یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

حجاب اجباری به‌مثابۀ نظم اجتماعی

12 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

مقدمه:

«حجاب زنان» به‌عنوان یک نوع خاص از پوشش که با عقاید مذهبی عجین شده، در اکثر کشورهای اسلامی رایج است. اما در کشورهای معدودی مسئلۀ حجاب وارد قانون شده و دولت به رعایت آن اجبار می‌کند. مثلا در کشور سودان، عربستان، بوتان، کره شمالی، گامبیا و فرانسه محدودیت‌های قانونی برای بعضی از پوشش‌های خاص وجود دارد. برای نمونه در سودان پوشیدن شلوار توسط زن‌ها ممنوع است. در سال ۲۰۰۹ خانم لوبنا حسین که یک خبرنگار است، به جرم پوشیدن شلوار، به تحمل ۴۰ضربه شلاق محکوم شد.

در کشور بوتان، طبق قانون، مردم (چه مرد و چه زن) باید لباس «رسمی و ملی» کشورشان را در اماکن عمومی بپوشند. در کره شمالی هم قانونی وجود داشته که زن‌ها باید لباس سنتی کره‌ای می‌پوشیدند. در فرانسه هم در سال‌های اخیر پوشیدن «برقع» در اماکن عمومی ممنوع شده است. در سال ۲۰۱۵ رئیس‌جمهور کشور گامبیا اعلام کرد که کارمندان دولت این کشور از این به بعد باید با حجاب اسلامی در محل کار ظاهر شوند. آیا قانون حجاب اجباری در ایران با قوانین پوشش در این کشورها از یک سنخ است؟

حجاب اجباری نظم اجتماعی

تفاوت قانون حجاب در ایران و دیگر کشورها

آنچه قانون حجاب اجباری را در ایران با قوانین پوشش در کشورهای دیگر متفاوت می‌کند، این است که این قانون در واقع قانونی عام و همه‌شمول است: «همۀ زنان مملکت با هر نوع مذهب و کسوت» باید این قانون را رعایت کنند. قانون مجازات اسلامی که در ۱۸ مرداد ۱۳۶۲ تصویب شد می‌گوید: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا ۷۴ضربه شلاق محکوم خواهند شد». این همان قانونی است که رسما باعث اجباری‌شدن حجاب در ایران شد.

قانون حجاب در کشورهای دیگر محدود به گروهی خاص در جامعه یا محدود به ممنوعیت در مورد یک نوع لباس معین یا محدود به محیط‌های مشخص است، ولی در ایران این‌طور نیست. در سودان، فقط پوشیدن یک نوع لباس خاص (یعنی شلوار توسط زنان) ممنوع است یا در فرانسه، صرفا گروه خاصی از زنان یعنی زنان برقع‌پوش مسلمان (که اقلیتی در حدود ۲ الی ۳هزار نفر را شامل می‌شوند) مخاطب قانون هستند، یا در کشور بوتان الزام به پوشیدن لباس ملی (با تعریف مشخص)، فقط در انظار عمومی است.

تفاوت قانون ایران این است که اجبار به داشتن حجاب در کشور ما، همه‌شمول و فراگیر است و اساسا تعریف مشخصی ندارد و تمام فضاها و محیط‌های خصوصی و عمومی زندگی زن‌ها (و حتی مردها) را تحت تأثیر قرار می‌دهد. برای مثال با استناد به قانون حجاب، ورود پلیس حتی به مهمانی‌های خصوصی و خانوادگی در خانه‌ها مشروعیت قانونی پیدا می‌کند، یعنی نه تنها «اماکن عمومی» بلکه «خانه و منزل شخصی» افراد هم از شمول این قانون در امان نیست.

از یک جهت دیگر هم قانون حجاب ایران با کشورهای دیگر متفاوت است: قوانین مربوط به «لباس ملی» در بوتان و کره شمالی، آدم‌ها را به پوشیدن لباس یا لباس‌خاصی تشویق می‌کند یا قانون سودان ممنوعیت مشخصی را برای زنان در نظر گرفته است. ولی قانون ایران این ویژگی‌ها را ندارد. در قانون ایران فقط کلیتی به اسم «حجاب» وجود دارد و مرزهای آن تعریف نشده و معیار دقیق و روشنی هم ندارد.

حجاب اجباری به‌مثابۀ نظم اجتماعی، نه صرفا قاعده‌ای برای پوشش

به نظر می‌رسد که هدف قانون‌گذار در تصویب قانون حجاب اجباری، بیشتر از اینکه تعریف یک پوشش خاص باشد، تداعی‌گر ایجاد یک نظم اجتماعی است که به‌دلیل عام و کلی‌بودنش، از حوزۀ عمومی به حوزۀ خصوصی تعمیم پیدا می‌کند و حتی به روابط بین شهروندها هم تسری پیدا می‌کند. یعنی این قانون رابطۀ بین زن و مرد را در محیط‌های شغلی و تحصیلی و حتی در روابط دوستانۀ خصوصی و غیره تحت تأثیر قرار می‌دهد.

با توجه به این توضیحات، طبیعی است که دغدغه و مسئلۀ عمده زنان ایرانی وجود «قانون حجاب اجباری» باشد؛ و احمقانه است اگر فکر کنیم این مسئله به خاطر شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای به وجود آمده است. سابقۀ این مسئله در ایرانِ بعد از انقلاب اسلامی ۵۷ به صورت یک نزاع، به روز ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ می‌رسد؛ روزی که چندین‌هزار زن در تهران به خیابان آمدند و علیه حجاب اجباری تظاهرات به راه انداختند.

اگر بپذیریم که حجاب اجباری، نوعی نظم اجتماعی است، دو نتیجه می‌توان گرفت. نتیجۀ اول این است که درگیری و اختلافی که از شهریور امسال آغاز شده بر سر چهار سانت پارچه و چهار تار مو نیست و من در این نکته با کسی مثل وحید یامین‌پور موافقم که به هیچ وجه مسئلۀ «حجاب اجباری» را نباید یک مسئلۀ فقهی بدانیم. اختلاف نظر من با یامین‌پور در نتیجۀ دوم است.

نتیجۀ دوم این است که اگر بپذیریم «حجاب اجباری» صرفا یک مسئلۀ فقهی نیست و جمهوری اسلامی از طریق این قانون می‌خواهد نوعی نظم اجتماعی مطلوب خودش را حاکم کند، آنگاه این را هم باید بپذیریم که از این منظر هیچ تفاوتی بین قانون «حجاب اجباری» جمهوری اسلامی و قانون «کشف حجاب» رضاشاه نیست. دغدغۀ رضاشاه در «کشف حجاب» صرفا چادر سیاه نبود؛ او نیز می‌خواست نظم اجتماعی موجود در جامعه را در تغییر دهد.

حجاب اجباری نظم اجتماعی

حقیقتی پنهان یا واقعیتی آشکار؟

تا اینجا توضیح دادم که حجاب اجباری را نباید صرفا به‌عنوان یک مسئلۀ فقهی و در ارتباط با زنان دید. حجاب اجباری نوعی نظم اجتماعی است که برای کنترل فضای شهری و حتی فضاهای خصوصی و خانگی به کار می‌رود و قرار است تمام فضاها را تحت نظارت پلیس قرار دهد. در نتیجه نوعی از انضباط را بر کل جامعه تحمیل می‌کند. این، نکته‌ای نیست که من یا امثال من از پشت پرده‌ها کشف کرده باشیم، حتی در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی هم چنین چیزی را می‌بینیم.

مثلا سیدمحمد قائم‌مقامی، مدرس حوزۀ علمیه، در مصاحبه‌ای در سال۸۳ با هفته‌نامۀ یالثارات به‌روشنی می‌گوید: «کارکرد حجاب، نهادینه‌کردن نظم در اعماق جامعه است». مدتی پیش هم روزنامۀ جوان در واکنش به این انتقاد که چرا زن‌های بدحجاب را در راهپیمایی‌های حکومتی بازداشت نمی‌کنند، به‌صراحت نوشت: «آن خانمی که در راهپیمایی ملی شرکت می‌کند و با رأی خود در انتخابات علاقه‌ای را به میهنش نشان می‌دهد، در واقع نشان می‌دهد که به هنجارها و ارزش‌های عمومی این جامعه علاقه‌مند است و حتی اگر در عمل با برخی از آنها موافق نباشد، به دنبال برهم‌زدن آنها و مبارزه با این هنجارها نیست».

«هنجارها و ارزش‌های عمومی»! ما می‌دانیم که این هنجارها چه چیزهایی هستند: جداسازی زن‌ها از مردها در محیط‌های کاری و شغلی، مخصوصا بخش‌های رسمی و دولتی، تفکیک جنسیتی در مدارس و سلف‌ها و کتابخانه‌ها و مسجد دانشگاه، جداسازی‌های گسترده در سطح شهر مثل اتوبوس و مترو و غیره. ما صرفا با یک قانون فقهی روبه‌رو نیستیم، بلکه با یک نظم آهنین روبه‌رو هستیم که در جای‌جای زندگی همۀ افراد جامعه نفوذ کرده است و حکومت هم به این راحتی این مسئله را بیان می‌کند.

به همین دلیل است که حاکمیت سرپیچی از قانون حجاب اجباری (یا همان «نظم آهنین») را به‌عنوان «جرم امنیتی» تلقی می‌کند تا نوعی اقتدار و هیبت ترسناک پیدا کند و شهروندها مجبور به اطاعت از این نظم بشوند و سال‌ها هم این طرح موفقیت‌آمیز بود. کافی است به مکان‌هایی توجه کنیم که در تمام این سال‌ها این نظم آهنین در آن عمل می‌کرد: مغازه‌ها، رستوران‌ها، آرایشگاه‌ها، موسسات هنری، کارگاه‌های تولیدی، وجود حراست در ورودی‌های بعضی اماکن عمومی (مثل سالن تئاتر، فرهنگ‌سراها و غیره).

پشتوانۀ اقتصادی حجاب اجباری

نکته این است که چنین قانونی که به این حد از پایداری و تثبیت می‌رسد، پشتوانۀ اقتصادی پیدا می‌کند. به زبان ساده، عده‌ای از آدم‌ها از طریق قانون حجاب و تذکر به زنان و جریمه و بازداشت نان می‌خورند؛ و اصلا هم نباید تصور کنیم که آمار بازداشت‌ها و جریمه‌ها پایین است. مرداد سال ۱۳۷۱ در سمینار امر به معروف و نهی از منکر آمار داده شد که در پنج ماه ابتدایی آن سال (۱۳۷۱) «یکصد و سیزده هزار زن تحت عنوان بدحجابی، اشاعۀ منکرات و فساد و بی‌حجابی بازداشت شده‌اند».

در سال۱۳۸۰ فقط تعداد پرونده‌های مختومه در دادگاه‌های عمومی که با موضوع «اعمال منافی عفت» مطرح شد، نزدیک به ۸۰هزار پرونده بود. مواردی که ذیل «اعمال منافی عفت» مطرح می‌شوند این‌ها هستند: «بدحجابی»، «زنا»، رابطۀ دختر و پسر و غیره. در سال۱۳۸۷ رییس پلیس فرودگاه‌های کشور اعلام کرد «در راستای اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی و برخورد با هرگونه بدپوششی، پلیس از سفر ۱۲۸نفر به دلیل بدحجابی جلوگیری کرد و به ۱۷۱هزار و ۱۵۱نفر نیز تذکر داد و از ۶هزار و ۷۹۹ نفر نیز تعهد کتبی گرفت».

سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر ۱۳شهریور امسال (حدود دوهفته قبل از شروع اعتراضات) گفت: «از جمله اقدامات بسیار خوب که همزمان با اجرای طرح عفاف و حجاب در ادارات رخ داد، شناسایی بیش از ۳۰۰سرشبکه بود که این افراد با روش‌های مختلف با حجاب مبارزه می‌کردند که همه دستگیر شدند». فقط کافی است یک حساب سرانگشتی بکنیم تا ببینیم چه حجمی از سرمایۀ اقتصادی در این موارد جابه‌جا می‌شود و در کنار آن چه میزان خشم و فشار روانی در جمعیت زیادی از زنان جامعه به وجود می‌آید.

نتیجه‌گیری

سعی من در این یادداشت این بود که دو نکته را روشن کنم: نکتۀ اول اینکه درگیری کنونی که این روزها شاهد آن هستیم، یک درگیری ساده و دم‌دستی نیست؛ نزاع بر سر نوعی نظم اجتماعی است. نظام سیاسی در ایران نمی‌خواهد از نظم اجتماعی خودساخته عقب‌نشینی کند و از طرف دیگر بخش‌های زیادی از جامعه دیگر با این نظم اجتماعی سازگار نیستند. نکتۀ دوم اینکه حجاب اجباری نوعی پیاده‌سازی دستورات فقهی اسلامی نیست؛ در نتیجه برای نقد آن هم شاید چندان مناسب نباشد که سراغ متون فقهی برویم تا عدم‌مشروعیت مذهبی آن را نشان دهیم. تفاوتی بنیادین بین آموزه‌های فقهی و حجاب اجباری وجود دارد: دستورات فقهی عموما دقیق و نقطه‌ای هستند، در حالی که همان طور که در این یادداشت توضیح داده شد، قانون حجاب اجباری عام، کلی و غیردقیق است.

منابع

  • حجاب و روشنفکران، نوشتۀ نوشین احمدی خراسانی
  • آرشیو خبرگزاری ایرنا
  • آرشیو هفته‌نامۀ یالثارات





پروندۀ چه شد که حجاب اجباری شد…

۱ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت اول

۲ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت دوم

۳ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت سوم

۴ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت چهارم

۵ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت پنجم

۶ . حجاب پس از اجباری‌شدن؛ حجاب در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰

۷ . حجاب اجباری به‌مثابۀ نظم اجتماعی

۸ . حجاب در دهۀ هشتاد و نود

مطالب مرتبط...

حجاب اجباری در ادارات - اخراج زنان از ارتش

چه شد که حجاب اجباری شد؟ (قسمت پنجم و آخر)

15 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه یک‌سال‌ونیم بعد از ماجراهای اسفند ۵۷، بالأخره در تابستان ۱۳۵۹ حجاب اجباری شد؛ هنگامی که انقلاب فرهنگی سبب بستن دانشگاه‌ها شده بود و مدارس نیز به خاطر تابستان تعطیل بود و بسیاری از مطبوعات بسته شده بودند و بسیاری از

ادامه مطلب »
حجاب الهه کولایی طاهره رضازاده مرضیه دباغ در مجلس

حجاب پس از اجباری‌شدن: حجاب در دهه‌های 1360 و 1370

14 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه دولت جمهوری اسلامی در تابستان۱۳۵۹ اعلام کرد که همۀ زنان ایرانی باید حجاب را رعایت کنند. اما همچنان حجاب اجباری به صورت قانون درنیامده بود. زیرا اگر رییس‌جمهور و دولت تغییر می‌کرد، می‌توانست حجاب اجباری را نیز از بین ببرد.

ادامه مطلب »
آموزش پلیس زن در گشت ارشاد

«واقعا مشکل مردم ما شکل موی بچه‌های ماست؟»: حجاب اجباری در دهۀ 80 و 90

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: «واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه‌های ماست؟ بچه‌های ما دوست دارند مویشان را به هر شکلی که دوست دارند بزنند، به من و تو چه ربطی دارد؟». این بخشی از جملات فردی در برنامه تبلیغاتی‌اش برای انتخابات ریاست

ادامه مطلب »
اعتراض دانشجویان

طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

7 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. نقش دانشگاه بی‌نقش طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند» «20 نفر دیگه رو ممنوع‌الورود کردن»، «حواست باشه از در شمالی خارج نشی، اون‌جا پر لباس شخصیه»، «ساعت 10، تحصن کف دانشکده رو یادت نره»، «امروز چهاردمین روز دستگیری …‍ه و

ادامه مطلب »
روحانیت و مسئله حجاب شرعی و اجباری

مسئلۀ پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (1)

10 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. تفکیک هنجار اخلاقی و قانونی برای تحلیل و واکاوی مسئلۀ حجاب اجباری، در بادی امر به نظر لازم می‌رسد که به تفکیک میان دو سطح و لایۀ هنجارین تصدیق کنیم. بدون این تصدیق، راه برای بسیاری گفت‌وگو‌ها بسته می‌شود. مراد از

ادامه مطلب »
امید اجتماعی زن زندگی آزادی

امید اجتماعی و جنبش زن زندگی آزادی

15 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: ایرانیان در چند ماه اخیر در همان ایرانی که پیش از 25 شهریورماه 1401 بود زندگی نمی‌کنند. از پدیده‌های قابل‌توجه در چند ماه اخیر پس از کشته‌شدن مهسا امینی، سخن‌گفتن از امیدواری در جامعۀ ایرانی است. جستجو در شبکه‌های اجتماعی

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف