فهرست مطالب
مقدمه
یکسالونیم بعد از ماجراهای اسفند ۵۷، بالأخره در تابستان ۱۳۵۹ حجاب اجباری شد؛ هنگامی که انقلاب فرهنگی سبب بستن دانشگاهها شده بود و مدارس نیز به خاطر تابستان تعطیل بود و بسیاری از مطبوعات بسته شده بودند و بسیاری از حقوق زنان مانند قضاوت زنان، لایحۀ حمایت از خانواده، ورود زنان به پستهای مدیریتی در ادارات و … لغو شده بود و بسیاری از زنان معترض به حجاب اجباری در آن فضای انقلابی هر یک به نوعی مورد هجوم قرار گرفته بودند.
جمهوری اسلامی با پشتوانۀ رأی «آری» مردم در «رفراندوم جمهوری اسلامی» در فروردین ۱۳۵۸ و با مقبولیت عمومی که داشت، از تابستان ۵۹ خواهان برپایی یک جامعه با ظواهر اسلامی شد که «حجاب زنان» بخشی از این جامعه محسوب میشد. در تیرماه ۱۳۵۹ برای تمام زنان شاغل حجاب اجباری شد. این اجباریشدن بهدنبال اطلاعیۀ دفتر آیتالله خمینی انجام شد که در متن آن آمده بود: «نزدیک به یکسالونیم است که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد ولی هنوز با کمال تأسف در بعضی از وزارتخانهها و ادارات و موسسات و شرکتهای دولتی و ارتش و ژاندارمری و شهربانی آثار طاغوت دیده میشود».
اجباریشدن حجاب در ادارات
قبل از اینکه در تابستان ۱۳۵۹ حجاب در ادارات اجباری شود، میشد رگههایی از آن را در برخی اطلاعیهها دید. مثلا «دایرۀ مبارزه با منکرات» در دی ۱۳۵۸ طی اطلاعیهای رسما به صاحبان اماکن عمومی هشدار داده بود که: «از عموم برادران و خواهران تقاضای خاضعانه دارد که از دعوت از زنان آوازهخوان و رقاصه در اماکن، پخش مواد مخدر، پذیرفتن مردان با زنان رفیقه در مراکز عمومی، بهدامانداختن دختران و زنان، مسائل خلاف عفت اسلامی و انسانی در کابارهها و سلفسرویسها و رستورانها، الصاق عکسهای هنرپیشههای نیمهعریان و خلاف ادب اسلامی بر تابلوی سینماها، چاپ عکسهای محرک شهوت در مجلات خودداری کرده و از ضربهزدن به انقلاب ملت قهرمان ایران… بپرهیزند».
همین نهاد (دایرۀ مبارزه با منکرات) در فروردین ۱۳۵۹ به اصناف و مشاغل مختلف برای «رعایت موازین اسلامی» اخطار داد که در متن آن از هشدار به «مسئولان مجالس عروسی، تئاترها، رستورانها و هتلها» تا خطونشانکشیدن برای «موتورسواران مزاحم» و «مزاحمین مقابل دبیرستانهای دخترانه» مشاهده میشود. در تیرماه ۱۳۵۹ دفتر آیتالله خمینی اطلاعیهای صادر کرد و در آن اعلام کرد که چرا مسئولین «نشانها و درجههای رژیم منحط شاهنشاهی» را نابود نمیکنند و «حضرت امام از این موضوع ناراحتند».
آیتالله خمینی سه روز بعد و در ۱۰ تیر ۱۳۵۹ در دیدار با روسای آموزشوپرورش چنین اظهار میکند که: «الان بعد از یکسالونیم یا قدری بیشتر که جدیت شده است از اطراف که یک قدری اصلاح کنید امور را حالا هم این آقای جوان برمیخیزد و میگوید که در آنجا زنهایی هستند که موجب کذا و کذا میشوند و میدانم که نه منحصر به آنجاست. در وزارتخانههاست. در بعضی از وزارتخانهها بسیار بد است و من حالا اسم نمیخواهم ببرم… وزارتخانه مرکز فحشا نیست، دانشگاه مرکز آموزشوپرورش باید باشد».
دکتر ابراهیم یزدی که در آن زمان سرپرست روزنامه کیهان بود در ستون یادداشت سردبیر در مطلبی با عنوان «مسئلۀ حجاب و غربزدگی» نوشت: «سههفته قبل از سخنان امام، ایشان با گردهمایی بانوان کارگر و کارمند و سخنرانی برای آنان، بانوان را به رعایت پوشش اسلامی دعوت نموده است». از جاهای مختلف حاکمیت اظهارنظرهایی را در آن دوران میبینیم که گویی برنامهای هماهنگ برای تثبیت الگوی پوشش اسلامی وجود داشته است.
وزارت کشور در تیرماه ۱۳۵۹ اطلاعیهای صادر کرد: «به پیروی از اوامر موکد رهبر عالیقدر و با توجه به لزوم رعایت سنن قطعی و ضروری اسلام و نیز با توجه به لزوم احترام به آرای اکثریت قریببهاتفاق ملت شریف ایران دایر به پذیرش جمهوری اسلامی ایران، به کلیۀ سازمانها و ادارات تابع اخطار میگردد که از روز شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ کلیه بانوان کارمند باید با پوشش اسلامی و لباسهای سنگین که مناسبت با شئون اسلامی محل کار است در محل خدمت حاضر شوند… و افرادی که نمیخواهند خود را با مسیر انقلاب منطبق سازند از دولت جمهوری اسلامی نمیتوانند انتظار احترام متقابل داشته باشند».
بعد از آن اداره کل آموزشوپرورش تهران در اطلاعیهای ۱۳مادهای اعلام کرد که تمامی مدارس مختلط برچیده میشود و معلمان زن باید در مدارس دخترانه و معلمان مرد در مدارس پسرانه تدریس کنند. در بخشی از این اطلاعیه در مورد پوشش آمده: «ظواهر مذهبی و حریم شرع اعم از لباس، برخورد و عمل شدیدا مراعات شده و افراد بیاعتنا برکنار شوند».
در ۱۴ تیر ۱۳۵۹ روزنامه کیهان اعلام کرد: «رعایت پوشش در دهها سازمان و اداره دولتی آغاز شد. به دنبال فرمان امام خمینی در مورد رعایت اصول انقلابی و موازین اسلامی و همچنین محو آثار طاغوت در ادارات و موسسات کشور، ظرف دیروز و پریروز سازمانها و موسسات و انجمنهای اسلامی ادارات با انتشار اطلاعیههایی از کارمندان و پرسنل خود درخواست کردند به منظور برآوردن نیازهای اصلی اجتماع و انجام سریع امور مردم از هرگونه کمکاری و سهلانگاری خودداری کرده و بر این امر تأکید شده است که خواهران حتما خود را به پوشش اسلامی ملبس کنند». حجاب در ادارات اجباری شد.
دور جدید مقاومت
با تهدیدی که وزارت کشور در ۱۴ تیر اعلام کرد، تعدادی از زنان دانشگاهی و شاغل در وزارتخانهها در مقابل نخستوزیری اجتماع کردند و از رییسجمهور ایران، ابوالحسن بنیصدر، درخواست کردند که در مسئلۀ حجاب اجباری مداخله کند. همزمان با این اجتماع، عدهای هم علیه این معترضان و در دفاع از حجاب اجباری جلوی نخستوزیری تجمع کردند. ابوالحسن بنیصدر برای هر دو گروه سخنرانی کرد.
او در سخنان خود گفت: «به شما اطمینان میدهم که از نظر ما پوشش اسلامی به مقتضای احترام عمیق ماست به شخصیت والای زن در جامعۀ اسلامی… شایعۀ اخراج و تصفیه و قطع حقوق خانمها در کار نیست و شما بانوان گرامی بدانید هیچ حقی از شما ضایع نخواهد شد… اگر برای شما مسئله و ابهامی وجود دارد… کسانی را تعیین کنید بیایند صحبت کنند و امیدوارم که شما قانع شوید.. ما میخواهیم محیط را یک محیط سالمی بکنیم تا امور و کارها از راه گفتگو و بحث و برپایۀ قانعکردن و قانعشدن حلوفصل شود».
بنیصدر سپس خطاب به زنانی که علیه معترضین به حجاب تجمع کرده بودند گفت: «میخواهم همانطور که امام گفتهاند هیچ گونه تعرضی نسبت به بانوان روا ندارید و بدون سروصدا و شعار، شما نیز پراکنده شوید و هیچ گونه برخوردی با بانوان نکنید». با این حال هیچ تضمینی وجود نداشت که وزارت کشور اخطاریۀ خود را عملی نکند و زنان «بدحجاب» از محل کارشان اخراج نشوند. نه تنها تضمینی وجود نداشت، بلکه حتی تهدیدهای دیگری نیز در کار بود.
دادستان کل انقلاب یکروز قبل از پایان اولتیماتوم به زنان شاغل مبنی بر الزام به رعایت حجاب اسلامی به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی اعلام کرد: «چون آخرین روز وقت تعیینشده برای محو آثار طاغوت نزدیک به اتمام است بدین وسیله به تمام وزارتخانهها و موسسات و ادارات تابع شدیدا اخطار میشود چنانچه اثری از آنچه مورد تأکید حضرت امام و خواست ملت ایران است از ساعت هشت صبح ۱۷ تیرماه جاری به بعد در ادارات دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد».
بعد از آن شورای انقلاب به ریاست مهندس مهدی بازرگان در جلسۀ خود تصویب کرد که ورود زنان بدون پوشش اسلامی به ادارات ممنوع است و اکبر هاشمی رفسنجانی دربارۀ مسائل مطرحشده در این جلسه اعلام کرد: «قرار شد شورای انقلاب رسما اعلام کند خانمها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات را نداشته باشند و ادارات اجازه دارند جلویشان را بگیرند».
زنان سیاهپوش
موج جدید مقاومت علیه حجاب اجباری به این صورت بود که زنان با نماد «پوشیدن لباس سیاه» به حجاب اجباری اعتراض میکردند. تعدادی از زنان در اعتراض به حجاب اجباری و با پوشیدن «لباسهای سیاه» در جلوی دانشگاه و خیابانهای اطراف حاضر شدند و از بقیۀ زنان خواستند که در این تجمع اعتراضی آنان را همراهی کنند. این آغاز یک دورۀ جدید اعتراضی علیه حجاب اجباری بود؛ دورهای که با سمبل به اجبار اعتراض میکرد.
واکنش حاکمیت نسبت به این اقدام، بازداشت بود. در واقع پوشیدن لباس سیاه تبدیل به نوعی جرم شد. دلیل این برخورد حاکمیت این بود که بنا بر برخی گزارشها فراخوان این اقدام، از سوی دکتر شاپور بختیار در فرانسه اعلام شده بود. این سمبل آنچنان جدی شد که کمیتۀ انقلاب اسلامی قبل از اتمام اولتیماتوم دولت در مورد آن اطلاعیهای صادر کرد.
در این اطلاعیه آمده است: «به قرار اطلاع یک عده ضدانقلاب و هوادار طاغوت و عوامل بختیار درصدد هستند امروز اجتماعاتی به وجود آورند. همانطور که وزارت کشور بارها اطلاع داده است هرگونه اجتماع و راهپیمایی باید دارای مجوز باشد. ما ضمن هشدار به ملت مسلمان از آنها میخواهیم با هوشیاری انقلابی در اینگونه اجتماعات شرکت نکرده و این توطئه را خنثی کنند». بعد از این اطلاعیه حاکمیت عدهای از طرفداران خود را بسیج کرد تا نگذارند جلوی نخستوزیری تجمعی علیه حجاب اجباری شکل بگیرد.
روزنامه کیهان که در این زمان به روزنامهای دولتی تغییر ماهیت داده بود در ۱۷ تیر ۱۳۵۹ نوشت: «اجتماع زنان بیحجاب به دنبال حضور هزاران زن و مرد مسلمان تشکیل نشد… ساعت ۵ بعدازظهر قرار بود زنان بیحجاب جلوی نخستوزیری جمع شوند و از سوی دیگر گروهی از زنان باحجاب و مومن به انقلاب اسلامی نیز اجتماعی در چهارراه جمهوری تشکیل دادند که در صورت اجتماع زنان بیحجاب، جوابگوی خواستههای آنان باشند. اما اجتماع هزاران نفر از مردم مسلمان تهران در مقابل نخستوزیری باعث جلوگیری از تشکیل این اجتماع شد».
اما بر خلاف گزارش روزنامه کیهان برخی میگویند در آن روز تجمع بر ضد حجاب اجباری شکل گرفت. برای مثال منصوره پیرنیا در کتاب خانم وزیر مینویسد تظاهراتی در آن روز بر ضد حجاب به راه افتاد که «یک سر آن در خیابان سعدی و انتهای آن مقابل عمارت دادگستری بود». به نظر میرسد که گزارش پیرنیا موثقتر از روزنامه کیهان باشد، چرا که با توجه به اطلاعیۀ کمیتۀ مرکزی انقلاب اسلامی تهران، عدهای از زنان در آن روز دستگیر شدند.
در این اطلاعیه آمده است: «با توجه به این که تظاهرات دستهای از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامی، منع شده بود ولی عدهای از بانوان بهتحریک عدهای از عوامل طرفدار رژیم سابق قصد تظاهرات داشتند که ۸ نفر از محرکین اصلی دستگیر و تحویل کمیتۀ مرکزی انقلاب اسلامی گردیدند». این اطلاعیه فردای همان روزی منتشر شد که قرار بوده تظاهرات رخ بدهد.
با وجود این بازداشتها کمپین «پوشیدن لباس سیاه» همچنان ادامه داشت. حجتالاسلام محمد ریشهری حاکم شرع دادگاه ارتش، ۱۳۱ کارمند زن ارتش و شهربانی را به جرم «پوشیدن لباس سیاه» از کار اخراج کرده بود. در اطلاعیهای که به همین مناسبت منتشر شد نوشته شده که دلیل اخراجشان پوشیدن «جامههایی به سیاهی قلبشان» و «پیروی از صدای آمریکا و اسرائیل در سوگ ارزشهای پوسیدۀ نظام ستمشاهی» بود.
در این اطلاعیه خطاب به زنان اخراجی ارتش آمده بود: «پس از یکسالونیم که از انقلاب مردم محروم این سرزمین میگذرد نمیتوانند حتی ظاهر خود را با انقلاب اسلامی تطبیق دهند و هنوز مقلد بلاد اراده اسلاف مزدور خویش میباشند… زنان عفیف و قهرمان، فرزندان خود را در پیشگاه خداوند برای رهایی ملت ایران از استعمار ابرقدرتها قربانی دادند و ارزشهای نوینی را در قاموس شرف انسانی به ثبت رساندند».
روز بعد (۱۹ تیر ۱۳۵۹) روزنامه کیهان خبر داد: «تعداد ۱۳۹ نفر از خانمهای کارمند ارتش جمهوری اسلامی ایران شاغل در نیروی دریایی و صنایع ملی به خاطر عزاداری برای طاغوت و سیاهپوشیدن، اخراج شدند». دادستان انقلاب اهواز و مسجد سلیمان هم اعلام کرد که ۴۳ پرستار بهعلت عدم رعایت پوشش اسلامی از کار برکنار شدند.
به نظر میرسد که ماجرای زنان سیاهپوش (که از سوی حاکمیت «هواداران شاپور بختیار» معرفی میشدند) تا سال بعد نیز ادامه داشت به طوری که در آبان ۱۳۶۰ دادگاه کل مبارزه با منکرات رسما به شرکتهای خصوصی اخطار میدهد «تمام ابرجنایتکاران… با بزککردنهای آنچنانی غربزدگان و طرفداران قانون اساسی بختیار، و با نفوذ در برخی از شرکتهای خصوصی قصد ایجاد تزلزل در پایههای نظام جمهوری اسلامی را دارند. لذا به صاحبان اینگونه شرکتها شدیدا اخطار میشود که دست از این اعمال برداشته و ضوابط اسلامی و شرعی به خصوص حجاب کامل را رعایت نمایند».
به این ترتیب بعد از اعلام ممنوعیت ورود زنان بیحجاب به ادارات در ۱۴ تیر ۱۳۵۹، بهتدریج اماکن عمومی دیگر نیز از حضور زنان بیحجاب خالی شد و هشدارهایی از طرف حاکمیت داده میشد که زنان نباید در این اماکن بیحجاب باشند. سرانجام در ۲۴ تیر ۱۳۵۹ دولت جمهوری اسلامی با انتشار بیانیۀ رسمی، اجباریبودن حجاب اسلامی را برای کلیۀ زنان ایرانی اعلام کرد.
نتیجهگیری
در این پنجیادداشت، به این موضوع پرداختم که چه شد که حجاب اجباری شد. قصد من این بود که نشان دهم برای فهم بهتر اجباریشدن حجاب، کافی نیست که از بهمن و اسفند ۱۳۵۷ شروع کنیم و تا تیر ۱۳۵۹ روایت تاریخی را تمام کنیم. این روایت تاریخی باید از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی شروع شود تا بهتر بتوانیم حتی اتفاقات سال ۵۷ را درک کنیم. هر چه دورهای تاریخی که برای روایت انتخاب میکنیم، بلندتر شود، بیشتر به نقش بافت فرهنگی و زمینههای تاریخی ماجرا پی میبریم.
منابع
- کتاب حجاب و روشنفکران، نوشته نوشین احمدی خراسانی
- آرشیو روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۹
- آرشیو روزنامه کیهان در سال ۱۳۵۹
پروندۀ چه شد که حجاب اجباری شد…
۱ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت اول
۲ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت دوم
۳ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت سوم
۴ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت چهارم
۵ . چه شد که حجاب اجباری شد؟ قسمت پنجم
۶ . حجاب پس از اجباریشدن؛ حجاب در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰