغازه‌ها و زنان بی‌حجاب، تحت عنوان «مبارزه با فحشا، بی‌حجابی و مشروبات الکلی» بود. در این قسمت می‌خواهم به این پرسش بپردازم که «چرا در کشوری که در دهۀ ۱۳۳۰ شمسی هیچ درخواست عمومی برای حجاب اجباری وجود ندارد، در سال ۱۳۵۷ حجاب اجباری می‌شود و هیچ تشکل و حزب سیاسی تأثیرگذاری با حجاب اجباری مخالفت نمی‌کند و حتی بسیاری از روشنفکران نیز از این امر دفاع می‌کنند؟».

ادامه مطلب
جنبش حقوق زنان و حجاب

مقدمه

در مطلب پیشین (چه شد که حجاب، اجباری شد؟ قسمت اول)، به مسئلۀ «کشف حجاب» در دورۀ پهلوی اول پرداختیم. این پدیده آن‌قدر در طول تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد که شاید کمتر فعال سیاسی و اجتماعی در مورد آن اظهارنظر نکرده باشد. دو نمونه از این اظهارنظرها را در اینجا ذکر می‌کنم. اولی از آیت‌الله خمینی که در هفدهم دی‌ماه 1357 (سالروز کشف حجاب)، حدود دو ماه مانده به پیروزی انقلاب که می‌گوید: «من یادم هست (هر کس سنش به سن ماهاست یادش هست) که هفده دی چه شرارتی کرد این آدم [رضاشاه]. چقدر به این ملت فشار آورد. چه اختناقی ایجاد کرد».

اظهارنظر دوم از محمدرضا پهلوی که بعد از نشستن بر تخت سلطنتی، رفتار قلدرمنشانۀ پدرش در این زمینه را این‌گونه نکوهید: «عاقلانه آن بود که اقدامات اصلاحی با رویۀ دموکراتیک تعقیب شود تا نتایج عالی‌تری عاید کشور گردد… همین که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ جهانی دوم، بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت از این تخطی چشم‌پوشی کردیم». در یادداشت کنونی می‌خواهیم به اتفاقات مرتبط با حجاب در دوران ابتدایی سلطنت محمدرضا پهلوی (بین سال‌های 1320 تا 1332) بپردازیم.

ادامه مطلب
رضاشاه و کشف حجاب

امروزه همه می‌دانند که حجاب برای جمهوری اسلامی یک مسئلۀ حیاتی است. شاید برای نشان‌دادن این حیاتی‌بودن، همین کافی باشد که بدانیم بر اساس مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1385، 32 نهاد و سازمان باید در راستای ترویج فرهنگ حیا و عفاف کار کنند. اما اشتباه است که فکر کنیم حجاب صرفاً امروز تبدیل به یک معضل شده است. برای مثال در سال 1380، فقط تعداد پرونده‌های مختومه در دادگاه‌های عمومی که با موضوع «اعمال منافی عفت» مطرح شد، نزدیک به 80 هزار مورد بود. از موارد عمده که ذیل عنوان اعمال منافی عفت می‌توان طبقه‌بندی کرد «بدحجابی»، «زنا» و رابطۀ دختر و پسر است.

حتی در سال‌های عقب‌تر نیز چنین آمارهای عجیبی را می‌بینیم. در سمینار امر به معروف و نهی از منکر که در مرداد 1371 برگزار شده بود، این آمار داده شد که تنها در چهار ماه ابتدایی همان سال (1371) «یکصد و سیزده هزار زن تحت عنوان بدحجابی، اشاعۀ منکرات، و فساد و بی‌حجابی بازداشت شدند». «بدحجابی» و «بی‌حجابی» در ایران جرم است، زیرا حجاب در جامعۀ ایران الزام قانونی دارد. حال سوال این است که چه شد حجاب به صورت یک الزام قانونی در آمد.

ادامه مطلب