یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعۀ کسب‌وکار: شکل‌گیری و توازن روابط (1)

27 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

برقراری ارتباطات اهمیتی کلیدی در نوآوری و کارآفرینی دارد. یک کارآفرین، خصوصاً در مراحل ابتدایی فعالیت خود، بیش از هر چیز نیاز به حمایت‌های اطرافیان خود دارد؛ حمایتی که بخشی از آن مالی (قرض‌کردن از خانواده و دوستان) و بخش دیگران آن کاملاً غیرمالی‌ست (مانند تحمل درآمد اندک یکی از اعضای خانواده در سال‌های نخست کارآفرینی).

البته که اهمیت ارتباطات و شبکۀ شغلی و حرفه‌ای در لایه‌های کلان‌تری مانند توسعۀ نوآوری و حتی توسعۀ اقتصادی نیز به‌طور مفصل بحث شده است. و از همین روی نه فقط خود کارآفرین بلکه محیط پیرامونی وی نیز باید واجد نهادهایی باشد که ارتباطات میان بازیگران مختلف را تسهیل کند. مثلاً در اقتصاد پلتفرمی، که کسب‌وکارهای آن در سال‌های نخستین فعالیت زیان‌ده هستند، وضعیت مالیات‌دهی کسب‌وکار وضعیتی خاص و منحصربه‌فرد است. نظام مالیاتی کشورها، که عمدتاً ساختار بوروکراتیک شدیدی داشته و وضعیت ذهنی حاکم بر آن نیز به اقتصاد سنتی نزدیک‌تر است، نخواهد توانست خود را به‌سرعت با ذات و ماهیت اقتصاد پلتفرمی آشنا کند؛ مگر اینکه با وجود سازمان‌های میانجی، مانند واسط‌های تنظیم‌گری، این موضوع برای آن‌ها تفهیم شده و سازوکار مالیات‌گیری از این سنخ کسب‌وکارها بازتعریف شود. این امر مستلزم داشتن پیوندهای ارتباطی و شناختی قوی میان نهادهای سیاست‌گذار، واسط‌های تنظیم‌گری، نظام قضایی، نظام مالیاتی، کسب‌وکارها و بسیاری بازیگران دیگر است.

سرمایه اجتماعی و حمایت نزدیکان در توسعه کسب‌وکار (عکس را هوش مصنوعی ساخته است)
سرمایه اجتماعی و حمایت نزدیکان در توسعه کسب‌وکار (عکس را هوش مصنوعی ساخته است)

علاوه‌بر اینکه بودن یا نبودن این ارتباطات اهمیتی کلیدی دارد، شدت و نوع آن نیز اهمیت دارد. شبکه‌های نامتناسب (یعنی شبکه‌هایی که ارتباطات درون‌سازمانی و برون‌سازمانی آن‌ها به‌صورت متناسب توزیع نشده است) می‌توانند نسبت به وضعیتی که شبکه‌ای در کار نیست و ارتباطات برقرار نیست، آسیب‌زاتر باشند. بالارفتن هزینۀ مبادله، نابینایی جمعی، هنجارهای درون‌نگر شدید، فقدان روامداری، فقدان هویت سازمانی، تبدیل‌شدن روابط به دین، عدم ورود ایده‌های جدید، نزدیک‌بینی فرهنگی و رفتاری، قفل‌شدگی در داخل شبکه، ازدیاد اطلاعات و محدود‌شدن دامنۀ دید، همگی از جملۀ این آسیب‌های بالقوه هستند.

با این مقدمه، در این پرونده با تحلیل نظری مباحث سرمایۀ اجتماعی به مطالعۀ این مسائل پرداخته شده است. این پرونده، مشتمل بر دو مقاله، فصل دوم از پروندۀ دیگری است که در آن درخصوص ماهیت و شیوۀ تشکیل سرمایۀ اجتماعی صحبت شده است. پیشنهاد می‌شود پیش از مرور این مطالب، مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف 1 و مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف 2 را بخوانید.

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی، نوآوری، کارآفرینی، شبکه روابط، شکل‌گیری شبکه، توازن شبکه

آری! به اتفاق جهان می‌توان گرفت!

ناک و کیفر[1] در سال 2015 با مطالعۀ 29 کشور پی بردند که افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد می‌تواند باعث رشد اقتصادی شود [[2]]. پژوهش دیگری نیز به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با رشد اقتصادی در 54 منطقه اروپا پرداخته و اثر مثبت و معنا‌داری میان این دو مقوله مشاهده کرده است. همچنین نقل شده است که پاتنام[3] سرمایه اجتماعی را به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در سیستم‌های مختلف سیاسی می‌دانست [[4]]. آدلر نیز معتقد است در غیاب سرمایۀ اجتماعی، سایر سرمایه‌ها اثربخشی خود را از دست داده و پیمودن راه‌های توسعه دشوار می‌شود [[5]].

بیشتر بخوانید: ‏مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عمو زنجیرباف (بخش یکم: سرمایۀ اجتماعی چیست؟)‏

اعتماد مقوله‌ای است که خاستگاه آن میان بازیگران اقتصادی (شرکت‌ها و بخش عمومی و غیره) است، بنابراین ارتباط [مبتنی‌بر اعتماد] میان دستگاه‌ها، روح حاکم بر همان چیزی است که آن را نظام نوآوری می‌خوانند [[6]]. در نظام نوآوری کسب‌وکار، دانشگاه، نهادهای تأمین مالی، نهادهای تسهیل‌گر کسب‌وکار، قوانین تجارت و ثبت اختراع، همه و همه نقش‌آفرینی دارند. بنابراین در فقدان هر یک از آن‌ها، یا در صورت ناتوانی هریک از آن‌ها در فهم ماهیت نوآوری، سیستم دچار سوءکارکرد خواهد شد. بر همین اساس است که در پژوهش‌های نظام نوآوری به اهمیت نهادهایی اشاره شده است که اجازۀ گفتگو و برقراری رابطه را فراهم می‌کنند. این نهادها به‌مرور به افراد این اجازه را می‌دهند که بفهمند سایر کنشگران با مقاصد صادقانه پشت میز مذاکره خواهند نشست و بدین ترتیب است که روحیۀ مشارکت‌پذیری و سرمایۀ اجتماعی رشد می‌کند. در همین راستا کلیدواژه‌ای به‌نام «دموکراسی گفتگویی» به اهمیت نهادهایی اشاره می‌کند که اجازۀ گفتگو و برقراری رابطه را فراهم می‌کنند. این نهادها به‌مرور به افراد این اجازه را می‌دهند که بفهمند سایر کنشگران با مقاصد صادقانه پشت میز مذاکره خواهند نشست و بدین ترتیب است که روحیۀ مشارکت‌پذیری و سرمایۀ اجتماعی رشد می‌کند [[7]].

در ادبیات نوآوری، یکی از لایه‌های مطالعاتی معرفی شکاف‌هایی است که کارایی و اثربخشی نظام‌های نوآوری را محدود می‌کند؛ مثلاً شکاف‌های مدیریتی، شکاف‌های ساختاری، و شکاف‌های نوآوری. در منابع متعددی عنوان شده است که سرمایۀ اجتماعی توانایی برطرف‌کردن این شکاف‌ها را دارد؛ بنابراین در این دست مطالعات، پرسش کلیدی می‌تواند این باشد که سرمایۀ اجتماعی باید چگونه توسعه یابد تا بتواند در نظام نوآوری اثر مثبت داشته باشد و بنابراین بتواند شکاف‌های ارتباطی بین دستگاه‌ها را کاهش دهد.

یکی از این مطالعات، به مطالعۀ مورد «گروه همکاری مون‌درگن[8]» که مشتمل بر چندین واحد درهم‌تنیده (همکاری، مراکز پژوهشی، و واحدهای شرکتی) است می‌پردازد؛ گروهی که یک اکوسیستم باثبات اقتصادی و اجتماعی پیرامون خود دارد. این گروه، که فعالیت‌های اقتصادی متنوعی را رهبری می‌کند، در این مقاله سه شکاف اصلی در نظام نوآوری و مکانیزم‌های ممکن برای بستن این شکاف، به قرار زیر گزارش شده است [[9]]:

  • کمبود همکاری میان‌-شرکتی برای نوآوری؛ که برای نمونه می‌تواند با همکاری در تولید، وابستگی‌های خوشه‌ای، و توافق‌‌های زنجیرۀ تأمین محلی جبران شود.
  • کمبود ارتباط میان نمایندگی‌های منطقه (گروه همکاری مون‌درگن) و شرکت‌های کوچک و متوسط؛ که برای نمونه می‌تواند با پروژه‌های نوآوری مشترک، و ماموریت‌دهی به دانشگاه‌ها هم‌راستا با کسب‌وکارهای همان منطقه آن را جبران کرد.
  • کمبود حمایت سیاست‌های عمومی برای بهره‌برداری این شرکت‌ها از نوآوری‌های فناورانه؛ که برای نمونه می‌تواند با حضور فرشتگان و سرمایه‌های مخاطره‌پذیر، کنسرسیوم‌های اعتباری، و سایر ابزارهای مالی که صبوری را طلب می‌کنند، جبران شود.

تشکیل سرمایۀ اجتماعی: بستری برای برقراری تعامل‌ها

موضوع شایان توجه دیگر درخصوص سرمایۀ اجتماعی در نظام‌های نوآوری این است که سرمایۀ اجتماعی خودبه‌خود تشکیل نمی‌شود؛ بلکه اعتماد و اعتبار در خلال زمان شکل می‌گیرند و برای این منظور به شرایط دیگری نیز نیاز دارند. برای نمونه گفته شده است که نگهداری و حفظ اعتماد در اثر «اجرای دوجانبۀ توافق‌ها» حاصل می‌شود که این موضوع، خود در تقویت ابعاد سرمایۀ اجتماعی ریشه دارد. چنین تلاش‌هایی به حفظ‌کردن سرمایۀ اجتماعی سالم، که ابزاری‌ست برای پروراندن فرآیند نوآوری منطقه‌ای، کمک می‌کنند [10]. همچنین باید به‌خاطر داشت که سرمایۀ اجتماعی قابل انتقال از یک سیستم نوآوری به سیستم دیگر نبوده و در هر مورد، باید تشکیل شود [[10]].

بیشتر بخوانید: ‏مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عمو زنجیرباف (بخش دوم: سرمایۀ اجتماعی چگونه تشکیل می‌شود؟)‏

در برنامه‌های سیاستی اعتماد باید ساخته شود و حضورش بدیهی دانسته نشود. به بیان دیگر، سیاست‌ نوآوری نباید بر این فرض بنا شود که «اعتماد وجود دارد»؛ چراکه ممکن است این اعتماد در یک فضای سیاستی وجود داشته باشد و در فضای دیگر خیر. در نهایت اینکه سیاست‌گذاران نباید سرمایۀ اجتماعی را یک نوشدارو یا اکسیر برای افزایش نوآوری بدانند؛ بلکه آنچه اهمیت دارد برقرار‌کردن تناسب میان سیاست‌ها است با آنچه که از نوآوری انتظار می‌رود [4]. یافته‌ها حاکی از این هستند که بعد شناختی (کدها و روایت‌های مشترک) در غلبه‌کردن بر مشکلات ترجمه ایفای نقش می‌کنند: به شرکا کمک می‌کنند تا بتوانند به درک مشترک در برقراری ارتباط، هم‌سو‌کردن منافع، و هم‌سو‌شدن چشم‌اندازهای همکاری برسند. روایت‌های مشترک در یک گروه، نفوذ بالایی در ساخت، تبادل و حفظ معانی در داخل یک گروه دارد و ترکیب گونه‌های مختلف دانش، حتی آنهایی که شدیداً ضمنی هستند را نیز تسهیل می‌کند [[11]].

بنابراین روایت‌های مشترک، مثلاً ضرب‌المثل‌ها و تجارب مشترک که توسط سخنرانان در جلساتی چون کنفرانس‌ها، کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی روایت می‌شوند، اهمیت بالایی در برطرف‌کردن شکاف‌های ارتباط میان دانشگاه و صنعت دارند. یادآوری می‌شود که این جلسات ذاتاً به بعد ساختاری دلالت دارند و روایت‌های مشترک به بعد شناختی. علاوه بر این ارتباطات، واسط‌ها نیز در موفقیت اثر مثبت دارد. بنابراین سیاست‌هایی که واسط‌های ارتباط بین دانشگاه و صنعت را نهادینه‌سازی می‌کنند (مثلاً تربیت هدفمند مترجم فناوری)، می‌توانند بهبود چشمگیری در تجربه‌های این همکاری‌ها داشته باشند [[12]].

سرمایه‌های ناپولی کارآفرین

یکی از هویت‌های کلیدی در یک نظام نوآوری، کارآفرین است. برای یک کارآفرین، شناخته‌شدن توسط دیگران، داشتن شهرت خوب، داشتن روابطی مستمر و معتبر با دیگران، روابطی هستند که امکان دستیابی به طیفی از منابع ملموس و ناملموس را فراهم می‌آورند. از جمله منابع ملموسی که فرد کارآفرین می‌تواند از روابط اجتماعی خود به‌دست آورد می‌توان به منابع مالی و افزایش دسترسی به اطلاعات ارزشمند اشاره کرد. مزایای ناملموس نیز عبارت‌اند از حمایت، مشاوره و ترغیب از جانب دیگران و همچنین افزایش همکاری و اعتماد به آن‌ها. هرچه تعامل بین افراد بیشتر باشد، کانال‌های ارتباطی بیشتری نیز به وجود می‌آید. علاوه بر این، با افزایش میزان تعاملات بین افراد، کارآفرینان نوپا ساده‌تر می‌توانند اعتماد را گسترش دهند و به‌دنبال آن تبادل اطلاعات و منابع بین اعضای شبکه تسهیل می‌شود. شواهد حاکی از این واقعیت است که در صورت به وجود آمدن اعتماد بین اعضای گروه، افراد بیشتر تمایل دارند که در فعالیت‌ها همکاری کنند و این خود به اعتماد بیشتر منجر می‌شود. درواقع ایجاد اعتماد مقدمه کسب منابع و دانش است. بنابراین می‌توان گفت، کسی که بتواند به سطوح بالاتری از اعتماد دست یابد، احتمال بیشتری دارد که بتواند دانش، اطلاعات و دیگر منابع موجود در شبکه اجتماعی خود را تصاحب کند. می‌توان نتیجه گرفت، این سرمایه تمایل فرد را برای مخاطره‌پذیری و انجام فعالیت‌های کارآفرینانه افزایش می‌دهد [[13]].

بنابراین، کارآفرینان به‌دنبال دستیابی به اطلاعات بیشتر در رابطه با ارزش واقعی کسب‌وکار خود هستند. اما این جست‌وجو برای کسب اطلاعات، می‌تواند آن‌ها را به اطلاعات نامتقارنی سوق دهد و برای آن‌ها عدم‌قطعیت‌هایی را به‌همراه داشته باشد. این عدم‌قطعیت، کارآفرینان را بدین سمت هدایت می‌کند که در ابتدای مسیر کارآفرینی خود، برای کسب منابع روی پیوند قوی با خانواده، دوستان و سایر روابط نزدیک خود تکیه کند؛ چراکه در چنین ارتباطاتی، اعتماد متقابلی که وجود دارد این خطر را کاهش می‌دهد که یک منبع اطلاعاتی فرصت‌طلب پیش روی کارآفرین قرار بگیرد [[14]]. مطالعات نشان می‌دهد با به‌اشتراک‌گذاری دانش و نقشه‌های ذهنی، جهت‌گیری و زبان مشترک میان افراد، می‌توان ظرفیت جذب کارآفرین را افزایش داده و مشکلات دستیابی به منابع را کاهش داد. در راستای سرمایۀ اجتماعی میان‌گروهی، استنباط شده است که کارآفرینانی که شبکۀ شخصی ضعیف، اما درعین‌حال بزرگ و متنوع هستند، فرصت‌های بدیع بیشتری را شناسایی می‌کنند اما در به‌دست آوردن و استفاده از منابع دچار مشکل خواهند بود. ازسوی‌دیگر، کارآفرینان با شبکه‌های کوچک و ارتباطات قوی، راحت‌تر منابع را حول پروژه‌های جدید خود بسیج می‌کنند، اما در دسترسی به ایده‌های جدید فقدان را احساس خواهند کرد [17]. البته در سطحی فراتر از فرد نیز، تنوع و گستردگی شبکه‌ها برای شرکت‌های کوچک و کارآفرینان مشروعیت به‌همراه خواهد داشت [17].

با توجه به اینکه کارآفرین در ابتدای مسیر خود شبکۀ قوی و حرفه‌ای ندارد، منظور از شبکۀ شخصی کارآفرین در این نقطه اعضای خانواده، دوستان و ارتباطات کسب‌وکاری است که فرد کارآفرین پیرامون خود دارد و به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با آن‌ها ارتباط می‌گیرد. دیویدسون و هونیگ[15] (2003) نشان می‌دهند که عوامل مؤثر در توسعۀ سرمایۀ اجتماعی عاطفی (داشتن والدین یا دوستان نزدیک یا همسایگان در کسب‌وکار؛ ترغیب‌شدن از جانب دوستان یا خانواده) به‌شدت با کشف یا شناخت فرصت‌ها برای کسب‌وکارهای جدید و برداشتن گام‌های اولیه برای آغاز چنین کسب‌وکارهایی ارتباط دارند [[16]].

بیان شده است که شبکه‌های متنوع، شامل اعضا با سوابق گوناگون، مفید خواهد بود؛ چراکه کارآفرینان را قادر خواهد ساخت تا به‌سرعت منابع موردنیاز خود را به‌دست آورند. درواقع افراد و شرکت‌های کوچک از طریق این‌گونه شبکه‌ها مسیر دشوار خود را برای دستیابی به قابلیت‌ها و منابع متعدد و متنوع تسهیل می‌کنند. محققان همچنین بر بُعد ساختاری سرمایۀ اجتماعی و نقش موقعیت کارآفرین در ساختار روابط نیز متمرکز شده‌اند. یک بخش از مطالعات به ارتباطات مستقیم بازیگران کلیدی شبکه پرداخته است؛ چراکه مبادلات با واسطه بین بازیگران، زمان دسترسی و کنترل روی منابع خارجی را برای کارآفرین افزایش می‌دهد. همچنین تنوع شبکه و ارتباطات با افرادی با سوابق و موقعیت‌های اجتماعی متفاوت، دامنه منابع در دسترس کارآفرینان را افزایش می‌دهد. دسترسی مستقیم به منابع متنوع برای ایجاد شرکت‌های تازه ارزشمند است؛ چراکه بیان شد این شرکت‌ها با عدم‌قطعیت بیشتری نسبت به منابع روبرو هستند. بنابراین کارآفرینان با شبکه‌های فردی گسترده می‌توانند به‌سرعت منابع خود را بسیج کرده و از هزینه‌های ارتباطات غیرمستقیم جلوگیری کنند.

سطح توسعه‌یافتگی نیز در بهره‌برداری کارآفرین از سرمایۀ اجتماعی نقش دارد: عنوان شده است که در اقتصادهای درحال توسعه، دولت‌ها قابل‌اتکا نبوده و قوانین موجود نیز باعث می‌شوند که تعامل در بازار با عدم قطعیت همراه باشد. نتیجۀ این ضعف نهادی این است که کارآفرینان بیشتر روی روابط شخصی خود متکی هستند تا بتوانند منابع مورد نیاز خود را تأمین کرده و خود را از مسائل و مشکلات رایج مصون بدارند. اما در اقتصادهای شکل‌گرفته کارآفرینان این فرصت را دارند که از طریق شبکه‌های عمومی و غیرشخصی منابع مورد نیاز خود را بدست آورند. به بیان دیگر، در کشورهای در حال توسعه کارآفرینان به بازیگرانی که خارج از گروه‌های اجتماعی آن‌ها هستند اعتماد ندارند بنابراین فرصت‌های آن‌ها برای اینکه نقص منابع و اطلاعات خود را برطرف کنند محدودتر است. ازاین‌رو در اقتصادهای نوظهور هرچه میزان این حفره‌های ساختاری (نقص منابع و اطلاعات) کمتر باشد، عدم قطعیت بازار و هزینه‌های تراکنش کاهش می‌یابد. در چنین فضایی، که پشتیبانی نهادهای رسمی برای مدیریت بازار کافی نیست، نیاز به رویه‌های غیررسمی برای جلوگیری از فساد بالقوه بین بازیگران احساس خواهد شد؛ که طبعاً ضمانت اجرایی نداشته و در حد مورد انتظار اثربخش نخواهد بود.

در مقابل، در اقتصاد‌های شکل‌گرفته، به‌علت قدرتمندتر‌بودن نهادهای سیاسی، اقتصادی و تنظیم مقررات، کارآفرینان برای مدیریت شبکه‌های خود و تأمین منافع خود در ارتباط با سایرین نیاز کمتری به نیروهای بیرونی خواهند داشت. برای درک بهتر این تفاوت می‌توان از نهاد حفاظت از مالکیت معنوی نام بُرد: در غیاب این نهاد، انگیزۀ نوآوری برای شرکت‌ها و افراد نوآور مخدوش خواهد شد چراکه آن‌ها نخواهند توانست از نوآوری خود در مقابل رقبا مراقبت کرده و ایدۀ آن‌ها بدون هیچ منع قانونی ربوده خواهد شد. در مجموع می‌توان گفت در اقتصادهای درحال رشد، کارآفرینان شبکه‌های شخصی خود را رشد می‌دهند تا خود را از عدم قطعیت ناشی از تنظیم مقررات غیرقابل پیش‌بینی دولت مصون بدارند [[17]]. از دید پاتنام، وجود سرمایۀ اجتماعی در داخل مرزهای کشور برای احصای مبانی توسعه در داخل کشور، و وجود سرمایۀ اجتماعی میان کشورها برای توسعۀ منطقه‌ای امری ضروری است [[18]].

سرمایه اجتماعی و حمایت نزدیکان در توسعه کسب‌وکار (عکس را هوش مصنوعی ساخته است)
سرمایه اجتماعی و حمایت نزدیکان در توسعه کسب‌وکار (عکس را هوش مصنوعی ساخته است)

لزوم برقراری توازن ارتباطات

در راستای برقراری توازن میان سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی و میان‌گروهی، عبارت سرمایۀ اجتماعی سازنده[19] در ادبیات به کار رفته است. سرمایۀ اجتماعی سازنده، با پشتیبانی از تغییرات اجتماعی-نهادی که منتج از توسعۀ فنی-اقتصادی هستند، وظیفۀ ایجاد تنش‌های سازنده را بر عهده دارد [11]. بدین ترتیب سرمایۀ اجتماعی سازنده به پویایی‌های نظام‌های نوآوری کمک می‌کند تا مخلوط متناسبی از سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی و میان‌گروهی را فراهم کنند [10]. با همین منطق، فلوریدا و همکارانش، سردمدار این باور هستند که سرمایۀ اجتماعی بر نوآوری اثر منفی دارد. در استدلال آن‌ها، فضاهایی با سرمایه اجتماعی بالا بیش ‌از اندازه به خود متکی بوده و خود را از محیط بیرونی مجزا می‌کنند [[20]]. البته این دیدگاه توسط دیگران تعدیل شده و آنچه امروز به‌عنوان مانعی برای نوآوری شناخته می‌شود، نه سرمایۀ اجتماعی بلکه سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی است. ضمن اینکه علاوه‌بر اثرگذاری روی نوآوری، ادعا شده است که سرمایۀ اجتماعی صرفاً درون‌گروهی، سبب فقدان اعتماد به گروه‌های دیگر شده و بنابراین هزینۀ مبادله را نیز بالا می‌برد [[21]]. آسیب جالب دیگری که در تزاید سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی به آن اشاره شده است، بسته‌شدن شبکه (ارتباط ضعیف و محدود افراد با بیرون شبکۀ خود) و نابینایی جمعی (تمرکز کل اعضای شبکه بر یک موضوع اشتباه) است [11].

علاوه‌بر اثری که سرمایۀ اجتماعی بر نوآوری (و در کل بر کارکردهای سودآور) دارد، این است که ارتباط برقرار‌کردن درون‌شبکه‌ای، [ممکن است] ارزش‌های اجتماعی را به چالش بکشد و از این جهت مورد نقد قرار دارد؛ شکل‌گیری گروه‌های مافیایی، تروریستی و لابی‌های مخرب، از جمله این چالش‌های احتمالی هستند. بنابراین پل‌زدن نیز باید در کنار آن باشد. کمااینکه پژوهشگران نشان داده‌اند که بازیگرانی که اعتماد زیادی به ارتباطات نزدیک دارند، هنجارهای درون‌نگر شدید داشته و مواجهۀ آن‌ها با انواع مختلف قدرت و حکمرانی اندک است [18]. عدم‌شمول کسانی که در خارج از دایره [قدرت یا لابی‌ها] قرار دارند یا کاهش استقلال برای کار‌کردن با کسانی ‌که بیرون از یک شبکۀ خاص حضور دارند از جمله دیگر آثار این عدم‌توازن است [4].

در لایۀ جزئی‌تر و فردی نیز، هنجارهای مشترک در برخی موارد ممکن است در کنار عدم‌تمایل به وراتررفتن از مرزهای شبکه [و پل‌زدن با سایر شبکه‌ها]، سبب توقعات غیرضروری و رفتارهای اجباری شده و مثلاً مشکلاتی نظیر سواری رایگان[22] را به‌همراه داشته باشند [[23]]. از دیگر اثرات منفی سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی، فقدان روامداری و حذف گروه‌های خاص، بی‌اعتمادی، نفرت، قوم‌وخویش پرستی است که همگی در راستای حفظ منافع یک گروه هستند. همچنین برخی از نویسندگان اعتقاد دارند که سطوح بالای اعتماد ممکن است موجب تعصب و مقاومت شود که مانعی در برابر فرصت‌های جدید خواهد بود [[24]].

در کل، نگاه سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی به درون است و ممکن است زیاد‌بودن آن اثر منفی بر سرمایۀ اجتماعی میان‌گروهی داشته باشد [4]. البته نباید فراموش کرد که این نوع سرمایۀ اجتماعی، فونداسیونی برای سرمایۀ اجتماعی میان‌گروهی بوده و از همین رو است که نویسندگانی از اهمیت مثبت ترکیب هماهنگ سرمایۀ اجتماعی درون‌گروهی و میان‌گروهی صحبت کرده‌اند [20].

در مطالعات سرمایۀ اجتماعی، طبیعت و کیفیت تعاملات بین مشارکت‌کنندگان، یعنی توازن بین گره‌های قوی و ضعیف شبکه نیز مقولۀ مهمی است. گره‌ها و روابط ضعیف به کارآفرینان امکان دسترسی به اطلاعات تازه‌تر را می‌دهند؛ چراکه در چنین بستری، معمولاً افراد با فرهنگ‌های مختلف و رفتارهای متفاوت حضور داشته، و به یکدیگر متصل می‌شوند. از سوی دیگر، روابط قوی اشتیاق و توانمندی کارآفرین را برای دسترسی به منابع افزایش می‌دهند [17].

 در تأیید اهمیت این توازن، همچنین گفته شده است که انواع گونه‌های سرمایۀ اجتماعی ممکن است در یک سیستم مهیا باشند؛ اما اینکه این سرمایه‌ها به نوآوری ختم شوند، بستگی به این دارد که مشارکت‌کنندگان به‌دنبال چه چیزی هستند؟ اصلی‌ترین پرسشی که باید پاسخ داده شود این است، که آیا ورود ایده‌های جدید مطلوب است یا خیر [[25]]. برای نمونه، خیابان 128[26] و درۀ سیلیکون[27]، دو منطقۀ نوآوری هستند که اولی در تبدیل‌شدن به یک منطقۀ پیشرو شکست خورده ولی دومی در این راه موفق بوده است. یکی از دلایل عنوان شده برای شکست خیابان 128، این است که در این منطقه ایده‌های بیرون-منطقه‌ای غایب بودند؛ بنابراین مدل کسب‌وکار شرکت‌های فناوری در آنجا، میراث عصر صنعتی قبلی بود [[28]].

در تحقیقی که برای بررسی تأثیر سرمایۀ اجتماعی بر رابطۀ بین پویایی فناورانه و جهت‌گیری کارآفرینی انجام شده است، چگالی بالای شبکه و قوی‌بودن رابطۀ میان بازیگران، بر دو مقولۀ نامبرده اثر منفی خواهد داشت؛ به‌دلیل حضور اطلاعات اضافی و مشکلاتی از جمله تبادل اطلاعات و قفل‌شدن در داخل شبکه. البته این شیوۀ اثرگذاری در بُعد ساختاری سرمایۀ اجتماعی مشاهده شده است و در بُعد شناختی، چگالی بالای شبکه نه‌تنها دسترسی به دانش جدید را تسهیل می‌کند، بلکه ترکیب آن با دانش موجود را نیز بهبود می‌بخشد. چگال‌بودن شبکه با بُعد ارتباطی سرمایۀ اجتماعی نیز رابطه دارد؛ اما این رابطه تنها در سطوح بالای اعتماد مشهود است. یعنی در سطوح مناسب اعتماد، چگال‌بودن شبکه منجر به کاهش هزینه‌های نظارت و تبادل دانش ضمنی خواهد بود [[29]]. در همین راستا، هارگادون[30] (2002) نیز از ضرورت توجه به زمان و هزینۀ لازم برای نگهداشت ارتباطات، و تلاش برای حذف مضرات حضور در شبکه (از جمله ازدیاد اطلاعات، دوری از واقعیت، اینرسی در برابر تغییر و محدود‌شدن دامنه دید کارآفرین) سخن گفته است [[31]].

نیازمندی‌های شبکۀ شرکت‌ها نیز ممکن است در طول زمان نیز تغییر کند و این به معنای الزام برای یافتن حالت بهینه سرمایه اجتماعی است؛ که این نقطۀ بهینه برای شرکت‌های تازه تاسیس و قدیمی تفاوت دارد. برای مثال، لارسون و استار[32] (1993) معتقدند شبکۀ شرکت‌های کوچک به‌مرور زمان هم‌گرا‌تر خواهد شد [15]؛ یا هایت و هسترلی[33] (2001) پیش‌بینی می‌کنند که منفعت شرکت‌های جدید در کاهش چگالی شبکۀ آن‌ها است؛ این دو همچنین معتقدند زمانی که شرکت‌های کوچک به بلوغ می‌رسند، مشروعیت ارتقایافته‌شان آن‌ها را قادر می‌سازد تا به‌مرور [به منابع بیرونی اعتماد کرده] و آن‌ها را از مجرای ارتباطات ضعیف تأمین کنند [[34]]؛ گارگیولو و بنسی[35] (2000) نیز بحث کرده‌اند که روابط قوی ممکن است بعد از مدتی ارزش قبلی خود را برای کارآفرینان از دست بدهند و به دین تبدیل شوند [[36]].

چکیده‌ای از آنچه که خواندید

در شکل زیر خلاصه‌ای از آنچه که بیان شد، به‌عنوان یک چهارچوب تجویزی برای بهینه‌سازی شبکه یا سرمایه‌های اجتماعی مورد نیاز برای کارآفرینی ارائه شده است.

توازن سرمایه اجتماعی در نوآوری و کارآفرینی
توازن سرمایه اجتماعی در نوآوری و کارآفرینی





پروندۀ سرمایه اجتماعی چیست؟

۱. مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف (بخش اول: سرمایۀ اجتماعی چیست؟)

۲. مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ‌ عمو زنجیرباف (بخش دوم: سرمایۀ اجتماعی چگونه تشکیل می‌شود؟)

۳. پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعۀ کسب‌وکار: شکل‌گیری و توازن روابط (1)

۴. پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعۀ کسب‌وکار: شکل‌گیری و توازن روابط (2)

فهرست منابع


[1] Stephen Knack and Philip Keefer

[2] Knack, Stephen and Keefer, Philip (2015). Does Social Capital Have an Economic Payoff? A Cross-Country Investigation. American University and IRIS, University of Maryland

[3] Robert Putnam

[4] Putnam, Robert (1380). Democracy and Civic Traditions. Translated by Delafrouz, T. Salaam Newspaper Press {in Persian}

[5] Adler, Paul, and Kwon, Seok. (2002). Social capital: prospects for a new concept. Academy of Management Review, 27

[6] Murphy, L. J., Pickernell, D., Thomas, B., & Fuller, D. (2018). Innovation, social capital and regional policy: The case of the Communities First programme in Wales. Regional Studies, Regional Science, 5(1), 21–39.

[7] Rahbari, L. et al (1393). Social Traps and the Problematic of Trust. Agah Press. Tehran {in Persian}

[8] Mondragon Cooperative Group

[9] Aragón Amonarriz, C., Iturrioz, C., Narvaiza, L., & Parrilli, M. D. (2019). The role of social capital in regional innovation systems: Creative social capital and its institutionalization process: Social capital in regional innovation systems. Papers in Regional Science, 98(1), 35–51.

[10] Kallio, A., Harmaakorpi, V., & Pihkala, T. (2010). Absorptive Capacity and Social Capital in Regional Innovation Systems: The Case of the Lahti Region in Finland. Urban Studies, 47(2), 303–319.

[11] Nahapiet, Janine, and Ghoshal, Sumantra. (1998). Social Capital, Intellectual Capital and the Organizational Advantage. Academy of Management Review, 23

[12] Luna, M., & Velasco, J. L. (2003). Bridging the gap between firms and academic institutions: The role of ‘translators’. Industry and Higher Education, 17(5), 313–323.

[13] Alvani, M., and Abdollahpour, M. (1387). Role of Social Capital in Organizational Entrepreneurship. The Massage from the Manager 27

[14] Larson, Andrea, and Starr, Jennifer. (1993). A network model of organization formation. Entrepreneurship theory and practice

[15] Per Davidsson and Benson Honig

[16] Davidsson, Per, and Honig, Benson. (2003). The role of social and human capital among nascent entrepreneurs. Journal of Business Venturing, 18

[17] Stam, Wouter, Souren Arzlanian, and Tom Elfring. (2014). Social capital of entrepreneurs and small firm performance: A meta-analysis of contextual and methodological moderators. Journal of business venturing 29.1

[18] Lee, Robert. (2009). Social capital and business and management: Setting a research agenda. Intrernational Journal of Management Reviews

[19] Creative Social Capital

[20] Florida, R., Cushing, R., & Gates, G. (2002). When Social Capital Stifles Innovation. Harvard Business Review, 20.

[21] Patulny, R., & Svendsen, G. (2007). Exploring the social capital grid: Bonding, bridging, qualitative, quantitative. International Journal of Sociology and Social Policy, 27, 32–51.

[22] Free Riding

[23] Inkpen, A., & Tsang, E. (2005). Social Capital, Networks, and Knowledge Transfer. The Academy of Management Review, 30(1), 146–165.

[24] Nooteboom, Bart. (2002). Trust: Forms, foundations, functions, failures and figures. Edward Elgar Publishing,

[25] Ahuja, G. (2000). Collaboration networks, structural holes, and innovation: A longitudinal study. Administrative Science Quarterly, 45(3), 425–455.

[26] Route 128

[27] Silicon Valley

[28] Saxenian, A. (1994). Regional Advantage: Culture and Competition in Silicon Valley and Route 128. Harvard University Press.

[29] Pedro M. García-Villaverde, et al. (2018). Technological dynamism and entrepreneurial orientation: The heterogeneous effects of social capital. Journal of Business Research 83

[30] Andrew Hargadon

[31] Hargadon, Andrew. (2002). Brokering knowledge: Linking learning and innovation. Research in Organizational behavior 24

[32] Andrea Larson and Jennifer Starr

[33] Julie Hite and William Hesterly

[34] Hite, Julie, and Hesterly, William. (2001). The evolution of firm networks: From emergence to early growth of the firm. Strategic management journal 22.3

[35] Martin Gargiulo and Mario Benassi

[36] Gargiulo, Martin, and Benassi, Mario. (2000). Trapped in your own net? Network cohesion, structural holes, and the adaptation of social capital. Organization science 11.2

مطالب مرتبط...

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

22 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه نئولیبرالیسم اصطلاحی است که در سال‌های اخیر به‌شدت بر سر زبان‌ها است. از فضای دانشگاهی و مقالات علمی گرفته تا فضای رسانه‌ای و سیاسی این اصطلاح را به کرّات به کار می‌برند. اما پرسش بجایی است که این اصطلاح اساساً

ادامه مطلب »
سرمایه اجتماعی از نگاه هوش مصنوعی - (این تصویر به کمک هوش مصنوعی ساخته شده است.)

مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ عموزنجیرباف (بخش اول: سرمایۀ اجتماعی چیست؟)

14 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اعتماد به یک دایرۀ کوچک از افراد نزدیک، ناتوانی در شنیدن ایده‌ها و دیدگاه‌های مخالف، تشکل‌های کوتاه‌عمر و پرحاشیۀ صنفی و سیاسی، تنهایی و تک‌رَوی، تبدیل رقابت به خصومت، فقدان لابی‌های اثربخش صنفی، ارتباطات حرفه‌ای سست، بده‌بستان‌های اندک در محیط‌های کاری

ادامه مطلب »
رویکرد بالابه‌پایین و پایین‌به‌بالا در جامعه (این تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

مرثیه‌ای بی‌اشک بر مرگ‌ عمو زنجیرباف (بخش دوم: سرمایۀ اجتماعی چگونه تشکیل می‌شود؟)

20 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. در قسمت اول این مجموعه‌یادداشت، به این پرسش پاسخ داده شد که سرمایۀ اجتماعی چیست و چه دسته‌بندی‌ها و انواع و مفاهیمی به فهم‌ ما از این مفهوم کمک می‌کنند. در این بخش درخصوص منابعی که سرمایۀ اجتماعی را تشکیل می‌دهند

ادامه مطلب »
سرمایه اجتماعی برای توسعه کارآفرینی (تصویر را هوش مصنوعی ساخته است)

پول و ناپول؛ سرمایه‌های غیرنقدی برای کارآفرینی و توسعۀ کسب‌وکار: شکل‌گیری و توازن روابط (2)

29 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. برای رشد کسب‌وکارها سرمایه‌های گوناگونی اهمیت دارند. یعنی نه‌تنها سرمایه‌گذاری مالی، بلکه افزودن دارایی‌های ارتباطی یک کسب‌وکار نیز می‌تواند یک سرمایه‌گذاری کلیدی و ضروری باشد. این موضوع زمانی بیشتر حائز اهمیت می‌نماید که وضعیت اجتماعی و اقلیمی به آن دامن بزند.

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف