فهرست مطالب
در مطلب قبلی (اقتصاد دانش بنیان چیست؟ ۱) به خاستگاه و مفهوم اقتصاد دانشبنیان پرداختیم و گفتیم که وجه تمایز اقتصاد دانشبنیان نسبت به صورتبندیهای اقتصادی پیش از آن وزن دانش و اطلاعات در خروجی اقتصاد است و در نوشتار پیشرو قصد داریم تا به جایگاه اقتصاد دانشبنیان در ایران بپردازیم.
اقتصاد دانشبنیان در تاریخ معاصر
پرداختن به واردات و خلق فناوری از دههها قبل در بین سیاستگذاران ایرانی مطرح بوده و در برهههایی همچون دهۀ 1330 و یا 1370 پررنگ گشته است و ایدۀ محوری اکثر نهادهای ایجادشده در این برنامهها سمتوسوی خرید فناوری و یا همکاری و مونتاژ بوده است اما آنچه به اقتصاد دانشبنیان یعنی استفاده از دانش در فناوری و ایجاد محصولات مربوط میشود در سالهای پایانی دهۀ 70 شمسی رقم میخورد.
پس از انقلاب و در برنامههای اول و دوم توسعه در بین سالهای 1368 تا 1378 اشارۀ صریحی به مباحث اقتصاد دانشبنیان نداریم و صرفاً به بهرهوری کل عوامل تولید به صورت غیرعلنی اشاره شده است بهطوری که فقط میتوانیم بعد «تحقیقات» اقتصاد دانشبنیان را قرین آن بدانیم. اولین تلاشها برای ورود به اقتصاد دانشبنیان در برنامۀ سوم توسعه و همزمان با ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی اتفاق میافتد و تعدادی دیگر از ابعاد اقتصاد دانشبنیان موردتوجه قرار میگیرد. دولت جدید در اولین تلاش توسط مشاور فناوری رئیسجمهور، محمدتقی ابتکار برای ایجاد معاونت علمی ریاستجمهوری با شکست روبهرو میشود و این دوره در رتبهبندی اقتصاد دانشبنیان بین 24 کشور منطقه در جایگاه 17 قرار میگیرد.
فصل دوم برنامۀ پنجم توسعه به «علم و فناوری» اختصاص پیدا میکند و مشخص میکند تا در پایان سال 1394 تعداد شرکتهای دانشبنیان از 3هزار شرکت به 20هزار شرکت و تا پایان 1404 به 50هزار شرکت برسد که نشان از افزایش اهمیت موضوع در بین سیاستگذاران دارد.

با ابلاغ سند چشمانداز 20ساله در 1384 افق جدیدی ایجاد میشود و بند 3 آن بهصورت ضمنی راهبرد اصلی کشور برای تحول اقتصادی را توسعه دانشبنیانی میداند و کشور را در رقابت با کشورهای جنوب شرقی آسیا دیده و معین میکند تا در 20سال آینده از آنها سبقت بگیرد همچنین برنامۀ چهارم توسعه در راستای سند چشمانداز در فصل 4 خود توسعه مبتنی بر دانایی را مطرح میکند و با اجرای این سند به رتبۀ 6 منطقه میرسیم.
با استقرار دولت جدید، صادق واعظزاده سکان معاونت علمی ریاستجمهوری را به دست میگیرد و در اواخر 1386 نوشتن پیشنویس قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان بهعنوان مهمترین قانون حمایتی از اقتصاد دانشبنیان آغاز میشود تا در سال 1387 به تصویب هیئت وزیران برسد اما کشمکشهای سیاسی بین نهادهای مختلف بر موضوعات مختلف این قانون مانند تعیین متولی امر دانشبنیان بین معاونت علمی و وزارت علوم، تصویب در مجلس و ابلاغ آییننامۀ اجرایی آن تا سال 1392 به تعویق افتاد و تا سال 1395 دورۀ تثبیت مجریان جدید به طول انجامید تا اقتصاد دانشبنیان بهصورت عملی از این سال شروع شود تا هماینک رتبۀ نخست اقتصاد دانشبنیان در بین کشورهای منطقه باشیم.
قانون حمایت از کسبوکار دانشبنیان
در راستای اجرای اصل 123 قانون اساسی قانون «حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات» در سال 1389 تصویب شد تا سرآغاز گستردهترین برنامه دولت برای حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان در سالهای اخیر بوده است. در این قانون موضوعات مهمی نظیر تشکیل کارگروه ارزیابی شرکتهای دانشبنیان، تشکیل صندوق نوآوری و شکوفایی و ارائه معافیتهای مالیاتی و گمرکی به شرکتهای دانشبنیان مورد تاکید قرار گرفته است. کارگروه ارزیابی شرکتهای دانشبنیان به ریاست معاون علمی و فناوری رئیسجمهور و عضویت وزارتخانهها و دستگاههای مرتبط و نمایندگان بخش خصوصی، شرکتهای مشمول استفاده از مزایای این قانون را تأیید میکند. علاوه بر حمایتهای موردنظر قانون، مرکز شرکتها و مؤسسات دانشبنیان با استفاده از ظرفیتهای موجود در سایر دستگاهها اقدام به ایجاد حمایتهای متنوعی بهمنظور توسعه کسبوکار دانشبنیان کرده است که در مجموع بیش از 110 عنوان را شامل میشود.
تعریف شرکت دانشبنیان
قانون شرکتهای دانشبنیان این شرکتها را چنین تعریف میکند: شرکتها و مؤسسات دانشبنیان را شرکت یا مؤسسهای خصوصی یا تعاونی که بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزۀ فناوریهای برتر و با ارزشافزودۀ فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود.
اصطلاح شرکتهای دانشبنیان با این مفهوم، در متون بینالمللی بهندرت یافت میشود. عبارت شرکت (سازمان) دانشبنیان در مبانی نظری بیشتر به شرکتهایی اشاره میکند که یادگیرنده و خالق دانش بوده و از دانش، چه دانش ضمنی و چه دانش آشکار برای توسعه محصولات و فناوریهای خود استفاده میکنند. در واقع این مفهوم بیشتر به سازمانهای برقرارشدهای اشاره میکند که از فرایندهای خلق و بهکارگیری دانش برای پیشبرد کسبوکار خود استفاده میکنند. بهعبارتدیگر در متون بینالمللی، مفاهیم «سازمانهای دانشبنیان[1]» ،«شرکتهای دانش آفرین[2]» ،«سازمان یادگیرنده[3]»و «سازمان هوشمند[4]» در مبانی نظری هممعنای سازمانهای دانشبنیان (KBO) بهکاررفته است. بررسی مقالات علمی و مبانی نظری همچنین نشان میدهد که طیف گستردهای از مفاهیم مرتبط با شرکتهای کوچک و متوسط که بر فناوری متمرکز هستند نیز وجود دارد.
وضعیت فعلی اقتصاد دانشبنیان در کشور
بر اساس آمار منتشرشده از سوی دفتر برنامهریزی امور فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در پایان سال 1399 یعنی بعد از بیستودو سال از تأسیس اولین مرکز رشد کشور تعداد این مراکز به 195 رسید و در کنار آنها 43 پارک علم و فناوری به فعالیت ادامه میدهند. این تعداد مرکز توانستهاند تا در پایان سال 1398 به میزان 13 هزار میلیارد کالاها و محصولات دانشبنیان در بازار داخلی و 98 میلیون دلار بهعنوان صادرات به فروش برسانند تا بتوانند برای 191 هزار نفر اشتغال ایجاد کنند. همچنین این شرکتها توانستهاند در سال 1396 رکورد صادرات بیش از 262 میلیون دلاری را نیز به ثبت رساندهاند. درست یا غلط با فرض اینکه شرکتهای دانشبنیان موظف به تولید محصولات با فناوری بالا و پیشرفته هستند بیشترین سهم صادرات صنعتی با فناوری متوسط و پیشرفته از کل صادرات صنعتی کشور در بهترین سال 0.26 درصد بوده است. این میزان در زمانی است که سهم دولت در هزینهکرد تحقیق و توسعه از تولید ناخالص داخلی در بهترین سال 0.75 درصد بوده است.
خالیازلطف نیست که بهعنوان مطلب پایانی به نکتهای کمترپرداختهشده در اقتصاد دانشبنیان کشور بپردازیم.
آیا در اقتصاد دانشبنیان صرفاً باید به محصولات با فناوری بالا و پیشرفته توجه داشت یا فناوریها متوسط و پایین هم در زمرۀ دانشبنیانی محسوب شده و میتواند به پیشرفت کشور کمک کند؟
انتقاد اساسی ذکرشده به مفهوم اقتصاد دانشبنیان نهتنها در ایران بلکه در فضای علمی و عملی دنیا مطرح است و صاحبنظران پیرامون آن به گفتگو میپردازند. در مورد توجه به محدودۀ مشخصی از فناوریها باید گفت که در این زمینه باید کشورهای توسعهیافتۀ اقتصادی و کشورهای درحالتوسعه را از یکدیگر جدا کنیم، چرا که بافت اقتصادی این دو کشور و مسائلی که با آنها دستوپنجه نرم میکنند متفاوت است. پس لحاظکردن وضعیت فعلی بستر اقتصادی از الزامات مفهومپردازی در اقتصاد دانشبنیان است، چراکه اگر کشورهای با اقتصاد توسعهیافته همچون آمریکا و اروپای غربی را لحاظ کنیم قطعاً نیازهایی متفاوت با فضای اقتصادهای درحالتوسعهای همچون کشور ما دارند.
بخش بزرگی از اقتصاد و صنعت در کشور ما با مسائلی دستوپنجه نرم میکند که جواب آنها سالیان پیش توسط مراکز دانشگاهی و صنعتی در کشورهای توسعهیافته داده شده است درصورتیکه تمرکز فعلی مفهوم شرکتهای دانشبنیان در کشور ما بر فناوریهای متوسط و پیشرفته است، همین اتفاق است که یک گسست بزرگ میان بخش پژوهش و اقتصاد دانشبنیان با صنعت جاری در کشور به وجود میآورد و از سویی دیگر هرچند میزان فروش این دست شرکتها صعودی بوده و در پایان سال 1399 به 250 هزار میلیارد تومان معادل 2 درصد تولید ناخالص ملی رسیده است اما شرکتهای دانشبنیان کنونی عمدتاً در جایی خارج از محیط موردنیاز و شرکتهای بهرهبردار قرار دارد که باعث گسست بیشتر و پایداری کمتر در آنها میشود. همچنین به دلیل عدمقرارگیری این شرکتها در زنجیرۀ ارزش صنایع بزرگ کشور تعامل بسیار پایینی با نیازهای اقتصاد و جامعه دارند که نتیجهای جز عدم رفع نیازهای کشور، رشد پایین شرکتها، عدم دستیابی مؤثر و گسترده به بازارهای داخلی و خارجی و در یککلام عدم بهرهبرداری هرچه بیشتر کشور از سرمایهگذاری همهجانبه به دست آمده است.






[1] Knowledge-Based Organization (KBO)
[2] Knowledge Creating Company
[3] Learning company
[4] Intelligent organization