برای تعیین تکلیف درباب مسئلۀ حجاب اجباری و اعتبار حقوقی این حکم لازم است به این مسئله بپردازیم که حق انتخاب پوشش از جملۀ چه حقوقی است؟ آیا اصلاً انسان در این حوزه واجد حق است؟
حامیان متافیزیکهای پرهزینۀ بنیادگرایانه، ممکن است مدعی شوند که بنابر متافیزیک مقبول آنها، انسان در اینجا فاقد حق است؛ این خداوند است که چنین حقی دارد و انسان در اینجا جز مطیعبودن، به هر عمل دیگر متوسل شود، از لحاظ شرعی مرتکب خطا شده است و مستحق مجازات است.
البته ریشههای این استدلال را در قسمت اول بررسی کردیم و نشان دادیم که این سبک از استدلال تا چه اندازه دچار مشکلاتی اساسی است. اولین مشکل، متافیزیک پرهزینهای است که رهیافتهای مساواتطلبانه بهلحاظ معرفتشناختی، از پذیرش آن معذورند. جنبۀ دیگر آن، عدم امکان استنباط حقوقی از گزارۀ یادشده است. کمااینکه در یادداشت پیشین بهطرزی مبسوطتر بیان کردیم، از صرف الزام تشریعی، الزام حقوقی و قانونی لازم نمیآید.
اما مسئلۀ پوشش و حق انتخاب آن، از چه بنیانی تغذیه میکند و بر چه اساسی استوار است؟
در قانون اساسی برخی از کشورها مانند ایالت متحدۀ آمریکا، حق پوشش از مسئلۀ آزادی بدن یا به اصطلاح دیگر Liberty of Body استنباط میشود. مراد از لیبرتی، نوعی از تصرف است که بهتبع مالکیت، توسط مالک مجاز شمرده میشود. به نظر میرسد که تملک انسان بر بدن خود از جملۀ حقوقی است که بسیاری از حقوق دیگر از آن قابلاستنباط است. اگر ضربوشتم یک انسان بهلحاظ حقوقی ناموجه است، در این امر ریشه دارد که مالکیت او بر بدنش مورد تعرض واقع شده است. خلاف حقوق انسانی بودن اموری مانند تعرض جنسی نیز از جملۀ این امور به حساب میآید.
به نظر میرسد که مالکیت بر بدن تالی انتخاب حق پوشش را نیز در بردارد. مسئلۀ پوشش در اساس مسئلۀ پوشش بدن است و به کیفیت مواجهۀ فرد با بدن خویش باز میگردد. بدین ترتیب اگر قائل باشیم که مالکیت از حقوق اساسی انسان است، لاجرم چارهای نخواهد بود، جز این که حق انتخاب پوشش را برای انسان به رسمیت بشناسیم. استدلال فوق را میتوان بهصورت زیر خلاصه و صوریسازی کرد:
- انسان بر بدن خویش مالکیت دارد.
- اگر انسان بر بدن خویش مالکیت داشته باشد، به لحاظ حقوقی، حق تصرف در آن را نیز داراست.
- اگر کسی حق تصرف در بدن را داشته باشد، حق پوشش را که از مصادیق تصرف در بدن هست هم خواهد داشت.
در نتیجه:
- انسان، حق انتخاب پوشش را داراست.
در بسیاری از موارد، چنانچه این استدلال در برابر حامیان کلامی حجاب اجباری مطرح شود، حامیان این دیدگاه استدلالی علیه آن اقامه میکنند که خاستگاهی در پیکرۀ معرفتی متکلمین دارد و میتوان گفت به پاسخ و نقدی کلاسیک بر مسئلۀ آزادی بدن، مبدل شده است. استدلال حامیان این دیدگاه به شرح زیر است:
- مالکیت انسان و آنچه از آن انسان است، از آن خدا است.
- بدن انسان از آن انسان است.
- پس مالکیت بدن انسان از آن خداست.
- اگر کسی مالکیت چیزی را داشته باشد، حق تصرف در آن را خواهد داشت.
- از آن جا که مالکیت بدن انسان از آن خداست، تنها خدا حق تصرف در آن را دارد.
- اگر چه خداوند حق تصرف در بدن را در مواردی به انسان داده است، از آنجا که مالکیت حقیقی از آن او است، در مواردی که مخالف خواست و کلام الهی باشد، انسان حق تصرف نخواهد داشت.
- کشف حجاب مخالف خواست الهی است و این در کتاب مقدس مسلمانان تصریح شده است.
در نتیجه:
- پس انسان حق کشف حجاب خارج از محدودۀ شرع را ندارد.
ما در این مورد نیز از نقد متافیزیک ابتدایی پشت سر این استدلال عبور خواهیم کرد و به وجوه عیانتر این استدلال خواهیم پرداخت. به نظر میرسد که در این استدلال میان دو حق اخلاقی و حق قانونی و هم چنین مالکیت حقوقی و کاربست استعاری آن به خدا، خلطی اساسی صورت گرفته است.
در انتهای استدلال تنها چیزی که نتیجه گرفته شده است، سلب حق شرعی از انسان در محدودۀ کشف حجاب است. بااینحال آیا محدودیت نتیجهگرفتهشده از این استدلال، محدودیتی حقوقی و قانونی است؟ به نظر میرسد که این استدلال شرط اخسبودن نتیجه نسبت به مقدمات را ارضاء نمیکند و از این حیث از اعتبار خارج است.
علاوهبر این مالکیت خداوند بر انسان از سنخ امور تکوینی است و بهعبارت دیگر از سنخ قضایای هستیشناختی است. که البته در ضمن آن نوعی استعاره نهفته است و تسری حکم مالکیت در باب خدا تنها از روی نوعی مجاز است و جنبهای بلاغی دارد. به نظر میرسد که مراد از مالکبودن خداوند در این استدلال جز احاطۀ تکوینی و وجودشناختی بر انسان نیست و استعمال مالکیت در این مورد، هیچ سنخیتی با استعمال مالکیت در امور حقوقی و قانونی ندارد و در اینجا مغالطهای (البته نهچندان ظریف!) رخ داده است.
لبته علاوهبر این موارد، گزارۀ هفتم نیز در میان فقها مورد تردید بوده است. که از آن میگذریم.
پی نوشت:
مجموعه نوشتههای کوتاه با عنوان مسئلۀ پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق برگرفته از کتابی است با عنوان «فلسفۀ حیات: سفر عقل در قلمرو ناتمامیت» به قلم نویسندۀ این یادداشت، محسن حسننژاد. خوانندگان برای مشاهدۀ مبسوطتر مباحث و ریشههای نظری و فلسفی آن میتوانند کتاب نامبرده را از لینک زیر دریافت و مشاهده کنند:
مسئله پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (1)
مسئله پوشش در کشاکش اخلاق و حقوق (2)