یادداشت‌ها

مشترک خبرنامه هاتف شوید

هاتف‌نامه

نامه‌های ما به شما، برآمده از اندیشه‌های ماست.

گزارش نشست بررسی کارنامۀ علم دینی در ایران

20 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است.

سه‌شنبه ۲۵ بهمن 1401 نشستی با موضوع کارنامۀ علم دینی در ایران به همت اندیشکده هاتف در خانه اندیشه‌ورزان و با حضور دکتر محمدتقی موحد ابطحی و دکتر جواد درویش برگزار شد. مجری و کارشناس این نشست علی سلطان‌زاده بود. دکتر موحد ابطحی بحث را  از تاریخ علم دینی شروع کرد.

شروع ماجرای علم دینی

به اعتقاد موحد ابطحی علم دینی به این معنایی که امروزه مورد بحث است و مورد قبول و انکار پژوهشگران قرار گرفته، عمدتا ناظر به مواجهۀ جهان ادیان با علم جدید از قرن هفدهم مطرح شده است. به همین دلیل اشتباه است اگر تصور کنیم علم دینی با انقلاب اسلامی مطرح شد؛ نه تنها علم دینی پیش از انقلاب اسلامی هم مطرح بود، بلکه حتی مربوط به ایران هم نبود و در جهان اسلام این بحث به وجود آمده بود، اما حتی شروعش هم خارج از جهان اسلام و مربوط به جهان مسیحیت بود.

دکتر محمدتقی موحد ابطحی - نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
دکتر محمدتقی موحد ابطحی – نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

موحد ابطحی با معرفی کتاب علم مسیحی که توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده، گفت که این کتاب ریشه‌های بحث علم دینی را در مسیحیت نشان می‌دهد و حتی رگ‌وریشه‌های این بحث را در میان بودایی‌ها و هندوها نیز می‌توان جست. اما چه شد که مواجهۀ ما با علم جدید باعث شکل‌گیری بحث علم دینی شد؟ ما وقتی با علم جدید روبه‌رو شدیم که از غرب شکست خوردیم؛ ایران در جنگ‌های با روسیه مغلوب شد و به خاطر عهدنامۀ‌ ترکمن‌چای بسیاری از سرزمین‌ها را از دست داد.

موحد ابطحی یکی از پیامدهای این شکست را این می‌داند که ایرانی‌ها متوجه شدند چیزی کم دارند و وقتی بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که آن چیزی که کم دارند، علم جدید است. این عقیده در میان ایرانی‌ها شکل گرفت که یادگیری علم جدید باعث ایجاد قدرت می‌شود. ایرانی‌ها علم جدید را آموختند، اما دیدند همچنان قدرتی در دستان آن‌ها نیست و هنوز جامعه‌ای عقب‌افتاده محسوب می‌شوند. پس به این نتیجه رسیدند که یادگیری محض علم مشکلی را حل نمی‌کند و باید دید ریشه کجاست.

موحد ابطحی یکی از این بحث‌های ریشه‌ای را مرتبط با دین می‌داند، اینکه دین در علم غربی کنار گذاشته شد و در ایران این سوال پیش آمد که چگونه می‌توان دین را وارد عرصۀ علم‌ورزی کرد. البته این داستان فقط مختص به ایران نیست و در هند و مصر و بقیه کشورهای اسلامی نیز رخ داد. یعنی هر جایی که جهان اسلام از اروپا شکست خورد، متوجه شد که چیزی کم دارد. تأسیس دارالفنون در ایران را باید ذیل همین شکست تفسیر کرد. چند سال قبل از تأسیس دارالفنون در ایران، در عثمانی هم چنین مرکزی تأسیس شده بود.

موحد ابطحی سال ۱۹۷۷ را در این روند تاریخی یک نقطه عطف می‌داند، سالی که حدود ۳۰۰ نفر از اندیشمندان جهان اسلام در کنفرانسی در مکه گرد هم آمدند و در بیانیه پایانی آن کنفرانس این موضوع مطرح شده که ما برنامه درسی اسلامی نداریم و مشکل جهان اسلام این است. از آنجا بود که در پاکستان، مالزی، ایران و چند کشور دیگر به تدریج ادبیاتی شکل گرفت که ما امروزه با نام ادبیات علم دینی یا علوم انسانی اسلامی می‌شناسیم. یک بار در قرن دوازده میلادی جهان مسیحی از جهان اسلام شکست خورد و این فتح بابی شد برای مسیحیان که سراغ علم جهان اسلام بیایند و این بار جهان اسلام از جهان مسیحی شکست خورد. موحد ابطحی پروژه علم دینی امروز در ایران را ادامه همان علم دینی می‌داند پیش از انقلاب اسلامی مطرح شده بود.

عدم‌توجه به مشاهده در جریان علم دینی

جواد درویش نیز با این گفته موحد ابطحی موافق بود که پروژه علم دینی و علم مسیحی پروژه‌ای همچنان زنده در جهان است و برای نمونه پلانتینگا فیلسوف دین مسیحی پروژه علم مسیحی را دارد دنبال می‌کند. در سنت ما هم علم دینی وجود داشته است. اما علم دینی امروز با آن علم دینی که در سنت ما و در دوره تمدن اسلامی بوده، از یک جهت تفاوت دارد و این تفاوت مربوط به ماهیت علم است. علمی که در آن دوره مثلا خواجه نصیر و ابن‌سینا دنبال می‌کردند با علم دینی امروزی که دنبال می‌شود خیلی تفاوت دارد.

دکتر جواد درویش - نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
دکتر جواد درویش – نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

درویش با انتقاد از تصورات امروز در مورد روش علم گفت که در ایران تصور می‌شود روش تجربی روشی پوزیتیویستی است در حالی که کارهای ابن‌هیثم در نورشناسی یک روش کاملا تجربی بود و حتی بعضی می‌گویند استقرا را افرادی مثل ابن‌هیثم آوردند. یکی دیگر از ویژگی‌های علم در دوران تمدن اسلامی تلفیق فلسفه و علم بود که آرام‌آرام این دو از یکدیگر جدا شدند. علم و اخلاق هم در آن دوران به هم متصل بودند که به تدریج از هم جدا شدند.

درویش صحبتش را این‌گونه ادامه داد که پروژه علم دینی که قبل از انقلاب به وجود آمد و در کنفرانس مکه دنبال شد و کسانی مانند آقایان مولودی و گلشنی و نصر به دنبال آن بودند دو ویژگی اساسی داشت: اول اینکه آن‌ها به فلسفه توجه داشتند و دوم اینکه علوم طبیعی برایشان خیلی مهم بود. ما همچنان هم این دو ویژگی را در علمی که نهادهای مسیحی در جهان دنبال می‌کنند می‌بینیم. مثلا رصدخانه واتیکان هیچ ادعایی در مورد تولید علم دینی ندارد، در حالی که یک نهاد دینی است.

درویش با ذکر این نکته که در سایت این رصدخانه هم شعار «ایمان، الهام‌بخش علم است» نوشته شده گفت شاید رصدخانه واتیکان را بتوان یک نمونه خوب از علم دینی به حساب آورد. این رصدخانه دارد کار تجربی می‌کند، مشاهده می‌کند و در مرزهای علم جلو می‌رود. در قرآن هم همین مسئله وجود دارد، در آنجا دعوت به مشاهده و تجربه شده است و به نظر می‌رسد چیز دیگری در کنار مشاهده احتیاج نیست. متأسفانه بعد از انقلاب توجه به جنبه مشاهداتی علم کم شد و عموما اندیشمندان به سراغ علوم انسانی رفتند.

درویش در مورد جو علم دینی در ایران بعد از انقلاب گفت برخی جریان‌های فلسفه علمی نیز در این ماجرا خیلی به ادبیات علم دینی پرداختند؛ مانند جریان‌های ناواقع‌گرا و نسبی‌گرا که در ایران جدی گرفته شدند. آن نهضت ترجمه‌ای که در قرون دوم و سوم هجری رخ داد و آثار یونانی به عربی ترجمه شد و همچنین آن نهضت ترجمه‌ای که در اواخر قرون وسطا رخ داد و آثار عربی به لاتین ترجمه شد، در ایران بعد از انقلاب اسلامی رخ نداد و این یعنی کار ما دارای مشکلات بنیادین بوده است.

علی سلطان‌زاده - مجری و کارشناس نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
علی سلطان‌زاده – مجری و کارشناس نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

آیا علم دینی، پروژه‌ای حاکمیتی است؟

یکی از حضار جلسه به این نکته اشاره کرد که علم دینی در ایران با علمی که در قرن هجدهم میلادی توسط اصحاب روشنگری پیگیری می‌شد تفاوت دارد. پروژه‌ای که اصحاب روشنگری برای پیشبرد علم داشتند، یک پروژه از پایین به بالا بود، ولی علم دینی در ایران یک پروژه از بالا به پایین است، یعنی حاکمیت دارد از آن حمایت می‌کند در حالی که در قرن هجدهم، حکومت‌های اروپایی چنین حمایتی از علم نمی‌کردند. وقتی در ایران چنین حمایتی را از سوی حاکمیت می‌بینیم، علم دینی حاوی چیزی شبیه به ایدئولوژی می‌شود.

نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

موحد ابطحی در پاسخ به این نکته گفت که علم دینی در ایران قبل از انقلاب آغاز شد و به خاطر همین جریان آن از بالا به پایین نبود. سید حسین نصر در دوران تحصیلش در آمریکا تحت تأثیر جریان سنت‌گرایی قرار گرفت و خواست این پروژه سنت‌گرایی را در ایران هم دنبال کند. او در دانشگاه صنعتی شریف تاریخ و فلسفه علم درس می‌داد و انگیزه‌اش از تدریس این درس این بود که دانشجوی نخبه کشور بداند که این علم جدیدی که در کلاس‌ها می‌آموزد، در چه بستری شکل گرفته و اصلا دانشگاه قرار است در جامعه چه کند و علم یعنی چه.

موحد ابطحی از این حرف این‌گونه نتیجه گرفت که درست است که امروزه علم دینی توسط حاکمیت حمایت می‌شود، اما در زمان پیدایشش در ایران این‌گونه نبود. ایده تأسیس دانشگاه امام صادق توسط آقای مهدوی کنی نیز قبل از انقلاب توسط او مطرح شده بود. ایده مهدوی کنی این بود که ما یک دانشگاه الازهر شیعی درست کنیم؛ یعنی کسانی در این دانشگاه تربیت شوند که هم علم جدید را بدانند و هم معارف دینی را که بتواند به شبهات دینی در حوزه تخصصی خودش پاسخ بدهد.

موحد ابطحی در ادامه سخنانش مرکز آموزشی موسسه در راه حق را مثال زد که توسط آیت‌الله مصباح یزدی در قم تأسیس شد. این موسسه نیز قبل از انقلاب شکل گرفته بود. در این موسسه هم با انگیزه‌هایی شبیه به موسسین دانشگاه امام صادق، فلسفه علم، فیزیک، فلسفه غرب و زبان انگلیسی آموزش می‌دادند. یک زمانی مرتضی مطهری از قم به تهران می‌آمد و با افراد مختلف در فرقه‌های مختلف گفت‌وگو می‌کرد تا این گفت‌وگوهای بین رشته‌ای زنده شود.

نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

آیا نتایج کار کوپرنیک و هایزنبرگ علم غیردینی محسوب می‌شود؟

یکی از حضار این سوال را مطرح کرد که وقتی داریم در مورد علم دینی صحبت می‌کنیم، منظورمان چیست. آیا یک علم جغرافیایی است؟ یعنی مثلا علم اسلامی یعنی علمی که در قلمروی جامعه اسلامی تولید شده باشد و علم غربی یعنی علمی که در غرب تولید شده باشد؟ آیا به این معنا ما آثار خواجه نصیر و ابن‌هیثم را جزو علوم دینی به حساب می‌آوریم؟ مثال خواجه نصیر و ابن‌هیثم از این جهت اهمیت دارد که باید مشخص شود اسلام در تبیین آن علوم طبیعی که آن‌ها پیش بردند چه تأثیری گذاشت.

درویش در پاسخ به این سوال گفت که منظور از علم دینی، مرزبندی جغرافیایی نیست. به همین دلیل حتی علمی که هایزنبرگ تولید می‌کند، علم غیردینی نیست. چون این‌گونه نیست که مثلا اگر همان آزمایش هایزنبرگ را یک عارف انجام می‌داد، نتیجه متفاوت می‌بود. این را هم باید اضافه کرد که بسیاری از کسانی که علم مدرن را پیش بردند، آدم‌های ضددینی و یا حتی غیردینی نبودند و نسبت‌های وثیقی بین آن‌ها و دین وجود داشت، هر چند با نهاد دین زوایایی داشتند.

درویش در توضیح این حرفش از کوپرنیک مثال آورد. مثلا یکی از دلایلی که با کوپرنیک به خاطر نظریه زمین‌مرکزی‌اش برخورد نشد این بود که او خودش یک کسی بود که در کلیسا رفت و آمد داشت و از نظر نهاد دینی وجاهت داشت. به نوعی حتی می‌توان گفت که کوپرنیک یک مرجع دینی بود. گالیله و نیوتن هم نه به اندازه کوپرنیک، ولی تا حدود زیادی آدم‌های دینی بودند. نظریه این افراد هم جنبه غیردینی ندارد.

نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

ارزیابی علم انسانی اسلامی بعد از انقلاب

موحد ابطحی در ادامه این نشست با بخشی از حرف‌های درویش مخالفت کرد. بر خلاف حرف درویش که معتقد بود قبل از انقلاب توجه طرفداران علم دینی بیشتر معطوف به علوم طبیعی بود،  موحد بیان کرد که کارهای مهمی در زمینه علوم انسانی اسلامی قبل از انقلاب انجام شده بود. برای مثال کارهای مرتضی مطهری و محمدحسین طباطبایی را می‌توان جزو مصادیق علم دینی دانست، زیرا ادعا داشتند که به‌دنبال اقتصادی می‌گردند که نه سرمایه‌دارانه باشد و نه چپ و سعی می‌کنند از منظر اسلامی یک مکتب اقتصادی ارائه کنند.

موحد ابطحی این را قبول داشت که علم دینی امروزه توسط حاکمیت حمایت می‌شود، اما چنین پدیده‌ای طبیعی است. زیرا وقتی حاکمیت به دست دین می‌افتد، معلوم است که برای اداره اجتماع به علوم انسانی احتیاج دارد و به این نتیجه می‌رسد که علوم انسانی غربی به خاطر سویه‌های ایدئولوژیک خاص خودش به کار این حاکمیت نمی‌آید و زوایایی با دین دارد؛ مثلا در چیستی انسان، نگاه به سعادت و کمال انسان.

موحد ابطحی در مورد ارزیابی‌اش از علم دینی در ۴۴سال پس از انقلاب گفت که نمی‌توان همه شاخه‌های علوم انسانی را یک کاسه کرد. برخی از رشته‌ها بازدهی زودتری دارند و برخی رشته دیرتر. مثلا روان‌شناسی اسلامی الان توفیقات خیلی خوبی داشته است. مثلا آقای دکتر محسن جلالی در این زمینه مقاله‌ای نوشتند که در کتاب دائره‌المعارف روان‌درمانی‌های معاصر کورسینی به اسم خود آقای دکتر جلالی هست. این نظریه غرب‌دیده است. علاوه بر این به لحاظ عملیاتی هم در چند جا عملی شده است.

موحد ابطحی سازمان زندان قم را به عنوان یکی از جاهایی که این نظریه عملی شده، اسم برد و گفت چون مدتی در قم بوده، در جریان انتشار نتایج این کار به صورت مقالات علمی است. نمونه دیگر کارهای آقای کلاه‌دوزان در قم است که شاگرد استیون هیز، صاحب نظریه act بود. آقای کلاه‌دوزان کاری در بحث درمان اضطراب ناشی از مواجهه با مرگ انجام دادند و یک الگوی درمانی طراحی کردند که جواب هم داد و مقالاتش هم به انگلیسی و هم به فارسی چاپ شد.

موحد ابطحی در مورد همه شاخه‌های علوم انسانی اسلامی چنین نظری نداشت. در حوزه اقتصاد به این راحتی نمی‌توان کار کرد. در حوزه اقتصاد اگر بخواهیم یک نظریه را به مرحله عمل دربیاوریم و آزمایشش کنیم، باید کل حاکمیت در اختیار ما باشد و چنین امکاناتی در دست اقتصاددان‌های اسلامی نبوده است. موحد ابطحی در پایان سخنان این بخشش به شوخی گفت که «شاید هم خوب بوده که چنین امکاناتی در دست اقتصاددان‌های اسلامی نبوده است».

نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

چه فرقی است بین مدرسه حقانی و دانشگاه امام صادق؟

درویش اما نظر دیگری داشت. او معتقد بود که علم انسانی اسلامی در این ۴۴ سال موفق نبوده است. آن نگاه‌هایی که بعد از انقلاب به دنبال علم دینی بوده، عموما علوم انسانی را مانند نگاه‌های سنتی به علوم طبیعی نگاه می‌کرد که گویی یک نفر در یک جای بسته‌ای بنشیند و نظریه‌پردازی کند. یک مثال که نشان‌دهنده درک درست از علم است، مدرسه حقانی‌ست که قبل از انقلاب راه افتاد و دغدغه‌هایی شبیه دانشگاه امام صادق و موسسه امام خمینی داشت.

درویش به بودجه مدرسه حقانی اشاره کرد که محمد بهشتی آن را از بازاریان تأمین کرد. بهشتی نمی‌توانست از حاکمیت چنین پولی بگیرد، اما به‌راحتی می‌توانست از مراجع قم این پول را تأمین کند. اما نکرد، چرا؟ چون می‌خواست مداخله بیرونی در مدرسه حقانی تأثیر نگذارد. از قم مداخله می‌شد، اما از بازار نمی‌شد. و همین اتفاق هم افتاد. بهشتی در مدرسه حقانی زبان آلمانی و فلسفه هگل هم درس می‌داد. امروز ما در دانشگاه‌هایمان نمی‌توانیم به راحتی فلسفه هگل درس دهیم.

چرا بهشتی می‌توانست و امروز افراد نمی‌توانند؟ از نگاه درویش چون بهشتی آزاد بود، آزادی در تفکر، آزادی در تدریس و رها از مداخلات بیرونی. او مسئله‌اش را از مردم می‌گرفت. مطهری هم این‌طور بود. او وقتی از قم به تهران می‌آید، نظریاتش را کجا مطرح می‌کند؟ در دانشگاه تهران و انجمن علوم پزشکی. به همین دلیل است که مثلا می‌بینیم دانش مطهری در آن زمان از نظریه تکامل، از دانش الان بسیاری از علمای ما بیشتر است. چون مطهری با متخصصان آن حوزه ارتباط داشته، اما عالم امروزی چنین ارتباطی ندارد.

جواد درویش، محمدتقی موحد ابطحی و علی سلطان‌زاده - نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف
جواد درویش، محمدتقی موحد ابطحی و علی سلطان‌زاده – نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف

درویش در ادامه مثال‌هایش به محمدحسین طباطبایی اشاره کرد که در حلقه آدم‌های اطراف او کسانی مانند داریوش شایگان و هانری کُربن و دیگران بوده‌اند. مرتضی مطهری نیز همین گونه بود. او کتابی به اسم شرح مبسوط منظومه دارد که در پاورقی آن اشاره به سخنان برخی افراد حلقه اطراف خود دارد. مثلا یکی از این افراد غلامعلی حداد عادل بود که در آن حلقه نماینده فیزیک محسوب می‌شد. همه افراد آن حلقه استاد دانشگاه بودند.

درویش برای روشن‌کردن وضعیت نابسامان امروز این مثال را زد که فرض کنیم یکی از موسسات علم دینی امروز در اختیار مرتضی مطهری بود. اگر این اتفاق رخ می‌داد، مطهری آن شکوفایی‌ که داشت را نمی‌توانست داشته باشد، چون در این موسسات فضا بسته است و اختیارات از آدم‌ها سلب می‌شود. زیرا این نهادها بودجه سالانه‌شان از بالا تصویب شده و برایشان واریز می‌شود، فارغ از اینکه خروجی داشته باشند یا نداشته باشند و یا پژوهشی در جایی ثبت کرده باشند.

شما می‌توانید ویدئوی کامل این نشست را در آپارات اندیشکدۀ هاتف ببینید: https://www.aparat.com/v/rtCiY

نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف - دکتر جواد درویش و دکتر محمدتقی موحد ابطحی
نشست کارنامه علم دینی در ایران – اندیشکده هاتف – دکتر جواد درویش و دکتر محمدتقی موحد ابطحی

مطالب مرتبط...

روان‌شناسی موفقیت یا روان‌شناسی زرد؟

پیچیده باش، زرد نباش؛ نقدی بر روان‌شناسی موفقیت

11 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. در اپیزود سوم پادکست دوسیه، روان‌شناسان موفقیت، روشنفکران، روحانیون و سلبریتی‌ها به‌عنوان چهار گروه دارای مرجعیت فکری و فرهنگی برای بخشی از ایرانیان امروز معرفی شدند و از بین آن‌ها قشر مورد هدف روان‌شناسان موفقیت بودند. به نظر می‌رسد این گروه

ادامه مطلب »
فصل اول پادکست دوسیه اندیشکده هاتف

توضیحاتی دربارۀ فصل اول پادکست دوسیه

8 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. مقدمه تولید و انتشار فصل اول پادکست دوسیه به اتمام رسید. به نظرم آمد حالا که در مقطع زمانی بین پایان انتشار فصل اول و شروع انتشار فصل دوم هستیم، یادداشتی بنویسم و نکاتی را توضیح دهم. بعضی از این نکات

ادامه مطلب »
نشست کارنامه علم دینی در ایران - اندیشکده هاتف - دکتر جواد درویش و دکتر محمدتقی موحد ابطحی

نشست کارنامه علم دینی در ایران

2 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اندیشکده هاتف برگزار می‌کند: نشست کارنامه علم دینی در ایران با حضور دکتر جواد درویش دکتر محمدتقی موحد ابطحی از اوایل دهه شصت، همراه با انقلاب فرهنگی و رواج گفتمان نه غربی نه شرقی، در فضای فکری کشور مجموعه‌دغدغه‌هایی مطرح شدند

ادامه مطلب »
نشست ما و آیندۀ هوش مصنوعی

نشست ما و آیندۀ هوش مصنوعی

1 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. اندیشکده هاتف برگزار می‌کند: محورهای اصلی گفت‌وگو: میهمانان: چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ | ساعت ۱۷خانه اندیشه‌ورزان

ادامه مطلب »
یاسر خوشنویس، امیر محمدی‌دوست، نرگس نراقی - اندیشکده هاتف - نشست بازخوانی سند تنظیمگری پلتفرمهای دیجیتال یونسکو

گزارش نشست «بازخوانی سند تنظیم‌گری پلتفرم‌های دیجیتال یونسکو: دلالت‌هایی برای ایران»

23 دقیقه زمان برای مطالعه‌ این متن نیاز است. معرفی اولیه مجری‌کارشناس و دبیر نشست: امیر محمدی‌دوست (پژوهشگر فضای مجازی) میهمانان نشست:دکتر یاسر خوشنویس (مدیر کارگروه حکمرانی اندیشکده رستا)دکتر نرگس نراقی (پژوهشگر سیاست‌گذاری و ارزیابی فناوری) این نشست در تاریخ دوشنبه 25 اسفندماه 1401 به همت اندیشکده هاتف در خانه

ادامه مطلب »
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اندیشکده هاتف

© ۱۳۹۷ – تاکنون | اندیشکده هاتف