فهرست مطالب
مقدمه
نئولیبرالیسم اصطلاحی است که در سالهای اخیر بهشدت بر سر زبانها است. از فضای دانشگاهی و مقالات علمی گرفته تا فضای رسانهای و سیاسی این اصطلاح را به کرّات به کار میبرند. اما پرسش بجایی است که این اصطلاح اساساً چه معنایی دارد؟ چه کسی را میتوان نئولیبرال دانست؟ و چرا این واژه تا به این اندازه پرتکرار شده است؟
استعمال واژۀ نئولیبرال تنها به نزاعهای سیاسی، رسانهای و علمی در مسند بینالمللی محدود نمیشود. همچنین در فضای سیاسی و رسانهای ایران این واژه بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. برخی نئولیبرالیسم را یک پروژۀ امنیتی برای نفوذ در ساختار اقتصادی و سیاسی کشور تلقی میکنند و برخی دیگر نیز دلیل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر جامعۀ ایران را در نئولیبرالیسم جست و جو میکنند.
جنجالها بر سر نئولیبرالیسم در ایران
در این سالها افراد مختلفی نئولیبرالیسم و شیوع سیاستهای نئولیبرال را منشأ مشکلات متأخر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران دانستهاند. از سوی دیگر، برخی از صاحبنظران فضای سیاستهای اقتصادی حاکم بر ایران را بهشدت دور از اقتصاد باز و بازار آزاد میبینند؛ و به همین علّت، ریشهیابی مشکلات ایران در پدیدهای به نام نئولیبرالیسم را مبارزه با دشمنی خیالی و ناموجود به حساب میآورند.

یوسف اباذری و نقد نئولیبرالیسم
یوسف اباذری، دانشیار بازنشستۀ جامعهشناسی دانشگاه تهران از جملۀ کسانی است که در سالهای متأخر فعالیت خود اظهارنظرهایی جنجالبرانگیز در مورد نئولیبرالیسم داشته است.

یوسف اباذری در سخنرانی خود در مؤسسۀ حکمت و فلسفه نئولیبرالیسم را اینگونه معرفی میکند:
«مهمترین اصل بازار آزاد یا نئولیبرالیسم این است: بازار حقیقت را میگوید. از نظر نئولیبرالها مناقشه فیلسوفان و متألهان همچون بازی کودکان است، آنان تا زمانی که این بازی مخل حقیقتشان نشود اعتنایی به آن نمیکنند. اما زمانی که نگاهی انتقادی به آن کنند، دشمن محسوب میشوند. اما اینکه چرا بازار حقیقت را میگوید نه کسی یا چیزی دیگر، حکایتی فلسفی است که هایک و بقیه آن را بازگفتهاند. اما نئولیبرالها همین حقیقت ساده را هرجا، به زبانی میگویند.»[i]
اباذری همچنین بر این عقیده است که «معرفتشناسی نئولیبرالی راهنمای تمامی دولتهای بعد از جنگ تحمیلی اعم از اعتدالی و اصولگرا و اصلاحطلب بوده است»[ii] و علیرغم تمام نزاعهای ظاهری میان دولتهای هاشمی، خاتمی احمدینژاد و روحانی همگی در پیادهسازی سیاستهای نئولیبرال مسیر مشابهی را طی کردهاند.
اباذری همچنین نئولیبرالها را با متألهانی قیاس میکند که معتقدند نباید در کار خدا مداخله کرد. بنا بر نگاه اباذری نئولیبرالها مشی مشابهی دارند. مداخله در کار بازار مجاز نیست؛ چه از جانب مردم و چه از جانب دولت، چرا که این بازار است که حدومرزهای حقیقت را تعیین میکند. به نظر اباذری نئولیبرالهای ایران با گفتن این که دولت نباید در کار مردم مداخله کند منظوری جز این ندارند که مداخلۀ دولت در کار بازار مجاز نیست و به عقیدۀ او نئولیبرالهای ایرانی همواره قسمتی از حقیقت نظرگاه خود را مخفی میکنند و آن این است که حتی مردم نیز حق مداخله در کار بازار را ندارند.[iii]
او همچنین نئولیبرالیسم را زمینهساز ظهور فاشیسم در آیندۀ ایران و جهان میبیند و نتیجۀ نئولیبرالیسم را سیطرۀ 1 درصد جامعه بر 99 درصد دیگر قلمداد میکند.
یوسف اباذری همچنین در جلسۀ دفاع پایان نامهای با عنوان «نقدی بر اندیشۀ محافظهکاری در ایران: با تأکید بر آراء سیدجواد طباطبایی» به نقادی قوچانی و سیدجواد طباطبایی بهعنوان مدافعان و مروجان نئولیبرالیسم وطنی پرداخت. اباذری نقش قوچانی و نشریات او را هژمونیک[iv] کردن ایدۀ بازار آزاد در ایران میداند و معتقد است ترکیب بهخصوصی از نئولیبرالیسم با ناسیونالیسم که در ایدۀ ایرانشهری سیدجواد طباطبایی خودش را نشان داده است با کمک تریبون نشریات قوچانی در میان نسل جدید در حال فراگیرشدن است.[v]

طباطبایی در مقالهای با عنوان اباذری و همسرایان دانشکدۀ علوم اجتماعی به این مباحث واکنش نشان داد:
«آزادی بیان بهمعنای آزادی «بیان» است، یعنی حرف معقول زدن، وگرنه کسی که عقل سالمی داشته باشد نمیتواند از آزادی یاوهگفتن دفاع کند. بخش عمدهای از آنچه از جامعهشناس شفاهی تاکنون صادر شده، بیهیچ تردیدی، در بهترین حالت، مندرج در تحت همین یاوهگفتن بدون مأخذ و مبناست. البته، آنچه به نَفْسِ یاوهگفتن مربوط میشود، موضوع بحث من نیست. باری به مصداقِ خودکرده را تدبیر نیست؛ فکر میکنم بحث با کسانی مانند اباذری، فکوهی و شرکا، از این حیث که شهروندان آزاد هستند، اتلاف وقت است.”[vi]
این مباحث و سخنرانیهای مشابه جنجالهای بسیاری را در سالهای اخیر برانگیخت؛ بهگونهای که نویسندگان متعددی هریک به شیوهای وارد این نزاع شدند. برخی بر این عقیدهاند که اباذری در دهۀ 90 از سیاق فکری و دانشگاهی حرفهای خود در سالیان قبل فاصله گرفته و با معرکهگیری در فضای رسانهای به نزاع با مترسکی با نام نئولیبرالیسم میپردازد.[vii]
سید یاسر جبرائیلی و نزاع بر سر نئولیبرالیسم
سید یاسر جبرائیلی «رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام» در نوشتاری با عنوان بچههای شیکاگو از سانتیاگو تا تهران، تفکر نئولیبرالیستی را یک اندیشۀ مسموم خواند که با هدف توسعۀ هژمونی آمریکا در سایر کشورها از جمله ایران تزریق میشود.

او در این نوشتار میگوید: «بنیادی با نام HAND توسط خانمی با نام نوشین هاشمی در چهارچوب برنامه IDEP و با بودجۀ وزارت خارجۀ آمریکا ماموریت یافت که افرادی را از ایران بورسیه کرده و به دانشگاه شیکاگو اعزام کنند تا در آنجا علم اقتصاد بیاموزند و راهی ایران شوند تا ایرانی را که آمریکا تحت شدیدترین تحریمها قرار داده بود، توسعهیافته کنند.
این افراد، پس از بازگشت به ایران، وارد سازمان برنامه و بودجه کشور شدند. یکی از اولین دستپختهایشان، سند اصلاح ساختار بودجه کشور بود که اردیبهشت ۹۸ با همکاری یک هیئت چهار نفره از صندوق بینالمللی پول تدوین کرده و به دست اجرا سپردند. یکی از برنامههای کوتاهمدت این سند، افزایش قیمت حاملهای انرژی بود که منجر به فاجعۀ آبان ۹۸ شد.»[viii]
او بحث خود را این چنین ادامه میدهد که ترویجدهندگان نئولیبرالیسم فارغالتحصیل شیکاگو همچنان تسلط خود را بر نهادهای تصمیمسازی اقتصادی کشور حفظ کردهاند و جایگزینشدن دولت روحانی با دولت رئیسی منجر به تغییر رویه در سیاستهای نئولیبرالی در ایران نشده است. او در نوشتاری دیگر مدعی میشود که نئولیبرالها در مورد اثر تورمی نقدینگی از اساس دروغ میگویند و اگرچه ارتباط میان نقدینگی و تورم را انکار نمیکند معتقد است در مورد ارتباط نقدینگی با تورم در ایران اغراق شده است.
نوشتارهای یاسر جبرائیلی نیز با نزاعهای رسانهای بسیاری همراه بود. سیدعلی مدنیزاده عضو هیئتعلمی اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و فارغالتحصیل دکتری اقتصاد دانشگاه شیکاگو در نوشتاری دعاوی یاسر جبرائیلی را مصداق نشر اکاذیب خواند و همچنین ارتباطی که یاسر جبرائیلی به طور ضمنی میان او و صندوق جهانی پول ترسیم کرده بود را زیر سؤال برد.

«تیم صندوق بینالمللی پول (IMF) در اردیبهشت ۹۸، یک ماه پس از جمعبندی و رونمایی از کلیات طرح اصلاح ساختار بودجه در فروردین ۹۸، به دعوت وزارت امور اقتصادی و دارایی، و نه سازمان برنامه و بودجه، به کشور آمدند. مطابق رویههای معمول، مقامهای امنیتی ذیربط از کلیه جلسات مطلع بوده و اقدامات لازم را طبق وظیفه انجام دادهاند. بدیهیاست دعوت از نهادهای بینالمللی نه توسط اشخاص حقیقی، که توسط سازمانهای دولتی و در چارچوب قواعد دیپلماتیک صورت میگیرد.»[ix]
نزاع رسانهای شکل گرفته همچنان پروندهای باز دارد.
چرا نئولیبرالیسم بر سر زبانها است؟
تکرار پر بسامد واژۀ نئولیبرالیسم تنها به فضای رسانهای و سیاسی ایران محدود نمیشود. در فضای علمی جهانی همگام با رشد ادبیات پسااستعماری، مباحث نظری متفکران پستمدرن و به تبع ظهور بحرانهای مالی در مقیاس بینالمللی؛ واژۀ نئولیبرالیسم به مفهومی پرتکرار تبدیل شده است. در ایران نیز با رشد بحث بر سر لزوم آزادسازی قیمتها، سیاستهای اصل44 و خصوصیسازی، برجام، آزادسازی یارانهها و مواردی از این دست، بازار صحبت از نئولیبرالیسم را داغ کرده است. در ادامه به شرح و توصیف برخی از صاحبنظران جهانی که از نئولیبرالیسم سخن گفتهاند میپردازیم.
منتقدان جهانی نئولیبرالیسم 1: دیوید هاروی

دیوید هاروی نگارندۀ کتاب تاریخ مختصر نئولیبرالیسم مدعی است که نئولیبرالیسم یک پروژۀ سیاسی است که از طریق اجماع طبقۀ سرمایهداران در اواخر دهۀ ۱۹۶۰ کلید خورد. هدف از این جنش از نگاه هاروی تثبیت منافع طبقۀ سرمایهداران در بحرانهای روبهرشدی بود که گریبان اقتصاد سرمایهداری را گرفته بود. بنا بر نظرات او این پروژه در بنیاد خود یک پروژۀ ضدانقلابی است که پروژههای انقلابی ضدسرمایهداری را در اقصانقاط جهان خفه میکرد و مانع رشد پروژههای سوسیالیستی و کمونیستی در جهان میشد. هاروی مؤسساتی مانند مؤسسۀ منهتن، بنیاد هریتیج و اندیشمندانی چون میلتون فریدمن و فردریش هایک را ایدئولوگهای نئولیبرالیسم به حساب میآورد که با ترویج ایدههای بازار آزاد و تجارت بینالملل باز به یک نظم جهانی زیر لوای اقتدار طبقۀ سرمایهداران دامن میزدند.
از نگاه او در کنار بنیادهایی مانند هریتیج، که ترویجدهندگان نظری نئولیبرالیسم به حساب میآیند صندوق بینالمللی پول با ترویج و کمک به پیادهسازی سیاستهای تعدیل ساختاری در میدان عمل به توسعۀ قلمرو نئولیبرالیسم میپردازد.
منتقدان جهانی نئولیبرالیسم 2: نائومی کلاین
نائومی کلاین از جملۀ دیگر منقدانی است که در نوشتار «دکترین شوک: ظهور سرمایهداری فاجعهآفرین» به بحث از رویکردهای نئولیبرال میپردازد. نائومی کلاین بر این عقیده است که نئولیبرالیسم یک پروژۀ سیاسی است که با هدف بسط منافع طبقۀ سرمایهداری جهانی فعالیت میکند و این پروژه طی سه مرحله در کشورهای در حال توسعه پیش برده میشود.

از نظر کلاین هر مرحله با یک شوک همراه است. در شوک اول کشوری که قرار است نقش طعمه را بازی کند با جنگ، ترور یا حوادث طبیعی مواجه میشود. در این مرحله سرمایهداری شرکتی بینالمللی در مقام یک منجی ظاهر میشود و از این طریق در کشور هدف نفوذ میکند. در مرحلۀ دوم نئولیبرالیسم از طریق شبکۀ نخبگانی وابسته به خود از لزوم اصلاحات عمیق ساختاری سخن میگوید که عمدتاً با سیاستهای تعدیل ساختاری شناخته میشوند. در این مرحله بهتبع آزادسازی قیمتها، آزادسازی تجارت خارجی که بهمنزلۀ تصرف کشور هدف توسط سرمایهداری بینالمللی است؛ کشور هدف با بحرانهای اقتصادی و سیاسی مواجه میشود که آن را به سمت شوک سوم پیش میبرد. آثار و عواقب شوک دوم با شکلگیری اعتراضات عمومی همراه است که در شوک سوم به سرکوب منتهی میشود. بدین ترتیب نئولیبرالیسم با بسط منافع سرمایهداری جهانی وضع کشورهای هدف را تخریب میکند.
منتقدان جهانی نئولیبرالیسم 3: نوآم چامسکی
نوآم چامسکی که از نظریهپردازان بنام زبانشناسی و اندیشۀ سیاسی است در کتاب بهرهکشی از مردم به صورتبندی نئولیبرالیسم و نقادی آن میپردازد. از نگاه چامسکی نئولیبرالیسم با یک دروغ به جلو پیش میرود. از طرفی دعوی بازار آزاد را فریاد میزند و در عمل یک بازار کنترلشده توسط سرمایهداری جهانی را بسط میدهد. در نگاه چامسکی بازار آزاد اسطورهای است که هرگز به وقوع نپیوسته است و نئولیبرالیسم به کشورهایی که نوید بهبود شرایط را میدهد چیزی جز تصرف آنها توسط سرمایهداری شرکتی جهانی را اعطا نمیکند.

از نگاه چامسکی نئولیبرالیسم با معرفی خود بهعنوان تنها نسخهای که پیش روی بشر است خود را بهعنوان راهحلی مطلق جلوه میدهد و با تکیه بر هژمونی رسانهای خود سایر رقبا را از میدان خارج میکند.
منتقدان نئولیبرالیسم 4: اسلاوی ژیژک
ژیژک فیلسوف پرجنجالی است که عرصۀ رسانهای بهشدت از او تأثیر پذیرفته است. متفکری با روحیات چپ و رویکردی بهشدت تیز و انتقادی که زمینۀ آراء فلسفی خود را در اندیشههای هگل و لکان پیدا کرده است.
ژیژک وضعیت نئولیبرال را وضعیتی توصیف میکند که انسان در یک زندگی ماشینیستی محصور شده است و خود را بهعنوان چرخدندهای از یک نظم بزرگتر ماشینی میبیند که همان سرمایهداری تکنولوژیک معاصر است. در نگاه ژیژک نئولیبرالیسم انسانها را در یک نظم ماشینی به انقیاد کشیده است و استعدادهای انسانی را سرکوب میکند. همچنین رویکرد نئولیبرالی نگرش سودانگارانه را جایگزین اخلاقیات کرده است که به انحطاط انسان انجامیده است.

ژیژک بر این عقیده است که نئولیبرالیسم یکی از دشمنان محوری دموکراسی است که با بسط قدرت جهانی سرمایهداری دموکراسی را تهدید میکند.
نئولیبرالیسم چیست؟
با توجه به آراء منتقدین نئولیبرالیسم میتوان مدعی شد که منتقدان نئولیبرالیسم از رویکردی سخن میگویند که خودش را در 4 مؤلفه نشان میدهد:
- مؤلفۀ فلسفۀ تاریخی
نئولیبرالیسم وضعیتی تاریخیاجتماعی است که سرمایهداری تکنولوژیک بر جوامع انسانی حاکم شده است و انسان در آن به چرخدندۀ ماشین عظیمی که باید آن را سرمایهداری جهانی نامید، تبدیل شده است.
2. مؤلفۀ اخلاقی و انسانشناختی
در وضعیت نئولیبرالیستی ارزشهای اخلاقی جای خود را به نگرش سودانگارانه داده است و انسانها به موجوداتی مصرفگرا تبدیل شدهاند. در وضعیت نئولیبرالیستی همهچیز برای انسان به کالایی مصرفی تبدیل میشود. حتی انسان نیز از این ماجرا مستثنی نیست و انسان به نیروی کار برای سرمایهداری شرکتی تقلیل مییابد.
3. مؤلفۀ اقصادِ سیاسی
ظهور وضعیت نئولیبرالیستی معلول یک پروژۀ سیاسی جهانی است که طی آن سرمایهداری جهانی به بسط قلمرو خود در مقیاس بینالملل میپردازد و زمینۀ تسلط خود بر کشورهای درحالتوسعه را با تکیه بر نهادهای مالی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول، مؤسسات مروج اندیشههای نئولیبرالیستی مانند بنیاد هریتیج و دانشگاهیان تربیتشدۀ کشور هدف در کشورهایی مانند آمریکا بسط میدهد.

4. مؤلفۀ سیاستی
سیاستهای نئولیبرال مشتمل بر مجموعۀ سیاستهایی هستند که عمدتاً با عنوان سیاستهای تعدیل ساختاری شناخته میشوند. این سیاستها شامل: آزادسازی قیمتها، خصوصیسازی، کاهش حضور دولت در اقتصاد، آزادسازی تجارت بینالملل و … میباشد.
منتقدانِ نقادان نئولیبرالیسم چه میگویند؟
از جانب دیگر منتقدانِ نقادان نئولیبرالیسم، آنها را به کلّیگویی و مبهم سخن گفتن متهم میکنند و معتقدند که این مباحث فاقد جنبۀ علمی قابلاعتنا است. بنا بر نظر این دسته از صاحبنظران از آنجا که دولت نشان داده است که مرجع نهایی خوبی برابر تخصیص منابع نیست و عمدتاً منابع را با کارایی کمی توزیع میکند بهتر است تخصیص منابع به فعالیتهای اقتصادی توسط بازار رقم بخورد. از جانب دیگر آنان بر این عقیده هستند که سیاستهای بازار آزاد با زمینهسازی برای رقابت به بهبود کیفیت محصولات میانجامد و در نهایت رفاه را برای عموم افزایش میدهد. آنان سیاستهای آزادسازی قیمتها را هم از این جهت ضروری میدانند که قیمت کنترلشده توسط دولت مانعی است که پیش روی تعادل طبیعی بازار قرار میگیرد و از تخصیص بهینۀ منابع توسط بازار جلوگیری میکند. زائد بر این نکته یکی از کارکردهای بنیادین قیمت سیگنالدهی متقابلی است که به طرف عرضه و تقاضا میدهد و بهتبع آن طرف تولید و مصرف رفتار خود را تنظیم میکنند. بنا براین مداخلۀ قیمتی دولت بهمنظور تخریب سیستم سیگنالدهی بازار است و مانع عملکرد بهینۀ طرفین درگیر در بازار میشود.
از نگاه این دسته از منتقدان، بازار ماهیتی غیرمتمرکز دارد که در صورت عدم مداخلۀ دولت و ایجاد انحصار غیرطبیعی، عاملان جدید میتوانند وارد آن شده و از آن خارج شوند. بنا براین صحبت از طبقۀ سرمایهداران بهمثابۀ طبقهای متمرکز که با یک وحدت رویه در مقیاس جهانی بهدنبال توسعۀ منافع خود است بوی نوعی توهم توطئه میدهد و بنا بر نظر این دسته سخنی غیر معقول و ناموجه است.
در پاسخ به نقدِ مطرحشده در مؤلفۀ انسانشناختی و اخلاق نئولیبرالیسم، مدافع این دسته از رویکردها میتواند استدلال کند که عملکرد مبتنی بر منافع ارتباط وثیقی با چیستی انسان دارد و از اساس لزومی ندارد که اخلاقیات را در قلمروی بیرون از منافع تعریف کنیم. در واقع بنا بر چنین رویکردی، روایت سودانگارانه از اخلاق تنها روایت معتبر و قابلقبولی است که میتوان از عمل اخلاقی ارائه کرد.
همچنین تلقی انسانِ تحت کنترل تام سرمایهداری تکنولوژیک پدیدهای عجیب جلوه میکند. تکنولوژی و سازمانهایی که ابزار کنترل سرمایهداری خوانده میشوند پدیدههایی تفسیرپذیر هستند که میتوانند به شیوههای متفاوتی راهبری شوند. زائد بر این نکته، در دوران ما بیش از آن که بتوان از انسان تحت کنترل نظم ماشینی سخن گفت، باید از ائتلاف انسان و ماشین صحبت به میان آورد بهگونهای که مرز روابط انسانی و تکنولوژی مبهم شده است و انسان، طبیعت و ماشین در یک نظم اجتماعیتکنیکی به پیش میروند.
پروندۀ نزاع میان منتقدان آنچه که نئولیبرالیسم نامیده میشود و مدافعان آن همچنان گشوده است و بحث بعید است به این زودیها به نفع یک طرف به طور کامل خاتمه پیدا کند. اما برای ما بهعنوان یک انسان ایرانی، یک سؤال، بسیار بجا و حیاتی است و آن هم این است که آیا ما در ایران بهسمت یک وضعیت نئولیبرال حرکت میکنیم؟
آیا ایران به سمت نئولیبرالیسم حرکت میکند؟
بنیاد هریتیج سالانه گزارشی را منتشر میکند که حاصل سنجش میزان اقتصاد سیاسی کشورها است. بنا بر این گزارش ایران از نظر رتبۀ آزادی اقتصادی، در سال 2011، 168 امین کشور جهان و در سال 2012، 170 امین کشور جهان است. بنا بر این شاخص میزان نمرۀ ایران از حیث آزادی اقتصادی از 51.1 در سال 2019 به 42.4 در سال 2022 کاهش یافته است.
همچنین نمرۀ میزان رعایت حقوق مالکیت در ایران از 36.9 در سال 2020 به 26.6 در سال 2022 کاهش یافته است. نمرۀ آزادی کسب و کار نیز از 64.3 در سال 2018 به 38.9 در سال 2022 کاهش یافته است.[x]
بنابراین به نظر میرسد روند اقتصادی ایران به هیچ وجه در مسیر سیاستهای تعدیل ساختاری حرکت نمیکند و دعوی حرکت کلی اقتصاد ایران به سمت نئولیبرالیسم فاقد پشتوانۀ تجربی و شواهد مستحکم است.



[i] سخنرانی دکتر یوسف اباذری با عنوانِ «عقلانیت و اعتدال در جهان معاصر» • صدانت (3danet.ir)
[ii] همان
[iii] همان
[iv] در این متن در معنای اعمال قدرت به دلیل مقتدربودن به کار رفته است.
[v] فرارو | انتقاد تند اباذری از محمد قوچانی و جواد طباطبایی (fararu.com)
[vi] “بحث با فکوهی و اباذری اتلاف وقت است” | پایگاه خبری تحلیلی انصاف نیوز (ensafnews.com)
[vii] یوسف اباذری و مترسک نئولیبرالیسم | ایبنا (ibna.ir)
[viii] https://t.me/syjebraily/3188
[ix] https://t.me/seyedalimadanizadeh/38
[x] https://www.heritage.org/index