یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

7 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

نقش دانشگاه بی‌نقش

طرح مسئلۀ نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

«20 نفر دیگه رو ممنوع‌الورود کردن»، «حواست باشه از در شمالی خارج نشی، اون‌جا پر لباس شخصیه»، «ساعت 10، تحصن کف دانشکده رو یادت نره»، «امروز چهاردمین روز دستگیری …‍ه و هنوز ازش خبری نیست»، «دوباره با… تماس گرفتن و احضارش کردن دفتر پیگیری»، «فردا بازم تجمع هست؟»، «نیروهای جدید حراست چقدر بد برخورد می‌کنن!»، «مجوز برنامۀ… باز هم لغو شد!»، «دیشب ریختن خونۀ … و با همۀ وسایل الکترونیکی‌ش بردنش»…

جملاتی از محاورات روزمرۀ یک دانشجو در ترم پاییز 1401. هیچ دانشجویی، و در واقع هیچ دانشگاهی، آمادگی چنین فشار اجتماعی‌سیاسی ناگهانی را نداشت. بعد از دوسال تحصیل مجازی، تازه وقت آن رسیده بود تا دانشجویان در عرصۀ حقیقی با همدیگر روبرو شوند؛ هیچ‌کدام توقع این را نداشتند که در این اولین مواجهه‌، باید کنار یکدیگر برای چنین بحران‌هایی چاره‎‌‌اندیشی کنند. تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی بعد از دوازده سیزده سال و بدون هیچ آمادگی قبلی، باید عهده‌دار کنش‌ها و گفتارهایی به‌واقع سیاسی می‌شدند؛ این توقع از آنان دیگر مانند سال‌های قبل فرمالیته نبود؛ بعد از 88، هیچ‌کدام از گروه‌های دانشجویی چنین مسئولیتی بر دوش خود احساس نکرده بود. هیچ‌گونه کنش دانشجویی اینطور پتانسیل رسانه‌ای‌شدن و عمومیت‌یافتن در بین مردم را نداشت. کافی بود قدری در دانشگاه شناخته‌شده می‌بودید و توییتی اعتراضی می‌زدید تا ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی از شما قهرمانی آوانگارد می‌ساختند. البته دیگر نیازی به اشاره نیست که دوستان داخلی هم همین‌قدر حساس بودند!

اعتراض دانشجویان
اعتراض دانشجویان

اتفاقی در میان همۀ این ماجراها شاید بیش از همه معنادار بود: هشتگ‌شدن شریف! در «شب شریف» مردم شدیدا نگران بودند، طوری که گویا میان دانشجویان شریف و فرزندانشان تفاوتی وجود نداشت؛ در آخر هم به حمایت از همین دانشجویان به خیابان آمدند تا مبادا کوی دانشگاهی دیگر رقم بخورد. اما این همبستگی ناگهانی میان مردم و دانشگاه از کجا پیدا شد؟ میان مردم و دانشجویانی که به ظاهر دغدغۀ «مردم» یا «ایران» نداشتند و به رفتن شهره‌ بودند. میان مردم و قشری که شاید هیچ موقع دیگری نمی‌توانستند این‌چنین از مردم نمایندگی کند.

آنچه نیروبخش دانشجویان در این التهابات بود و آنان را از تقلایشان وانمی‌داشت، چیزی نبود جز یک احساس ملی، جز احساس مسئولیتی برای ایران، جز خواست نقش و طلب مشارکتی در ساخت سرنوشت. دانشجویان و جوانان مدت‌ها بود که دیگر در این کشور نمی‌توانستند تصوری از سرنوشت و آیندۀ خود داشته باشند. دانشگاه در طرح‌های موجود نقشی نداشت و نمی‌توانست خود را در پیوندی حقیقی با آیندۀ خود پیدا کند، دقیقا از همین رو نیز طلب نقش می‌کرد. بالادستی‌ها تکلیف همه‌چیز را مشخص کرده بودند و اهل دانشگاه نهایتا می‌توانستند گوشه‌ای از کارهای مشخص‌شده را بگیرند. جایی برای ابراز خود، خلق، نوآوری و تصمیم‌هایی بدیع نبود؛ اختلاف‌نظرهای اساسی هم که بماند. مثل زمانی که بزرگ‌تری به کودکی بگوید: «خودم انجامش می‌دهم، تو به درس و مشق و بازی‌ات برس». در نظر سیاست‌گذاران-سیاست‌مداران شاید دانشگاه چیزی بیش از یک تابلوی زیبا و کالایی لاکچری در مبلمان این مملکت نبود! دانشگاه نیز مانند تمام مقوله‌های مدرن از غرب گرته‌‌برداری شده بود تا بتوانند بگویند «ما هم از این‌ها داریم!» در چنین بستری اعتراض جلوه‌ای دیگر پیدا می‌کند. در این نقطه، طلب سرنوشت در قالب نفی کل ساختار موجود می‌تواند صورت و معنایی خاص پیدا کند.

هرچند تحلیل بالا را می‌توان به اعتراضات همۀ مردم، علی‌الخصوص جوانان تعمیم داد در واقع دانشگاه یکی از مبتلایان برکناری از امر سیاسی بود اما این میان دانشگاه به دلیل سرشت متمایز و البته تاریخش اهمیتی ویژه پیدا می‌کند. به هرحال از دهۀ 50 به بعد، دانشگاه را می‌توان به نوعی یکی از بسترهای اصلی فعالیت طبقۀ متوسط ایران در نظر گرفت؛ اگر طبقۀ متوسط بنا به تعریفش قرار باشد تحولی اجتماعی رقم بزند، قطعا در این میان دانشگاه نقشی مهم پیدا می‌کند. از طرف دیگر در تاریخ این نهاد با پدیدۀ دیگری مواجهیم که تاثیرات تعیین‌کنندۀ اجتماعی‌سیاسی‌اش در پنج دهۀ گذشته غیرقابل‌انکار است، یعنی جنبش دانشجویی. جنبشی که به‌خصوص در زمان نبود نهادهای اجتماعی و فعالیت‌های رسمی، با ذات غیررسمی‌اش به نجات سیاست‌ورزی می‌آید و راهی برای حرف‌زدن باقی می‌گذارد. جنبشی که با مصونیت نصفه‌نیمه‌اش نسبت به باقی شهروندان، علی‌الاصول می‌تواند با خاطری آسوده‌تر و در حریمی امن‌تر به سیاست‌ورزی‌‌اش بپردازد (که دریغ‌نکردن از تجاوز به همین فضای امن هم خود گویای خیلی چیزهاست). و در نهایت جنبشی که حالا با در دست داشتن فضای مجازی، قدرتی فراگیرتر از هر زمان دیگری یافته است. اگرچه این نکته را هم باید خاطرنشان کرد که دانشجویی نامیدن این جنبش و تحرکات، نباید سبب به‌حاشیه‌رفتن نقش اساتید در این جریان شود؛ و ناتوان‌شدن این نقش تعیین‌کننده در فضای کنونی، می‌تواند دریچه‌ای برای تحلیل کل جریان به دست دهد. نوعی ناتوانی که در نتیجه‌اش دیگر شاهد هیچ موضع‌گیری‌ اساسی از جانب نهاد دانشگاه نیستیم و نوعی ناتوانی که شاید بتوان عدم استقلال و آزادی دانشگاه را با آن توضیح داد.

با رویکرد تبارشناسی فوق می‌توان درک بهتری از اعتراضات دانشجویی و التهابات دانشگاه در 1401 پیدا کرد. اما هم‌چنان می‌توان سوالی بنیادی‌تر از دانشگاه داشت. اینکه ایدۀ پشت تاسیس هرکدام از دانشگاه‌های ما چه بوده است؟ تحقیق علم؟ تربیت منابع انسانی و سرمایه‌های اجتماعی کشور؟ کارآفرینی و نوآوری؟ خلق ثروت؟ و به فراخور هرکدام از این ایده‌ها دانشگاه چه رسالتی در برابر جامعه پیدا می‌کند و در بحران‌های اجتماعی چه توقعی از آن باید داشت؟ و اصلا چقدر دانشگاه‌ها در تحقق این ایده‌ها و انجام رسالت‌هایشان موفق بودند؟ می‌توان از سرریز مسائل کلان جامعه به دانشگاه هم پرسید: از نسل‌ها؛ که آیا استحاله‌ای که جامعه‌شناسان از آن حرف می‌زنند اینقدرها هم معنادار است و ورودی‌های جدید دانشگاه تاثیر خاص خود را داشته‌اند؟ از جنسیت، از فقر و اقتصاد، از شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی.

نشست نقش دانشگاه در بحران‌های اجتماعی سیاسی
نشست نقش دانشگاه در بحران‌های اجتماعی سیاسی اندیشکده هاتف ابراهیم آزادگان مقصود فراستخواه

مجموع این پرسش‌ها ما را به برگزاری نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند» سوق دادند. در پیگیری این پرسش‌ها، سراغ کسانی رفتیم که بیش از مدارج علمی و تئوریک‌شان، حضورشان در بطن اتفاقات اخیر برایمان موضوعیت داشت؛ تا از چیزی برای ما بگویند که آن را زیسته‌اند و مانند برخی به نظریه‌پردازی‌های فارغ‌بالانۀ خارج از گود ننشینند.

این نشست با حضور دکتر ابراهیم آزادگان؛ عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم شریف و دکتر مقصود فراستخواه؛ جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و آموزش عالی برگزار خواهد شد.

به امید اینکه این نشست‌ها، حرفی نباشند در میان دیگر حرف‌ها. و به امید آنکه در صحنه‌های بعدی، با اندکی بیشتر از دستان خالی حاضر شویم.

مطالب مرتبط...

هیس دانشگاه فریاد نمی‌زند - اندیشکده هاتف

گزارش نشست «هیس! دانشگاه فریاد نمی‌زند»

19 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. سه‌شنبه ۴ بهمن1401 نشستی به همت اندیشکده هاتف در خانۀ اندیشه‌ورزان با حضور دکتر مقصود فراستخواه و دکتر ابراهیم آزادگان برگزار شد. موضوع این نشست نقش دانشگاه در بحران‌های اجتماعی-سیاسی جامعۀ ایران بود. دکتر آزادگان در ابتدا از اهمیت دانشجویان در

ادامه مطلب »
حق بر بدن و حق آزادی پوشش (این تصویر با کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

مسئله پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (2)

6 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. برای تعیین تکلیف درباب مسئلۀ حجاب اجباری و اعتبار حقوقی این حکم لازم است به این مسئله بپردازیم که حق انتخاب پوشش از جملۀ چه حقوقی است؟ آیا اصلاً انسان در این حوزه واجد حق است؟ حامیان متافیزیک‌های پرهزینۀ بنیادگرایانه، ممکن

ادامه مطلب »
روانشناسی فساد و فساد بین‌فردی

فساد با عینک روانشناسی؛ مقدمه‌ای بر روان‌شناسی فساد (2)

17 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه؛ پویایی‌های فساد بین‌فردی تنگنای فساد بین‌فردی بیش از فساد فردی به پیش‌بینی نیاز دارد. به‌منظور روشن‌ترشدن پویایی‌های اجتماعیِ پیچیده در فساد بین‌فردی در این قسمت نگاه دقیق‌تری به اهمیت و ضرورت «هنجارهای فساد» (این نکته که فسادکردن هنجار است) انداخته

ادامه مطلب »
سرمایه اجتماعی از نگاه هوش مصنوعی - (این تصویر به کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف (بخش اول: سرمایۀ اجتماعی چیست؟)

14 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اعتماد به یک دایرۀ کوچک از افراد نزدیک، ناتوانی در شنیدن ایده‌ها و دیدگاه‌های مخالف، تشکل‌های کوتاه‌عمر و پرحاشیۀ صنفی و سیاسی، تنهایی و تک‌رَوی، تبدیل رقابت به خصومت، فقدان لابی‌های اثربخش صنفی، ارتباطات حرفه‌ای سست، بده‌بستان‌های اندک در محیط‌های کاری

ادامه مطلب »
رضاشاه و کشف حجاب

چه شد که حجاب، اجباری شد؟ (قسمت اول)

13 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. امروزه همه می‌دانند که حجاب برای جمهوری اسلامی یک مسئلۀ حیاتی است. شاید برای نشان‌دادن این حیاتی‌بودن، همین کافی باشد که بدانیم بر اساس مصوبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1385، 32 نهاد و سازمان باید در راستای ترویج فرهنگ

ادامه مطلب »
جنبش حقوق زنان و حجاب

چه شد که حجاب اجباری شد؟ (قسمت دوم)

15 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه در مطلب پیشین (چه شد که حجاب، اجباری شد؟ قسمت اول)، به مسئلۀ «کشف حجاب» در دورۀ پهلوی اول پرداختیم. این پدیده آن‌قدر در طول تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد که شاید کمتر فعال سیاسی و اجتماعی در مورد آن

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف