یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

اقتصاد دانش‌ بنیان چیست؟ (1)

13 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

تاریخچه اقتصاد دانش‌بنیان

صورت‌‌بندی‌‌های مختلف از شاخه‌‌های علمی باعث می‌‌شود تا با نگریستن از زاویه‌‌‌ای جدید به دستاوردهای نو برای رفع نیازها برسیم. یکی از علوم با شاخه‌‌های متعدد که از ابعاد مختلفی مثل روانشناسی، مهندسی، سیاست و… به آن پرداخته شده‌، اقتصاد است. تنوع رویکرد به اقتصاد متناسب با توسعۀ اقتصادی و افزایش سطح تولید و درآمد جوامع شکل گرفته که منجر به ایجاد نیاز برای کشف فرصت‌‌های خالی در کشورها شده است. اقتصاد دانش‌بنیان از مورد‌توجه‌‌ترین این صورت‌‌بندی‌هاست که قصد داریم در مقالۀ پیش‌‌رو به آن بپردازیم.

اقتصاد دیجیتال، اقتصاد کشاورزی، اقتصاد اشتراکی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد اطلاعات‌محور، اقتصاد رفتاری و انواع دیگری از صورت‌بندی‌های ایجادشده از اقتصاد، طی سال‌های گذشته به ادبیات علم اقتصاد اضافه شده است و هرکدام سعی کرده‌اند تا از زاویۀ دیدی متفاوت به روابط اقتصادی بپردازند تا با تعریف خود روابط اقتصادی‌اجتماعی بشری را توصیف کرده و به ارائۀ راهکار برای بهره‌‌مندی از آنها بپردازد. در بین انواع مفاهیم مطرح شده در مجامع علمی و رسانه‌ای در فضای جهانی و البته کشور در سال‌های اخیر یک صورت‌بندی – که هرچند در فضای علمی تازه نیست – موردتوجه سیاست‌گذاران قرار گرفته تا با توسل به آن بتوانند اقتصاد کشور را متحول کنند. مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان بیش از 50 سال پیش به ادبیات علمی دنیا اضافه شد و از اوایل دهۀ 80 شمسی در کشور جای خود را باز کرد، اتفاقی که باعث ایجاد یک موج سرمایه‌گذاری و حمایتی گسترده از آن توسط نظام سیاسی و اقتصادی در کشور شد. در این مقاله علاوه بر توضیح تاریخ و مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان و تأثیرات آن بر بخش‌های مختلف به وضعیتش در کشور می‌پردازیم.

اقتصاد دانش‌بنیان
اقتصاد دانش‌بنیان

همچون بسیاری از دانش‌ها و دستاوردهای امروز می‌توانیم ریشۀ اقتصاد دانش‌بنیان را در جنگ جهانی دوم شناسایی کنیم؛ جایی که علم، فناوری و اقتصاد به یکدیگر گره خوردند تا بزرگ‌ترین جنگ بین کشورها به پایان برسد. از زمان جنگ جهانی دوم، نظریه‌پردازان از دیدگاه‌ها و رشته‌های مختلف به طور هم‌زمان تلاش کرده‌اند تا برخی از گرایش‌های عمیق و ساختاری دگرگون‌کننده در سرمایه‌داری، جامعه و مدرنیته غربی را تحلیل و توصیف کنند تا به شکلی از اقتصاد پساصنعتی که بر تولید تمرکز دارد، حرکت کنند جایی که مصرف دانش و کالاهای نمادین (فرهنگی – اجتماعی) به‌عنوان یک فعالیت اقتصادی درجه یک کل اقتصاد و جامعه را در بر می‌گیرد و بر آن تأثیر می‌گذارد.

معمولاً اولین بحث‌ها در مورد اقتصاد دانش‌بنیان را مرتبط با کتاب “The Age of Discontinuity” پیتر دراکر می‌دانند که در سال 1969 منتشر شد و فصل دوازدهم آن با عنوان «اقتصاد دانش» نوشته شده است . در این بخش است که دراکر پس ارائۀ آمارهایی از وضعیت اقتصادی آمریکای پس از جنگ جهانی دوم تا اواخر 1970 دانش را ستون فقرات اقتصاد آمریکا معرفی کرده و پیش‌بینی می‌کند که در پایان سدۀ 20 میلادی بزرگ‌ترین بخش صنایع و کارگران آمریکا در اختیار «صنایع دانشی»[1] است که ایده‌ها و اطلاعات را به‌جای کالاها و خدمات تولید و توزیع می‌کنند همچنین اشاره می‌کند «امروزه کارگر دانشی نقش محوری دارد و کارگر دانشی، مرد یا زنی است که ایده‌ها، مفاهیم و اطلاعات کار مولد را به‌جای مهارت‌های دستی یا مغزی به کار می‌گیرد. بزرگ‌ترین شغل منفرد ما تدریس است، یعنی عرضه منظم دانش و آموزش منظم در به‌کارگیری آن».

اما ردپای مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان را می‌توانیم قبل از آن در کتاب دیگر پیتر دراکر با عنوان «The Effective Executive[2]» که در سال 1966 نوشته شد دید، جایی که از کارگر یدی و کارگر دانشی صحبت می‌کند و به بسط تأثیرات اقتصادی و اجتماعی آن می‌پردازد. دراکر در این کتاب کار یدی را هر کاری می‌داند که بشر انجام می‌داده تا با تولید کالای کشاورزی و صنعتی در مقیاس کوچک و انبوه به رفع نیازهای خود بپردازد که کارهایی ساده، تکراری و نیاز به قدرت بدنی است و شاهد مثال خود را صنایع آمریکایی در دوره‌‌‌ جنگ دوم جهانی می‌داند. کاردانشی نیز آن چیزی است که افراد یا به عبارتی کارگران دانشی که دارای دانش نظری انباشت شده و عملی بالایی هستند با استفاده از قدرت ذهن و خلاقیت در ارائۀ کالا و خدمات انجام می‌دهند.

هرچند می‌توانیم اثراتی از تأثیر محوری دانش و علم در تولید و اقتصاد را در نظرات دیگر اندیشمندان مانند فردریک تیلور[4] ، دانیل بل، فون هایک، فیریتز ماچلوپ دید اما ارائۀ بحث از زاویه نگاه اقتصادی و مدیریتی و به‌صورت منسجم اولین‌بار در کتاب‌های دراکر بیان شد و بعد از آن نیز اندیشمندان دیگری همچون لوندوال و گیلبرت رایل به آن پرداختند. در علم اقتصاد نیز توجه به دانش و اقتصاد دانش‌بنیان باعث شد تا پس از دهه‌ها تفوق مدل‌های رشد کلاسیک و نئوکلاسیک پس از سال‌ها در دهه 1980 میلادی مدل رشد درون‌زای پل رومر[5]  با درنظرگرفتن نقش دانش و انباشت و سرریز آن به منابع انسانی دریچۀ جدیدی در بررسی رشد اقتصادی کشورها بگشاید و توجه‌ها را به عامل مغفول مانده جلب کند.

یک دهه بعد از آن بود که پس از سلسله‌ای از فعالیت‌های ترویجی در راستای گسترش دیدگاه رشد برون‌زا تحت لوای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[6] در سال 1996 در حین برگزاری همایش خود با عنوان « اشتغال و رشد در اقتصاد دانش‌بنیان» در پاریس، لوندوال و فوری با ارائۀ مقالۀ خود یعنی « اقتصاد دانش‌بنیان: از اقتصاد دانش تا اقتصاد یادگیری»[7]  بیان داشتند که اقتصاد قوی‌تر و صریح‌تر از همیشه در تولید، توزیع و استفاده از دانش ریشه دارد. رویدادهایی از جمله برگزاری کنفرانس‌هایی برای بررسی تأثیر دانش در رشد و اقتصاد دانش‌بنیان[8]، انتشار مقالات در مجموعه توصیه‌های سیاستی به کشورهای عضو و ایجاد شاخص‌هایی برای سنجش اقتصاد دانش‌بنیان اقداماتی بود که در نهایت باعث شد تا سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از طریق همکاری و ارتباط با 37 عضو که عمدۀ آنها کشورهای توسعه‌یافته هستند به‌عنوان جدیدترین و مهم‌ترین مروج اقتصاد دانش‌بنیان عمل کند. این سازمان در دهه‌های اخیر با برگزاری کنفرانس‌های متعدد، گسترش ادبیات علمی حول اقتصاد دانش‌بنیان و ایجاد شاخص‌های ارزیابی اقتصاد دانش‌بنیان و انتشار دستورالعمل‌هایی برای کشورهای عضو باعث شده است تا نقش دانش در توسعۀ کشورها و رشد اقتصادی آنها جانی دوباره بگیرد از مهم‌ترین این اقدامات می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  1. دستورالعمل فراسکاتی مرتبط با فعالیت‌های تحقیق و توسعه
  2. دستورالعمل اسلو مرتبط با نوآوری
  3. دستورالعمل کانبرا مرتبط با منابع انسانی فعالیت‌های علم و فناوری
  4. دستورالعمل تی‌بی‌پی دربارۀ موازنۀ پرداخت‌های فناوری

از آخرین اقدامات سازمان‌های بین‌المللی در راستای گسترش اقتصاد دانش‌بنیان می‌توانیم به ایجاد سنجۀ «شاخص اقتصاد دانش‌بنیان»[9] اشاره کرد که بانک جهانی از سال 2012 به بعد آن را منتشر می‌کند. پیش از این نیز این نهاد بین‌المللی در برنامه‌ای با عنوان  «knowledge for development» به این رویکرد در اواخر دهۀ 1990 پرداخته بود. بانک جهانی در شاخصۀ مطرح شده با اندازه‌گیری 4 شاخص رژیم نهادی، آموزش و منابع انسانی، سیستم نوآوری و گسترش فناوری اطلاعات نمرۀ هر کشور را اعلام می‌کند و بر اساس آن می‌سنجد که کشورها به چه میزان برای استفاده از دانش در توسعه اقتصادی نسبت به هم آماده هستند. سوئد با نمرۀ 9.43 از 10 بهترین جایگاه را به خود اختصاص داده است و کشورمان نیز با نمرۀ 3.91  در رتبۀ 94 از بین 145 کشور امتیاز داده‌شده قرار دارد.

رژیم نهادی بیان‌کنندۀ انگیزۀ نهادهای سیاسی و اقتصادی برای استفادۀ کارآمد از دانش در راستای توسعۀ اقتصادی است و آموزش و منابع انسانی نشانگر جمعیت تحصیل‌کرده و ماهر برای تولید، اشتراک‌گذاری و استفاده از دانش نظری و عملی انباشت شده است همچنین سیستم نوآوری اشاره می‌کند که سازمان‌های محلی مشارکت‌کننده در یک اقتصادی اعم از شرکت‌ها و دانشگاه‌ها تا چه حد آمادۀ استفاده از دانش و فناوری روز برای تطبیق و توسعه اقتصادی هستند و در نهایت گستردگی فناوری اطلاعات به بعد جدیدی از زندگی انسانی اشاره دارد که باعث شده تا ارتباطات و اشتراک اطلاعات و فناوری از طریق ایجاد، انتشار و پردازش مؤثر اطلاعات ساده‌تر شود.

تعریف و مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان

دراکر اقتصاد دانش‌بنیان را اقتصادی می‌دانست که دانش در آن عامل اصلی تولید است و نقش محوری برای آن در توسعه کشورهای پیشرفته در نظر گرفته است. همچنین سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در چارچوب نظریات مچلوپ در ویرایش سوم از دستورالعمل اسلو که در سال 2005 منتشر کرده است اقتصاد دانش‌بنیان را چنین توصیف می‌کند: اقتصاد دانش‌بنیان[10]  عبارتی است در توصیف روندی برای اقتصادهای پیشرفته به سمت وابستگی بیشتر به دانش، اطلاعات و سطوح مهارت بالا و نیاز روزافزون برای دسترسی به همه این‌ها توسط بخش‌های تجاری و عمومی یا به عبارتی اقتصاد دانش‌بنیان به روش تولیدی گفته می‌شود که در آن از دانش برای ایجاد ارزش‌افزوده محسوس یا غیرمحسوس استفاده می‌شود.

اما سؤال اساسی در اینجا این است: مگر قبلاً که بشر از ماشین بخار برای حرکت استفاده کرده است از اصول دانشی پیروی نمی‌کرد؟ یا قبل‌تر از آن زمانی که توانست از تجربیات خود در شناخت آب‌وهوا برای کشاورزی استفاده کند از دانش برای تولید کالا استفاده نمی‌کرده است؟ پس چرا به اقتصاد شکل‌گرفته در اعصار قبل اقتصاد دانش‌بنیان اطلاق نمی‌شده است؟

نکتۀ متمایزکننده دقیقاً در اینجاست. ولی قبل از توضیح وجه تمایز آنها نگاهی به دسته‌بندی‌های صورت‌گرفته حول این مفاهیم می‌پردازیم.

اگر گذر از کوچ‌نشینی به یک‌جانشینی و روی‌آوردن انسان به کشاورزی را اولین قدم از متمدن‌شدن بدانیم پس یقیناً روابط اجتماعی و مالی شکل‌گرفته در آن زمان را می‌توانیم اقتصاد کشاورزی نام نهیم، زمانی که زمین‌های زراعی، شرایط آب‌وهوایی و… جزو زیرساخت و محورهای تولید به شمار می‌آمد و محوریت توسعۀ اقتصادی و افزایش ثروت جوامع میزان و ترکیبات تولید کشاورزی آن‌ها بود که در اوایل قرن 18 میلادی با ایجاد رویکردهای جدید تولید در صنایع انگلستان و نهایتاً اختراع ماشین بخار بعد جدیدی در اقتصاد ایجاد شد با نام تولید انبوه که باعث افزایش ثروت انگلستان و پس از آن آلمان، فرانسه و آمریکا شد. از آن به عصر صنعتی یاد می‌شود که مواد اولیه خام و انرژی شامل برق، نیروی انسانی، گاز و… زیرساخت تولید و محور توسعه اقتصاد کشورهای پیشرو تولید انبوه صنعتی قرار گرفت.

در قدم‌های بعدی با اختراع موتور احتراق درون‌سوز و ارتباطات از راه دور تولیدات صنعتی چنان دچار تغییر شد که استفاده از قدرت بدنی که قبلاً در اقتصاد کشاورزی و صنعتی بسیار نیاز بود کم‌رنگ شد و کارگران بیش از آنکه نیازمند استفاده از قدرت جسمی باشند نیازمند استفاده از قدرت ذهنی خود شدند چرا که ماشین‌ها این وظیفه را برعهده گرفتند به معنی دیگر و ساده‌شده اگر در اقتصاد کشاورزی به دلیل نوع سادۀ فعالیت‌های ابزار به قدرت بدنی بالا و دانش اندک نیاز بود و در اقتصاد صنعتی این نسبت برابر شده بود حالا در ساختار اقتصادی جدید سهم دانش بیش از قدرت بدنی شده بود و در واقع این دانش و قدرت خلاقیت انسانی بود که می‌توانست مزیت اقتصادی جدیدی ایجاد کند پس دانش و به‌تبع آن سرمایه انسانی محور توسعه اقتصادی و خلق ثروت ملل قرار گرفت و مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان برای توصیف آن متولد شد. زیرساخت تولید در اقتصاد دانش‌بنیان را می‌توانیم بر پایۀ دانش، فناوری، مهارت و یادگیری توصیف کنیم که به‌مراتب ارزش افزودۀ بیشتری نسبت به دو اقتصاد دیگر دارد.

در قسمت دوم این مطلب (اقتصاد دانش بنیان چیست؟ 2) به جایگاه اقتصاد دانش‌بنیان در کشور پرداخته شده است.


[1] این اصطلاح توسط اقتصاددان پرینستون، فریتز ماچلوپ، در کتاب تولید و توزیع دانش (Knowledge : its creation, distribution, and economic significance)در ایالات متحده (1962) ابداع شد.

[2] در ایران با عنوان “مدیر اثربخش” ترجمه شده است.

[3] مبدع نظریه مدیریت علمی

[4] مبدع نظریه مدیریت علمی

[5] Paul Romer

[6] OECD

[7] The Knowledge-Based Economy: From the Economics of Knowledge to the Learning Economy

[8] از جمله کنفرانس هایی که در زیر می‌آید :

1-Conference on New Indicators for the Knowledge-Based Economy in Paris 1996

2- Industrial Competitiveness in the Knowledge-Based Economy: The New Role of Governments in Paris1997

[9] Knowledge Economic Index

[10] The knowledge based economy

مطالب مرتبط...

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

نئولیبرالیسم چیست؟ و چرا تا این اندازه صحبت از آن بر سر زبان‌ها است؟

22 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه نئولیبرالیسم اصطلاحی است که در سال‌های اخیر به‌شدت بر سر زبان‌ها است. از فضای دانشگاهی و مقالات علمی گرفته تا فضای رسانه‌ای و سیاسی این اصطلاح را به کرّات به کار می‌برند. اما پرسش بجایی است که این اصطلاح اساساً

ادامه مطلب »
اقتصاد دانش‌بنیان

اقتصاد دانش بنیان چیست؟ (2)

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. در مطلب قبلی (اقتصاد دانش‌ بنیان چیست؟ ۱) به خاستگاه و مفهوم اقتصاد دانش‌بنیان پرداختیم و گفتیم که وجه تمایز اقتصاد دانش‌بنیان نسبت به صورت‌بندی‌های اقتصادی پیش از آن وزن دانش و اطلاعات در خروجی اقتصاد است و در نوشتار پیش‌رو

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف