یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

تأثیرات اجتماعی آزادسازی قیمت‌ها

14 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

در یکی از تقسیم‌بندی‌های اقتصادی، یارانه‌ها به دو دستۀ یارانه‌های مستقیم و یارانه‌های غیرمستقیم تقسیم می‌شوند. یارانۀ مستقیم، هزینه‌هایی است که دولت برای حفظ منافع قشرهای با درآمد پایین جامعه پرداخت می‌کند. برای مثال، پرداخت چهل‌وپنج هزار تومان که دولت به‌طور ماهانه به هر نفر از مردم می‌دهد، یارانۀ مستقیم محسوب می‌شود. یارانه‌های غیرمستقیم کمک‌هایی دولتی است که برای کالاها و خدمات ارائه می‌شود تا با قیمتی کمتر از قیمت واقعی بازار به مصرف‌کننده‌ها عرضه شود.

انواع یارانۀ غیرمستقیم

یارانۀ غیرمستقیم خود به دو دسته: یارانۀ تولیدی و یارانۀ مصرفی تقسیم می‌شود. فرق بین این دو یارانه این است که در چه مرحله‌ای دولت به کالا یا خدمات یارانه ارائه می‌دهد.
یارانۀ تولیدی، به مداخلۀ دولت در اقتصاد گفته می‌شود که باعث کاهش هزینه‌های تولید برای تولیدکننده‌ها می‌شود. هدف از این نوع یارانه این است که از تولید حمایت شود و مشکلات مالی باعث تعطیلی تولید در کشور نشود. یارانۀ مصرفی نوعی از مداخلۀ دولت است که باعث می‌شود مصرف‌کننده قیمتی کمتر از قیمت بازار را برای خرید کالا پرداخت کند.

معمولاً تأمین یارانه‌های پرداختی برای دولت در ایران یک مشکل جدی بوده و هست. برای اینکه جدی‌بودن این مشکل را بهتر درک کنیم، کافی است بدانیم که در سال 1382 حجم یارانۀ پرداختی برای کالاهای اساسی، حدود یک‌سوم کل بودجۀ عمرانی کشور بود! اگر همین مقایسه را برای سال 1400 انجام دهیم، نتیجه عجیب‌تر خواهد شد. در سال 1400 بیش از 83.5هزار میلیارد تومان یارانۀ نقدی پرداخت شد؛ در حالی که بودجۀ عمرانی این سال 104هزار میلیارد تومان بود. یعنی حجم یارانۀ نقدی در سال 1400 حدود 80درصد بودجۀ عمرانی کشور بوده است.

به همین دلیل پرداخت یارانه برای دولت تبدیل به یک مشکل جدی شده است؛ زیرا دولت همواره باید نگران منابع مورد نیاز برای تأمین پرداخت یارانه باشد. بعضی از اقلام یارانه‌ها از اهداف اصلی پرداخت یارانه‌ها فاصله گرفته و با تعهدی که دولت نسبت به پرداخت یارانه‌ها دارد، عملاً توجیه اقتصادی و اجتماعی‌ برای چنین ساختار قیمتی وجود ندارد. به همین علت برخی از اقتصاددانان همواره از این سخن گفته‌اند که پرداخت نقدی یارانه، نوعی اتلاف منابع مالی مهم دولت می باشد. در نتیجه ما در برنامه‌های توسعۀ مختلف که در طول این سال‌ها تدوین شده است، شاهد تأکید بر هدفمند سازی یارانه‌ها هستیم.

یارانه و اقشار کم‌درآمد

یارانه‌ها را نیز می‌توان از جهتی دیگر دسته بندی کرد:
اگر یارانه‌ای در بودجۀ دولت بازتاب پیدا بکند، یارانۀ آشکار
 و اگر یارانه‌ای در بودجۀ دولت بازتاب پیدا نکند، یارانۀ پنهان نام دارد.
 یارانۀ پنهان برای کالاها و خدماتی مانند حامل‌های انرژی هستند که در بودجۀ دولت ذکر نمی شوند. نکته‌ای که در این جا مطرح می‌شود این است که یارانۀ حامل‌های انرژی به دهک‌های بالای درآمدی هم تعلق می‌گیرد و نکتۀ جالب‌تر این است که حتی دهک‌های بالای درآمدی یارانۀ بیشتری می‌گیرند؛ چرا که این دهک‌ها مصرف بیشتری از بنزین دارند و در نتیجه تخفیف بیشتری شامل حال آن‌ها می‌شود.

یارانۀ مصرفی به کالاها و خدمات نهایی پرداخت می‌شود و تبعاً حذف آن باعث افزایش قیمت این گروه از کالاها و خدمات می‌شود. از دهۀ 1350 تا سال‌های اخیر دولت همواره در بودجۀ خود مبالغی را به عنوان یارانۀ خوراک در نظر گرفته است، به طوری که مقدار آن از 5.4 میلیارد ریال در سال 1352 به حدود 31902 میلیارد ریال در سال 1384 افزایش پیدا کرد. طبیعی است که یارانه‌های مواد خوراکی (مانند نان، برنج، روغن، قند و شکر) تاکنون به طور مداوم افزایش پیدا کرده باشد؛ اما همچنان دهک‌های بالای درآمدی از آن بهرۀ بیشتری می‌برند.

با چنین روندی که یارانه‌ها در ایران توزیع می‌شود، نیازهای اساسی گروه‌های فقیر برآورده نخواهد شد. در چهار دهۀ گذشته سیاست کاهش یارانۀ مواد خوراکی به وسیلۀ سازمان‌هایی مثل بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول برای کشورهای در حال توسعه توصیه شده است. البته منظور از این سیاست‌ها فشار به اقشار کم‌درآمد نیست. باید این واقعیت را پذیرفت که منابع و بودجۀ دولت محدود است؛ به همین دلیل نمی‌تواند به همۀ مردم جامعه یارانه دهد. بنا بر این یارانۀ مواد خوراکی باید طوری کاهش بیابد که فشار کمتری رو اقشار کم‌درآمد جامعه اعمال شود.

سهمیه‌بندی بنزین و هدفمند سازی یارانه‌ها

گفته شد که یارانۀ دولت فقط در بخش مواد غذایی نیست؛ دولت در بازار انرژی نیز به گستردگی دخالت دارد. دولت تنها فروشنده و تعیین‌کنندۀ قیمت حامل‌های انرژی است. یارانه‌های پرداختی دولت عموماً باعث به هم‌ریختگی قیمت‌های نسبی اقتصاد ایران شده است. دولت برای مهار مصرف فرآورده‌های نفتی، در کنار تعیین قیمت آن‌ها سوخت را از تیر 1386 تا خرداد 1394 سهمیه‌بندی کرد. به همین خاطر، برای همۀ خودروها در ایران کارت هوشمند سوخت صادر شد و همۀ جایگاه‌های سوخت، مجهز به دستگاه‌های کارت‌خوان شدند.

علاوه بر سهمیه‌بندی بنزین، نیز سیاست هدفمند شدن یارانه‌ها از اواخر دهۀ 1380 در ایران اجرا شد. بر اساس این سیاست بنا بر این گذاشته شد که به طور تدریجی، یارانه‌ها از مواد سوختی، مواد خوراکی، آب، برق و سایر اقلام حذف شود و این یارانه به صورت نقدی به مردم پرداخت شود تا باقی مانده منابع صرف کارهای عمرانی و فرهنگی شود. برخی از کارشناسان از هدفمندسازی یارانه‌ها، به عنوان بزرگترین طرح تاریخ اقتصادی ایران نام می‌برند.

اما برای حذف یارانه‌های کالاهای اساسی و دیگر کالاها نیاز به فاکتور های  دیگری نیز هست و نمی‌توان بدون مقدمه یارانۀ کالاهای اساسی را حذف کرد. اولین قدم این است که قیمت دلار در بازار آزاد و بانک مرکزی باید یکسان شود، تا دلار وضعیت با ثبات پیدا کند و هر روز دچار نوسان قیمت نشود. قدم دوم چاپ پول با پشتوانه است.این پشتوانه میتواند ارزش خود را از دلار یا طلا بگیرد. چاپ پول بدون پشتوانه،یکی از مهم ترین عوامل تورم می باشد.

شیلی؛ یک نمونۀ ناموفق آزاد‌سازی قیمت‌ها!

تا این بخش از مقاله، در مورد ابعاد اقتصادی یارانه‌ها سخن گفتیم.اکنون یک نمونه از اجرای آزادسازی قیمت‌ها را بررسی کنیم تا ثمرات نانوشته این سیاست را نیز بررسی کنیم. در سال 1973 ژنرال پینوشه با کودتای نظامی علیه دولت سالوادور آلنده، دولت را در دست گرفت و شیلی را در مسیر آزادسازی اقتصادی قرار داد. از جمله سیاست‌هایی که دولت پینوشه بعد از کودتا به سرعت اجرا کرد، خصوصی‌سازی، کاهش یارانه و خدمات اجتماعی، آزادسازی نرخ ارز و کاهش کنترل دولت بر روی قیمت‌ها بود.

در ابتدا همه چیز خوب به نظر می‌رسید. صادرات مواد خام شیلی افزایش پیدا کرد و تورم شیلی نیز کم شد. میلتون فریدمن استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو در دهۀ 1980 وضعیت شیلی را با این عبارت توصیف کرد: «معجزۀ شیلی». به کاربردن این اصطلاح از سوی یک اقتصاددان طرفدار نئولیبرالیسم نشان می‌دهد طرفداران این مکتب، کشور شیلی را یکی از بهترین نمونه‌های اجرای آزادسازی اقتصادی و سپردن اقتصاد به سازوکار بازار آزاد می‌دانستند.

یک سال بعد از کودتا، یعنی در سال 1974 دولت پینوشه مبلغ 79 میلیون دلار از صندوق بین‌المللی پول وام گرفت. در این دوره، دولت شیلی بودجۀ خدمات رفاهی و اجتماعی دولت را 10 درصد کاهش داد و کنترل دولت بر قیمت‌ها را نیز لغو کرد. در راستای خصوصی‌سازی، اغلب شرکت‌های دولتی مانند صنایع فولاد، کود شیمیایی و هواپیمایی را یا به قیمت‌های بسیار نازل به فروش رساند و یا به صاحبان قبلی‌شان برگرداند. همچنین صادرات و سرمایه‌گذاری را به شدت فعال کرد. تورم شیلی از 508 درصد در سال 1973 به 20 درصد در سال 1982 رسید. درآمدهای صادراتی کشور از 3.8 میلیارد دلار در سال 1985 به 8.3 میلیارد دلار در سال 1990 افزایش پیدا کرد. نرخ سرانۀ واقعی تولید ناخالص ملی شیلی از سال 1960 تا 1980، 35 درصد رشد داشت.

اما اینها همۀ روی مثبت سکه بود. نرخ بیکاری که در سال 1973 به میزان 4.3 درصد بود، در سال 1983 به 33 درصد رسید. دستمزد واقعی 40 درصد کاهش پیدا کرد. نرخ بیکاری در ابتدای دهۀ 1980 به بیشترین میزان خود رسید و با توجه به سرکوب سنگینی که حکومت پینوشه اِعمال می‌کرد، اتحادیه‌های کارگری نیز نمی‌توانسند فعالیت کنند و از منافع خویش حمایت کنند. میزان بدهی‌های شیلی نیز افزایش پیدا کرد و در سال‌های پایانی دهۀ 1970 شیلی مقدار قابل توجهی بدهی خارجی بالا آورد.

یارانۀ گاز یا بنزین؟

این توضیحات نشان می‌دهد که علی‌رغم حسن تصور آزادسازی قیمت‌ها روی کاغذ و نفع اکثریتی برای جامعه، در ساحت عمل ممکن است باعث فجایع اقتصادی شود. نمونۀ شیلی یکی از موارد فاجعه‌بار این پدیده است. نمونۀ دیگر افزایش قیمت بنزین در در سال 1398 در ایران است. یکی از بحث‌هایی که بعد از آبان 1398 در ایران شکل گرفت این بود که دولت می‌توانست برای آزادسازی قیمت‌ها دیگر حامل‌های انرژی را گران کند.

برای مثال بعضی از کارشناسان گاز را مثال می‌زنند. دلیل آن‌ها این است که گاز به طور مستقیم و به اندازۀ بنزین، با زندگی بسیاری از مردم مرتبط نیست و به همین جهت، گرانی گاز خشم کمتری را در میان مردم جامعه به بار می‌آورد و باعث می‌شود شاهد اعتراضاتی چون اعتراضات آبان 98 نباشیم. آمارها نیز تا حدودی از چنین تحلیلی حمایت می‌کند.

یارانۀ پنهانی که دولت به گاز طبیعی اختصاص داده است، بیش از 980 هزار میلیارد تومان در سال است که بیشترین میزان یارانۀ پنهان در سال است. در حالی که یارانه‌ای که دولت به بنزین اختصاص داده است، حدود 370 هزار میلیارد تومان در سال است که آشکارا از یارانۀ گاز کمتر است. حال چرا دولت به جای گاز که این حجم بالای یارانه را به خود اختصاص داده و ارتباط کمتری (نسبت به بنزین) با زندگی مردم دارد، بنزین را انتخاب کرده است؟

برخی کارشناسان معتقدند که علت این اقدام دولت را باید در میزان قدرت ذینفعان عرصۀ نفت و گاز دانست و اینکه دولت توان رویارویی با آنها را ندارد. در نتیجه به جای اینکه یارانۀ گاز را کاهش دهد، یارانۀ بنزین را کاهش می‌دهد، چرا که چنین کاری هزینۀ سیاسی کمتری برای دولت دارد. برخی دیگر نیز معتقدند که طبق آمار فقط 48 درصد از جمعیت کشور به خاطر دارا بودن خودرو از یارانۀ بنزین استفاده می‌کنند و 52 درصد هیچ سهمی از این یارانه ندارند و به همین دلیل، کاهش یارانۀ بنزین ارجحیت بیشتری نسبت به کاهش یارانۀ گاز دارد.

مؤلفه‌ای مهم به نام سرمایۀ اجتماعی

اگر دقت کنیم، در تمام این محاسبات و نظرات مختلف، خواهیم دید که مؤلفه ای نیمه‌آشکار حضور دارد: واکنش مردم! این سوالات در موضوعات اقتصادی مهم است: اگر فلان اقدام انجام شود، مردم چه واکنشی نشان می‌دهند؟ اگر آن طرح اجرایی شود، چه تأثیری بر زندگی مردم می‌گذارد؟ اگر مانع اجرای این لایحه شویم، مردم اعتراض خواهند کرد؟ و غیره.

وقتی از مردم سخن می‌گوییم، بلافاصله موضوعی مشهور نیز وارد بحث می‌شود؛ سرمایۀ اجتماعی مفهومی بسیار مهم است که برخی از آن به عنوان «علاج همۀ مشکلات جامعۀ مدرن» یاد می‌کنند. سرمایۀ اجماعی به زبان ساده یعنی اینکه یک جامعه تا چه میزانی همبستگی اجتماعی داردپس سرمایۀ اجتماعی دارایی‌های شخصی یا پول نیست. سرمایۀ اجتماعی چیزی است که باعث حسن نیت، دوستی، حس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد جامعه می‌شود. نکتۀ مهمی که در مورد سرمایۀ اجتماعی وجود دارد، این است که سرمایۀ اجتماعی به طور مساوی در اختیار همه نیست، همانطور که سایر انواع سرمایه نیز به طور یکسان در اختیار همۀ مردم نیست. علاوه بر افراد، نهادها نیز دارای سرمایۀ اجتماعی هستند.

یکی از نهادهای مهم که می‌توان در مورد سرمایۀ اجتماعی آن پرسش مطرح کرد، دولت است. تا چه میزان مردم به دولت کشور خود اعتماد دارند و اطمینان می‌کنند؟ این سوال به مباحث اقتصادی نیز مربوط است. گاهی اوقات اجرای برخی طرح‌های اقتصادی نیز به صبر و تحمل دارد، ولی پرسش این است که آیا دولت سرمایۀ اجتماعی لازم را دارد که تا از مردم بخواهد که تحمل کنند؟ آیا فردی از سیاستمداران وجود دارد که به آن اندازه سرمایۀ اجتماعی داشته باشد تا با دعوت از مردم به اجرای رفتار صحیح اقتصادی و اجتماعی، به بهتر عملی شدن سیاست‌های دولت، کمک کند؟

برای مثال بعد از آزادسازی قیمت‌های اخیر، دیدیم که بخشی از جامعه به فروشگاه‌ها حمله‌ور شدند و بخش دیگری از جامعه نیز شروع به احتکار مواد غذایی کردند. بعضی از مسئولین هم اعلام کردند که مردم کمی صبر داشته باشند و با هجوم به فروشگاه‌ها باعث شوک بازار نشوند. حال پرسش این است که چرا مردم در زمینه عمل، خلاف انچه از آنها خواسته میشود را اجرا می کنند؟ پاسخ این پرسش ساده است: چون دولت سرمایۀ اجتماعی لازم را ندارد.

اساساً کارکرد سرمایۀ اجتماعی این است که به جامعه کمک کند تا معضلات موجود را حل کند. در واقع سرمایۀ اجتماعی در کنار سرمایه‌های اقتصادی و انسانی، بخشی از ثروت ملّی به حساب می‌آیند و به همان میزان اهمیت دارند. در نتیجه صرفاً با محاسبۀ سرمایۀ اقتصادی و انسانی نمی‌توان در مورد موضوعات ملی تصمیم‌گیری کرد و باید به ابعاد سرمایۀ اجتماعی نیز توجه کرد.

پرسش‌های مرتبط با این متن

1- انواع مختلف یارانه‌ها (یارانۀ مستقیم، یارانۀ غیرمستقیم، یارانۀ تولید، یارانۀ مصرف، یارانۀ آشکار، یارانۀ پنهان) چه هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟

2- چرا بعضی از اقتصاددان‌ها معتقدند که یارانه‌ها باعث بی‌عدالتی علیه اقشار کم‌درآمد می‌شود و باید کاهش یابد؟

3- آزادسازی قیمت‌ها در شیلی چه نتایجی برای اقتصاد این کشور به بار آورد؟

4- سرمایۀ اجتماعی چیست و چرا در مبحثی مثل آزادسازی قیمت‌ها اهمیت دارد؟

مطالب مرتبط...

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

22 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه نئولیبرالیسم اصطلاحی است که در سال‌های اخیر به‌شدت بر سر زبان‌ها است. از فضای دانشگاهی و مقالات علمی گرفته تا فضای رسانه‌ای و سیاسی این اصطلاح را به کرّات به کار می‌برند. اما پرسش بجایی است که این اصطلاح اساساً

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف