یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

پیچیده باش، زرد نباش؛ نقدی بر روان‌شناسی موفقیت

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

در اپیزود سوم پادکست دوسیه، روان‌شناسان موفقیت، روشنفکران، روحانیون و سلبریتی‌ها به‌عنوان چهار گروه دارای مرجعیت فکری و فرهنگی برای بخشی از ایرانیان امروز معرفی شدند و از بین آن‌ها قشر مورد هدف روان‌شناسان موفقیت بودند. به نظر می‌رسد این گروه امروزه به شکل گسترده‌ای در تمامی حوزه‌های زندگی شامل مدرسه، دانشگاه، ارتش، روابط عاطفی و جنسی و… نفوذ کرده و موثر هستند. مردم به وفور به آنان مراجعه کرده و در مورد حساس‌ترین مسائل زندگی‌شان از آنان نظرخواهی می‌کنند. در حالی که می‌توان پرسید آیا این قشر در این حدی که مورد توجه واقع شده‌اند قادر به بهبود اوضاع و حل مشکلات هستند؟ به علاوه این میزان از اقبال امروز ایرانیان به روان‌شناسان امری است که در دهۀ قبل به وضوح بسیار کمتر بوده. پس به منظور فهم بهتر چگونگی و چرایی این پدیدۀ نسبتا نو یعنی تاثیر و مرجعیت بالای روان‌شناسان موفقیت دکتر علی شهاب ، نماینده‌ای از جامعۀ روان‌شناسان، میهمان این اپیزود پادکست دوسیه بود و با وی گفت‌وگو شد.

سوالات اصلی که کل گفت‌وگو پیرامون آن‌ها شکل گرفتند عبارت از موارد زیر هستند:

  • آیا روان‌شناسی در ایرانِ امروز نفوذ بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و روان‌شناسان مرجعیت فکری و فرهنگی برای جامعۀ ایران دارند؟
  • آیا روان‌شناسی فردگرا است یا خیر؟ اگر هست آیا این فردگرایی اشکالی بر آن است یا خیر؟
  • آیا می‌توان این پدیده را روان‌شناسی جریان غالب در نظر گرفت که مجموعه‌ای از آموزه‌های مشخص از طریق آموزش به دانشجویان منتقل می‌شوند؟
  • آیا روان‌شناسی علم است و اگر علم است به چه معناست؟ یعنی کدام ویژگی روان‌شناسی باعث می‌شود علمی شود و روان‌شناسی زرد چه ویژگی‌هایی ندارد که باعث می‌شود علمی نباشد؟ آیا روان‌شناسی هم قوانینی ماندن آنچه در علم فیزیک مطرح می‌شود دارد؟ اگر نه چرا؟
  • اگر روان‌شناسی اثربخش‌تر از روش‌های دیگر (روش‌های رقیب) است، پس چرا یک عده از جامعه دنبال آن روش‌ها رفته و دنبال روان‌شناسی نمی‌روند؟ آیا فقط در کشور ما به سراغ راه‌های زرد غیر روان‌شناسی می‌روند؟
روان‌شناسی موفقیت یا روان‌شناسی زرد؟
روان‌شناسی موفقیت یا روان‌شناسی زرد؟

عنوان بی‌بنیان: روان‌شناس(ی) موفقیت

در این اپیزود علی سلطان‌زاده سردبیر و مجری پادکست دوسیه روان‌شناسان موفقیت را به‌عنوان یکی از گروه‌های دارای مرجعیت تاثیرگذاری معرفی کرد، در حالی که چنین تخصصی در علم روان‌شناسی گمنام یا بینام است. از طرفی این عنوان تهی‌مغزی است که تنها عموم مردم بر زبان می‌آورند و منظورشان هم آن چیزی است که انسان را به پول به پایگاه پرمایه‌تری می‌رساند! در حالی که میان قشر متخصص چنین نیست که اگر مثلا تخصص زنان در پزشکی وجود دارد تخصص موفقیت در روان‌شناسی هم وجود داشته باشد. از طرف دیگر اصلا خود مفهوم موفقیت مبهم بوده و متمم آن بیش از خودش در فضای تخصصی اهمیت دارد. یعنی این که موفقیت «در چه چیزی» برای فهم منظور از موفقیت ضروری است. موفقیت در مسائل مالی، تحصیلی، سلامت، ارتباطات، سیاست یا ….

این عنوان نه تنها در ذات خود از منظر تخصصی بی‌معناست بلکه در سراسر گفت‌وگو اصلا تمرکز خاصی به این مفهوم حتی با همان فهم عمومیِ مردمی از آن دیده نمی‌شود. به نظر می‌رسد تنها عنوانی ویترینی است تا اینکه با هدف و تمرکز خاصی انتخاب شده باشد. تا جایی که به جز در همان مقدمه این اپیزود در هیچ جای دیگری هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن نشده و صرفا از روان‌شناس یا روان‌شناسی به گونه‌ای کاملا کلی یاد کرده. به عبارت دیگر بخشی از عنوان اپیزود به محض تولد کشته شده.

ما نیازهایمان را مدیریت می‌کنیم یا آن‌ها ما را؟

اولین سوال سلطان‌زاده در مورد این بود که آیا روان‌شناسان در جامعه مرجعیت دارند یا خیر که پاسخ شهاب در نهایت به تناقض رسید. پاسخ اولیه او این بود که : «نسل امروز دیگر نسل قدیم نیست که بتوانیم یک فرمول ثابت را برای جامعه خلق کنیم… مخاطب امروز مخاطبی است که انتخاب می‌کند یعنی گزینه‌های زیادی دم دستش دارد و از این گزینه‌ها می‌تواند انتخاب کند که سمت کدام بروم و سمت کدام نروم و یکی از چیزهایی که باعث می‌شود که بتواند انتخاب کند کدام را می‌خواهد و به کدام علاقه دارد و سمت کدام می‌رود این است که چه قدر از نیازهایش آنجا برآورده می‌شود… مردم به چیزی نیاز دارند که بتوانند از آن کمک بگیرند». شهاب در ادامه اشاره‌ای کرد به عدم امکان برآوردن نیازها براساس مرجعیت‌هایی که نسل پیشین معرفی می‌کرده‌اند و در نهایت بیان کرد که: «این می‌شود که می‌گردد دنبال مرجعیت‌های فکری جدید… یکی از چیزهایی که برخی از مردم انتخابش کرده‌اند و می‌روند سمتش جریان روان‌شناسی و تراپی است». از مجموع این صحبت‌ها می‌توان نتیجه گرفت که ایشان انسان را موجودی دیده که نیازهایی را در خود حس می‌کند و براساس آن‌ها با اختیار و اراده‌ای آشکار درصدد رفع برمی‌آید و نهایتا انتخاب می‌کند که نزد روان‌شناس برود تا نیازهایش رفع شوند. به‌عبارت دیگر علی شهاب انسان را سوار و مسلط بر نیازهایش دیده است. مدعایی که در بخش‌های انتهایی گفت‌وگو حین پاسخ به سوالی دیگر خلافش مطرح شد.

در ادامه گفت‌وگو او به عنوان مسئله‌ای که دوست دارد در موردش صحبت کند بحث انتخاب را خودجوش مطرح کرده و از کم‌بودن درصد آدم‌هایی که آگاهانه انتخاب می‌کنند گفت: «انسان را تلاش می‌کنیم آگاه کنیم که بتواند انتخاب کند و چند درصد انسان‌ها واقعا به این مسیر می‌رسند؟… انسان‌ها خیلی قابلیت انتخاب‌کردن را ندارند و می‌آیند اتفاقا تراپی و پیش روان‌شناس می‌روند که بتوانند اصلا انتخاب کنند.» سوالی که می‌توان مطرح کرد این است که بالاخره اول انسان انتخاب می‌کند که روان‌شناس‌ها مرجع فکری‌اش باشند سپس از آن‌ها بهره می‌گیرد یا اول نزد روان‌شناس می‌رود تا بعد بتواند مثلا مرجع فکری انتخاب کند؟ وی در این قسمت تاکید کرد که «ای کاش انسان‌ها واقعا برسند به جایی که بتوانند انتخاب کنند» که اگر چنین شود «زندگیشان اصلا می‌آید زیر دست خودشان و زیستشان رقم می‌خورد» پس چه طور پیشتر انسان را به صورت موجودی مختار در انتخاب روان‌شناسان به‌عنوان مرجع فکری معرفی کرد؟

روان‌شناسی آچاربه‌دست

در بخش دیگری از گفت‌وگو روان‌شناسی به علمی تقلیل داده می‌شود که مغز را زیر دستگاه بررسی می‌کند و آن چه از امواج مغزی می‌توان فهمید علم روان‌شناسی است. شهاب در این ادعا تا جایی پیش رفته که آنچه پیش از ظهور دستگاه‌های کاوش مغز بوده را علم به شمار نیاورده و صرفا فرضیه در نظر گرفته (این که خود علم بر مبنای فرضیه‌ها شکل می‌گیرد و این تقسیم‌بندی از اساس اشکال دارد بماند). او بیان کرد که: «روان‌شناسی دیروز از روان‌شناسی امروز متفاوت است. روان‌شناسی دیروز و روان‌شناسی گذشته خیلی فرضیه‌محور بود. روان‌شناسی امروز خیلی علم‌محور است. در نتیجه بیشتر می‌آید مطالعه می‌کند که ساختار مغز انسان چیست، فیزیولوژی مغز انسان چطور است و همۀ رفتارهایی که از ما صادر می‌شود هیجان‌هایی که ما تجربه‌اش می‌کنیم مربوط به کدام قسمت مغز است». علی شهاب در ادامه از لزوم آزمایشگاه روان‌شناسی دارای ماشین و دستگاه در دانشگاه گفت و تا جایی پیش رفت که دستگاه «[باید] حتی حرف اول را بزند» و «آیا نباید انسان‌ها پشت ماشین قرار بگیرند و ببینیم کدام قسمت مغز دارد فعالیت می‌کند؟». از این صحبت می‌توان نتیجه گرفت که انگار روان‌شناسی تا پیش از اختراع دستگاه‌های اسکن مغزی و امکان مشاهده و فهم امواج مغزی تماما در هاله‌ای از ابهام به تحلیل روان و رفتار آدمی می‌پرداخته و اصلا در ردیف علم نبوده و ظهور این دستگاه‌ها بوده که بر روان‌شناسی رخت علم‌بودن پوشانده. به‌عبارت دیگر تمامی مطالعات جیمز، وونت، فروید، اسکینر، بندورا و دیگر افرادی که عمده یا تمام کارشان پیش از ظهور دستگاه‌های مطالعۀ مستقیم مغز بوده نامی جز دانشمند روان‌شناسی داشته و کاری جز روان‌شناسی می‌کردند.

پیچیده باش، زرد نباش

پاسخ شهاب به این که روان‌شناسی با کدام ویژگی می‌تواند زرد نه، بلکه علمی باشد، هم ساده‌انگارانه هم غیردقیق بود. از طرفی بخشی از پاسخ چنین بود که: «من [نوعی] فردی هستم که در گذشته تجربۀ تلخ، دردناک یا تروماتیکی داشته و حالا باقی زندگی‌ام آن تجربه همیشه در حافظۀ من هست…. و هیپوکامپ قسمتی است که مسئول حافظه است. خاطرات من می‌تواند در درازمدت برای من هیجاناتی نظیر شرم، اضطراب، یا خشم را به وجود بیاورد… کار تخصصی و علمی است.» از این پاسخ می‌توان این‌طور برداشت کرد که گویی آنچه فرآیند رخ‌دادن و فهم طولانی‌تری دارد علمی‌تر است! از طرف دیگر او در ادامه این‌طور توضیح داد که روان‌شناسان زرد و سایر گروه‌های غیرعلمی این طور هستند که: «بیا مراقبه کنیم، بیا خوش باشیم…. بیایید به این قضیه نگاه کنیم که …. اینجا و اکنونت را دریاب». مسئله‌ای که در مورد این صحبت می‌توان مطرح کرد این است که اولا صرف اشاره به این مدعیات برای نقدشان کافی و دقیق نیست زیرا در مقابل می‌توان گفت که در یافته‌های علمی هم بر اهمیت موارد اشاره شده تاکید می‌شود. امروزه مطالعات علمی در زمینه مراقبه و تاثیرات آن یا اهمیت تمرکز و توجه به لحظۀ حال انجام می‌شود. ثانیا بر فرض که این نوع از مدعیات دارای اشکالاتی باشند چرایی مشکل‌دار بودنشان با صرف اشاره به آن‌ها و قیاسشان با مدعیات علمی پاسخ داده نمی‌شود. در نتیجه علمی‌بودن را مساوی با تعیین فرآیندهای پیچیده برای فهم رفتار در نظر گرفتن ساده‌سازی و صرف اشاره به مدعیات جریان زرد آن هم نه به درستی برای تمییز آن با جریان علمی دقت کافی را ندارد.

روان‌شناسی به مثابه انسان بی‌پدرومادر

تلقی این روان‌شناس از روان‌شناسی به گونه‌ای است که انگار در این علم فرد را از خانواده، دوستان، همکاران، حاکمان و هر آنچه نام ارتباط اجتماعی است منزه کرده و سپس تازه تحلیلش می‌کنند! شهاب اصلا روان‌شناسی را «علم فردی» دانست. همچنین تفکیک کاملا روشنی بین جامعه‌شناسی با روان‌شناسی گذاشت که روان‌شناسی علم بررسی فرد و جامعه‌شناسی علم بررسی گروه است و تاکید کرد که «دیگر در این فاز نمی‌رویم که این [رفتارها و هیجانات انسان] اگر برود توی سیاست برای دولت مثلا خطرناک می‌شود یا نمی‌شود، آیا این انقلاب خواهد کرد نخواهد کرد. می‌خواهم بگیم این‌ها چیزهایی است که روان‌شناسی را بیهوده داریم می‌کشیم سمت ورطه‌هایی که به او مربوط نیست». حتی اگر هیچ‌گاه در طول دوران تحصیل حوزه‌های مشخصی مانند روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی سیاسی، پویایی گروه‌ها و … را نشنیده باشد (که حقیقتا بعید است چرا که واحدهای درسی در این زمینه‌ها ارائه می‌شوند و لااقل اسمشان باید به گوشش خورده باشد) در همان حیطۀ زوج‌درمانگری هیچ نظریه‌ای فرد را به این شکلی که او توصیف می‌کند بریده از اجتماع نمی‌بیند؛ چه در تاثیرپذیری چه تاثیرگذاری.

مطالب مرتبط...

سلبریتی و جامعه

سلبریتی دقیقا کجاست؟

10 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. دومین قسمت از مجموعه پادکست های دوسیه به میزبانی علی سلطان زاده در 3 مرداد 1401 منتشر شد.موضوع این قسمت از دوسیه در رابطه با نقش سلبریتی ها و مرجعیت فکری آنها در جهان امروزی ایرانیان است که با دعوت از

ادامه مطلب »
روانشناسی فساد

فساد با عینک روانشناسی؛ مقدمه‌ای بر روان‌شناسی فساد 1

16 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه فساد که تعریفش سوءاستفاده از قدرت برای منفعت‌های شخصی است، پدیده‌ای اجتماعی است که پیامدهای بسیار اثرگذاری بر مردم در سراسر جهان دارد. به همین دلیل لازم است مطالعات دقیق و مبتنی بر شواهد به صورت گسترده در این حیطه

ادامه مطلب »
فصل اول پادکست دوسیه اندیشکده هاتف

توضیحاتی دربارۀ فصل اول پادکست دوسیه

8 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه تولید و انتشار فصل اول پادکست دوسیه به اتمام رسید. به نظرم آمد حالا که در مقطع زمانی بین پایان انتشار فصل اول و شروع انتشار فصل دوم هستیم، یادداشتی بنویسم و نکاتی را توضیح دهم. بعضی از این نکات

ادامه مطلب »
جواد درویش، محمدتقی موحد ابطحی و علی سلطان‌زاده - نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف

گزارش نشست بررسی کارنامۀ علم دینی در ایران

20 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. سه‌شنبه ۲۵ بهمن 1401 نشستی با موضوع کارنامۀ علم دینی در ایران به همت اندیشکده هاتف در خانه اندیشه‌ورزان و با حضور دکتر محمدتقی موحد ابطحی و دکتر جواد درویش برگزار شد. مجری و کارشناس این نشست علی سلطان‌زاده بود. دکتر

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف