یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

چه شد که حجاب، اجباری شد؟ (قسمت اول)

13 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

امروزه همه می‌دانند که حجاب برای جمهوری اسلامی یک مسئلۀ حیاتی است. شاید برای نشان‌دادن این حیاتی‌بودن، همین کافی باشد که بدانیم بر اساس مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1385، 32 نهاد و سازمان باید در راستای ترویج فرهنگ حیا و عفاف کار کنند. اما اشتباه است که فکر کنیم حجاب صرفاً امروز تبدیل به یک معضل شده است. برای مثال در سال 1380، فقط تعداد پرونده‌های مختومه در دادگاه‌های عمومی که با موضوع «اعمال منافی عفت» مطرح شد، نزدیک به 80 هزار مورد بود. از موارد عمده که ذیل عنوان اعمال منافی عفت می‌توان طبقه‌بندی کرد «بدحجابی»، «زنا» و رابطۀ دختر و پسر است.

حتی در سال‌های عقب‌تر نیز چنین آمارهای عجیبی را می‌بینیم. در سمینار امر به معروف و نهی از منکر که در مرداد 1371 برگزار شده بود، این آمار داده شد که تنها در چهار ماه ابتدایی همان سال (1371) «یکصد و سیزده هزار زن تحت عنوان بدحجابی، اشاعۀ منکرات، و فساد و بی‌حجابی بازداشت شدند». «بدحجابی» و «بی‌حجابی» در ایران جرم است، زیرا حجاب در جامعۀ ایران الزام قانونی دارد. حال سوال این است که چه شد حجاب به صورت یک الزام قانونی در آمد.

برای پاسخ به این سوال دو راه در برابر ما قرار دارد: راه اول این است که صرفاً به همان ماه‌های ابتدایی انقلاب اسلامی 1357 توجه کنیم و نگاهمان را فقط به همان مقطع محدود کنیم. راه دوم این است که به پروسه و فرایندی توجه کنیم که طی سال‌ها، بسترساز و آبستن ظهور و بروز این پدیده در ماه‌های ابتدای انقلاب شد. من در سلسله یادداشت‌هایی می‌خواهم از طریق راه دوم، به این سوال بپردازم.

اگر دیدگاه‌ها و گفتمان‌های غالب در مورد حجاب را تا چند دهه عقب‌تر پیگیری نکنیم و بخواهیم با یک «میان‌بُر تاریخی» صرفاً بهمن و اسفند 57 را بررسی کنیم، هرگز متوجه نخواهیم شد که چگونه «حجاب اسلامی» در جامعه‌ای که مسیر مدرنیزاسیون را طی می‌کرد، به راحتی به «قانون» مبدل شد.

مصداق حجاب در عصر پهلوی اول

در روز 17 دی سال 1314 (در دورۀ حکومت رضاشاه) رویدادی رخ داد که به واقعۀ «کشف حجاب» معروف شد. در ابتدا باید ببینیم معنای حجاب در آن دوره چه بود که به دستور رضاشاه «کشف» شد. برای فهم معنای حجاب، باید به نمونه‌هایی جزئی از آن دوران بپردازیم. برای مثال نوع پوشش صدیقه دولت‌آبادی (روزنامه‌نگار زمان رضاشاه و از موافقین طرح کشف حجاب) پس از «کشف حجاب»ش خیلی پوشیده‌تر از حجابی است که امروز بسیاری از زنان در ایرانِ بعد از انقلاب دارند. همچنین می‌توان به گفته‌های کسانی توجه کرد که در آن زمان «حجاب‌برداری» را فرهنگ‌سازی می‌کردند. پیش از سال 1314 (زمان اجرایی شدن قانون «کشف حجاب») تعداد زیادی بازرس خانم از طرف وزارت فرهنگ مأمور شده بودند که به مدارس دخترانه در تهران بروند تا دانش‌آموزان را قانع کنند که چادر را کنار بگذارند. شمس‌الملوک جواهرکلام یکی از این بازرسان بود که خود می‌گوید: «برای دخترها از فواید بی‌چادر شدن صحبت می‌کردنم و به آنها مژده می‌دادم که به زودی این پرده سیاه به دور می‌افتد و شما از این قید و بند آزاد می‌شوید و می‌توانید با اجتماع همکاری کنید».

چاقچور و حجاب
چاقچور: شلواری فراخ که از کمر تا نوک انگشتان پا را می‌پوشاند و زنان هنگام بیرون رفتن از خانه می‌پوشیدند.

خاطرات و مکتوبات افراد از آن دوره می‌تواند نشان دهد که چه مفهوم و برداشتی از «حجاب» در جامعۀ ایرانی رواج داشت. مریم فیروز (از مخالفان حکومت سلطنتی و عضو حزب توده) در خاطرات خود از نحوۀ نگاه پدرش نسبت به حجاب می‌گوید: «من یک بار با چادر و جوراب روشن در اتومبیل نشسته بودم و می‌رفتیم. در بین راه پدرم مرا دید و بعد سوال کرد که تو با پای برهنه رفته بودی؟ گفتم: خیر، جوراب روشن پوشیده بودم. گفت: وقتی که من آن جوراب را اشتباه بگیرم و خیال کنم که پایت برهنه بوده، دیگران هم همین تصور را خواهند داشت. دیگر حق نداری این جوراب را بپوشی. ولی همین پدر می‌گفت: چادر را بینداز دور، این به درد نمی‌خورد». این نکته حائز اهمیت است که بدانیم پدر مریم فیروز که روی حجاب دخترش حساس است، چادر را به‌عنوان «حجاب» به رسمیت نمی‌شناسد و کنارگذاشتن آن را به دخترش توصیه می‌کند.

یکی از اصطلاحاتی که در آن زمان رواج داشت و در بحث حجاب بسیار دخیل بود، «روگیری زنان» بود. «روگیری زنان» یعنی پوشاندن چهره توسط زنان در مقابل مردان غریبه و نامحرم. بسیاری از مذهبیون آن زمان «روگیری زنان» را جزئی ضروری از حجاب می‌دانستند و به تشکل‌ها و گردهمایی‌های سیاسی و اجتماعی که در آن زنان رویشان را نمی‌پوشاندند، اعتراض می‌کردند. برای مثال ابوالقاسم مراغه‌ای (روزنامه‌نگار و نویسندۀ دوران رضاشاه) در شرح حال خود آورده که بسیاری از مردم مراغه می‌گفتند «کسی که بر خلاف روگیری زنان باشد از دین اسلام خارج و نجس‌العین می‌باشد»، به همین دلیل کسی به مراغه‌ای که در راستای حقوق زنان فعالیت می‌کرد و به همین جرم از تهران به مراغه تبعید شده بود، در مراغه سرپناه نمی‌داد (توجه داشته باشیم که این واقعه مربوط به سال 1306 شمسی است).

«کشف حجاب» به‌مثابۀ یک گفتمان

یکی از نکات دیگری که در مورد «کشف حجاب» باید بدانیم این است که کشف حجاب یک «اتفاق» ساخته‌شده توسط یک فرد (رضاشاه) نبود، بلکه روند و گفتمانی بود که از زمان مشروطه در میان روشنفکران تجددگرا آغاز شده بود و در نهایت در دورۀ حاکمیت رضاشاه عملاً تحقق یافت. مثلاً سال‌ها پیش از کشف حجاب، یکی از دانشجویان ایرانی که در کشور مصر مشغول تحصیل بود در مقاله‌ای در مجلۀ ایرانشهر می‌نویسد: «تا روزی که این پردۀ سیاه که مایۀ بدبختی زنان ایرانی است و عبارت از سد بزرگی است که در مقابل ایران و تمدن اروپا حایل شده است از میان برداشته نشود، تا روزی که این کفن سیاه، زن‌های ایرانی را به خود پیچیده… از این میان برداشته نشود ایران ترقی نخواهد کرد».

ابوالقاسم مراغه‌ای یک سال پیش از اعلان مشروطیت به سفرهای خارجی رفته بود و نخستین اقدامش بعد از بازگشت به ایران را اینچنین توضیح می‌دهد: «نخستین اقدام من این بود که کتاب کوچکی را در دلایل شرعی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی لزوم و وجوب رفع حجاب نوشتم. چون می‌دانستم اجازۀ چاپ آن را نخواهند داد با ژلاتین یک صد جلد تهیه کرده به بعضی از علما و رجال روشنفکر دادم». بسیاری از مردان روشنفکر در زمان مشروطه بر «حجاب برداری» زنان تأکید داشتند.

رضاشاه و کشف حجاب
رضاشاه و کشف حجاب

مریم فیروز در این رابطه می‌گوید: «موضوع کشف حجاب مربوط به رضاخان نیست. اگر کتاب‌های [میرزاده] عشقی، عارف [قزوینی] و ایرج میرزا را بخوانید، می‌بینید چقدر نسبت به چادر مخالفت شده است». تاج‌السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، در خاطراتش می‌نویسد: «هزارها مفاسد اخلاقیۀ از همین روی‌بستن زن‌ها در این مملکت نشر داده شده است».

مثلاً میرزاده عشقی ابیاتی بر ضد حجاب دارد که تنها به یک نمونه از آنها اشاره می‌کنم:

در حجاب است سخن گرچه بود ضدحجاب

از حجاب است که این قوم خرابند خراب

بس خرابی ز حجاب است که ناید به حساب…

ایرج میرزا حتی یک گام فراتر از عشقی می‌رود و معتقد است که با رویۀ اعتدالی و تدریجی نمی‌توان با حجاب مبارزه کرد و باید ناگهانی آن را از بین برد:

به اعتدال ازین پرده‌مان رهایی نیست

مگر مساعدتی دست انقلاب کند

این فقط مردان روشنفکر دوران مشروطه نبودند که با حجاب مخالف بودند، بلکه نگاهی به برخی مکتوبات اواخر دورۀ قاجار نشان می‌دهد که نوعی تغییر پوشش زنان در جامعه در حال رخ دادن بود. در نشریۀ شکوفه که در عین حال ارگان یکی از بزرگترین انجمن‌های زنان آن دوران بود (انجمنی که در عرض کمتر از 5 هفته، بیش از 5 هزار عضو پیدا کرده بود) مقاله‌ای انتقادآمیز نسبت به گرایش روزافزون حجاب‌برداری زنان ایران با عنوان «فلسفۀ حجاب» در 12 بهمن سال 1292 شمسی منتشر شد و نویسنده در آن افسوس می‌خورد که زنان مسلمان هند و قفقاز با همۀ اشکالات و محدودیت‌های سیاسی که دارند، حجابشان را رعایت می‌کنند، و حتی مالیات می‌پردازند تا بتوانند حجابشان را حفظ کنند، ولی در ایران بسیاری از زنان حاضرند مالیات بپردازند تا حجاب بر سر نگذارند.

چرا «کشف حجاب»؟

حالا پرسش این است که چرا چنین گفتمانی بر ضد حجاب شکل گرفت و روشنفکران از آن حمایت می‌کردند و در نهایت نیز این گفتمان در دورۀ رضاشاه اجرایی شد؟ حجابی که رضاشاه آن را «کشف» کرد چیزی فراتر از حجابی بود که امروز ما آن را به‌عنوان «حجاب» می‌شناسیم و حتی فراتر از چادر مشکی بود. حجاب زنان در آن روز ایران (یعنی چاقچور و چادر و پیچه و روبنده) را می‌توان با برقع‌پوشان امروز در اروپا مقایسه کرد. فمینیست‌های منتقد در نقد زنان برقع‌پوش در اروپا این مسئله را مطرح می‌کنند که چنین پوششی باعث جدایی کامل زنان از جامعه می‌شود.

در واقع حجاب در آن عصر نوعی نماد محسوب می‌شد، نماد تفکیک اندرونی از بیرونی بود و باقی‌ماندن حجاب در عرصۀ بیرونی، به معنای تدام سبک و ساختار زندگی سنتی (تفکیک اندرونی از بیرونی) محسوب می‌شد و «کشف حجاب» بیشتر به‌منظور به هم ریختن این ساختار سنتی (اندرونی / بیرونی) به منظور ایجاد ساختار جدید در جامعه نگریسته می‌شد. عموماً مردان تجددخواه بیشتر از آنکه به دنبال حق انتخاب برای زنان باشند، به دنبال یک نظم اجتماعی متفاوت بودند و این نظم متفاوت به دست نمی‌آمد مگر با انحلال نظم سنتی و تحول در ساختارهای کلان اجتماعی و ساختن نهادهای نوین.

در این ساختار جدید، زنان از «اندرون» به «بیرون» کشیده می‌شدند. به همین دلیل می‌بینیم که تعریف و تمجیدهای بزرگی دربارۀ روز 17 دی (روز «کشف حجاب») از طرف برخی فعالین حقوق زنان گفته می‌شود. برای مثال مهرانگیز دولتشاهی (دیپلمات ایرانی در دورۀ پهلوی دوم) با آن تلقی از «کشف حجاب» که توضیح دادیم می‌گوید: «رویداد 17 دی نقطۀ چرخشی در تاریخ اجتماعی ایران و نه‌تنها کنار گذاشتن چادر بود. این دگرگونی و حضور زن در اجتماع به‌عنوان انسان برابر و همکار و همگام مرد … بود».

مریم فیروز هم که به لحاظ عقاید سیاسی در نقطۀ مقابل مهرانگیز دولتشاهی قرار داشت، اما از این نظر با او در مورد 17 دی موافق بود و می‌گوید: «بعد از این تغییر [کشف حجاب]، زنان برای شرکت در جلسات و هر کاری آماده‌تر شدند. این تحول در اثر گذشت ده‌ها سال، زن را آماده‌تر کرد که از خانه بیرون بیاید، شاغل شود، در مجالس شرکت نماید و صحبت کند». از نظر این افراد زن نمی‌توانست در جامعه نقش ایفا کند و مثلاً تحصیل کند و به مدرسه و دانشگاه برود، به این دلیل که ساختارهای سنتی به او اجازه نمی‌دادند. چادر مشکی و روبنده نماد این ساختار سنتی بودند و به همین دلیل باید حذف می‌شدند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

در این یادداشت به شرایطی که منجر به «کشف حجاب» توسط رضاشاه شد پرداختم و تأثیر و نقش روشنفکران پیشرو در این حادثه را نشان دادم. «کشف حجاب» که در سال 1314 شمسی در کشور ما رخ داد بی‌اغراق یکی از مهمترین حوادث سیاسی در تاریخ معاصر ایران بوده است، زیرا اهمیت و تأثیر عظیم آن، از دورۀ کوتاه خود (6 سال) بسیار فراتر رفته و پیامدهای چندوجهی‌اش، سبب‌ساز مناقشه و تأثیر بسیار عمیق در فرهنگ و سبک زندگی و نیز در ساختار روابط قدرت در ایران معاصر بوده است.






پروندۀ چه شد که حجاب اجباری شد…

۱ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت اول

۲ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت دوم

۳ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت سوم

۴ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت چهارم

۵ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت پنجم

۶ . حجاب پس از اجباری‌شدن؛ حجاب در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰

۷ . حجاب اجباری به‌مثابۀ نظم اجتماعی

۸ . حجاب در دهۀ هشتاد و نود

مطالب مرتبط...

حجاب اجباری نظم اجتماعی

حجاب اجباری به‌مثابۀ نظم اجتماعی

12 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: «حجاب زنان» به‌عنوان یک نوع خاص از پوشش که با عقاید مذهبی عجین شده، در اکثر کشورهای اسلامی رایج است. اما در کشورهای معدودی مسئلۀ حجاب وارد قانون شده و دولت به رعایت آن اجبار می‌کند. مثلا در کشور سودان،

ادامه مطلب »
آموزش پلیس زن در گشت ارشاد

«واقعا مشکل مردم ما شکل موی بچه‌های ماست؟»: حجاب اجباری در دهۀ 80 و 90

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه: «واقعا مشکل مردم ما الان شکل موی بچه‌های ماست؟ بچه‌های ما دوست دارند مویشان را به هر شکلی که دوست دارند بزنند، به من و تو چه ربطی دارد؟». این بخشی از جملات فردی در برنامه تبلیغاتی‌اش برای انتخابات ریاست

ادامه مطلب »
فصل اول پادکست دوسیه اندیشکده هاتف

توضیحاتی دربارۀ فصل اول پادکست دوسیه

8 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه تولید و انتشار فصل اول پادکست دوسیه به اتمام رسید. به نظرم آمد حالا که در مقطع زمانی بین پایان انتشار فصل اول و شروع انتشار فصل دوم هستیم، یادداشتی بنویسم و نکاتی را توضیح دهم. بعضی از این نکات

ادامه مطلب »
نشست نقش دانشگاه در بحران‌های اجتماعی سیاسی

هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند

1 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اندیشکدۀ هاتف برگزار می‌کند: «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند» نقش دانشگاهیان و نهاد دانشگاه در بحران‌های اجتماعی‌سیاسی با حضور• دکتر ابراهیم آزادگان؛ عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم شریف.• دکتر مقصود فراستخواه؛ جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و آموزش عالی.

ادامه مطلب »
ساطور به منزله چاقوی جراحی

ساطور به جای چاقوی جراحی

7 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. بررسی گشت ارشاد و حجاب اجباری به عنوان ابزار حکمرانی اجتماعی و فرهنگی بیایید تمامی مباحث تاریخی، فقهی، حقوقی، فلسفی و … مطرح شده حول مقوله حجاب و اجبار قانونی آن در کشور را در این نوشتار کنار بگذاریم و فرض

ادامه مطلب »
اعتراض دانشجویان

طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

7 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. نقش دانشگاه بی‌نقش طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند» «20 نفر دیگه رو ممنوع‌الورود کردن»، «حواست باشه از در شمالی خارج نشی، اون‌جا پر لباس شخصیه»، «ساعت 10، تحصن کف دانشکده رو یادت نره»، «امروز چهاردمین روز دستگیری …‍ه و

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف