فهرست مطالب
چرا مهاجرت استارتاپها به یک معضل تبدیل شده است؟
تداوم وضعیت نابسامان اقتصادی و نبود چشماندازی از آیندۀ روشن در کشور، طی سالیان اخیر باعث آغاز و گسترش موج جدیدی از مهاجرت در ایران شده است که میتوان از آن به مهاجرت کسبوکارها یا همان «استارتاپ»ها تعبیر کرد. علت دیگر ایجاد و گسترش این موج مهاجرتی جدید، سرمایهگذاری جدی کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات در توسعۀ اکوسیستمهای نوآوری و پروژههایی مانند شهر اینترنتی دوبی است که با توجه به نزدیکی جغرافیایی و تسهیلات قابلتوجه ارائهشده به استارتاپهای مستقر در این اکوسیستمها، شرایط بسیار جذابی را برای مهاجرت استارتاپها از کشورهای دیگر فراهم آورده است
![کشورهایی که در بازه بین سال_های 2010 تا 2018 به اتباع خارجی ویزای استارتاپی اعطا می_کنند](https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2023/02/شکل-1کشورهایی-که-در-بازه-بین-سال_های-2010-تا-2018-به-اتباع-خارجی-ویزای-استارتاپی-اعطا-می_کنند.png)
این روند روبهرشد مهاجرتی در بین کسبوکارها و همچنین سرمایۀ انسانی شاغل در اکوسیستم استارتاپی کشور، مخاطراتی را با خود به همراه داشته است که محسوسترین آنها کاهش تعداد تیمهای مستعد جوان و دارای ایده استارتاپی و همچنین افزایش بیرویۀ دستمزد نیروی کار حرفهای (بیشتر کدنویسان نرمافزار مورد نیاز اکوسیستم) است. اما این روند در میانمدت و بلندمدت منجر به ازرونقافتادن اکوسیستم استارتاپی در ایران، افزایش ناامیدی در بین جوانان، کاهش رشد GDP و در نهایت مخاطرات امنیتی حاصل از ایجاد کلونیهای نخبگانی مخالف نظام در خارج از کشور خواهد شد.
اما ریشههای این روند نوظهور مهاجرتی چیست؟ اولین و بزرگترین دلیل این روند را باید شرایط بد اقتصادی کشور و ناامیدی تیمهای استارتاپی از آینده کسبوکارشان در ایران دانست. اختلاف شدید حجم بازار هدف و دستمزد بین ایران و کشورهای همسایه و همچنین حس جدیگرفتهنشدن و بیاثربودن تلاشها برای بهبود وضعیت کشور، از جمله دلایل این اتفاق هستند. در مقابل اما رقبای منطقهای ما، توانستهاند با استفاده از وضعیت تحریمی ایران بهمثابۀ مانع توسعۀ کسبوکارها در داخل، شرایط مساعدی را برای جذب استارتاپهای ایرانی به خود فراهم آورند.
کاهش مهاجرت نخبگان و ایجاد تمایل در نخبگان برای مهاجرت معکوس از گذشته دغدغههای سیاستگذاران کشور بودهاند ولی در چند سال اخیر دغدغۀ عدم مهاجرت کسبوکارها و جلوگیری از شکلگیری کلونی نخبگانی خارج از کشور نیز به این فهرست افزوده شده است. هرچند این دغدغهها از گذشته در ساختار حکمرانی کشور وجود داشتهاند، اما ابزارهای سیاستی به کار گرفته شده برای مقابله با این عارضهها، مانند گسترش کمّی اکوسیستم استارتاپی و نهادهای پشتیبان آن، تسهیلات سربازی و برخی مانعسازیها در فرایند مهاجرت نخبگان هرچند بدونتأثیر نبودهاند ولی نتوانستهاند روند کلی مهاجرت را متوقف و یا معکوس سازند.
این اقدامات هرچند با نیت کاهش مهاجرت نخبگان علمی و کسبوکاری صورت گرفتهاند، اما عوارض جانبی آنها گاه بسیار محسوس است. افزایش محسوس تعداد نهادهای پشتیبان اکوسیستم در نسبت با ایدهها و تیمهای استارتاپی، تزریق حس صوریبودن اکوسیستم استارتاپی به فعالین اکوسیستم و افزایش بدبینی نخبگان به سبب مانعسازی در برابر فرایند خروج آنها از کشور از جمله این عوارض جانبی هستند. این عوارض جانبی گاه تا آنجا پیش میروند که ارزش املاک مربوط به مراکز رشد، شتابدهندهها و سایر نهادهای پشتیبان اکوسیستم از کسبوکارهای مستقر در این املاک بیشتر میشود.
![کشور مبدأ دریافت_کنندگان ویزای SUV (ویزای مخصوص به استارتاپ_ها) از کانادا در سال 2020
شکل 2 منبع Mandeville & Associates Ltd](https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2023/02/کشور-مبدأ-دریافت_کنندگان-ویزای-SUV-ویزای-مخصوص-به-استارتاپ_ها-از-کانادا-در-سال-2020-1030x614.png)
راه حل چیست؟
عواملی که نخبگان و تیمهای استارتاپی را به سمت مهاجرت سوق میدهند، از آنجایی که در سطح کلان اقتصادی و اجتماعی هستند، همواره نسبت به راهکارهای اجراشده برای مقابله با این روند مؤثرتر خواهند بود. چرا که راهکارهای مذکور نمیتوانند از سطح خرد و متوسط فراتر بروند و تنها راه معکوسسازی این فرایند تحول در شرایط کلان سیاسی و اقتصادی کشور است که در کوتاهمدت نمیتواند محل اتکا برای استفاده از ابزارهای سیاستی باشد.
با توجه به آنچه که گفتهشد، نمیتوان انتظار داشت که با اعمال سیاستهایی این روند روبهرشد را متوقف و یا معکوس کنیم. ولی میتوان این تهدید بالقوه را به فرصتی برای توسعۀ کشور تبدیل کرد. برخی از تخمینها، مجموع ثروت جمعیت 4 الی 5 میلیون نفرۀ ایرانیان خارج از کشور را از کل تولید ناخالص داخلی کشور (GDP) بیشتر میدانند و عمده مهاجرت صورتگرفته از بخش تحصیلکرده و مستعدی است که پتانسیل جدی برای ثروتآفرینی دارند. بهعنوان شاهدی بر صحت این تخمین، مطابق دادههای ادارۀ سرشماری ایالات متحده امریکا، میانگین درآمد سالیانه خانوارهای ایرانی ساکن امریکا 79 هزار دلار گزارش شده است که در مقایسه با درآمد 64 هزار دلاری عموم مهاجران و 66 هزار دلاری جمعیت بومی امریکا، بیشتر است.
![حیطه اشتغال ایرانیان ساکن امریکا در مقایسه با عموم مهاجرین و متولدین امریکا
شکل 3MPI tabulation of data from the U.S. Census Bureau 2019 ACS](https://hatefcenter.org/fa/wp-content/uploads/2023/02/حیطه-اشتغال-ایرانیان-ساکن-امریکا-در-مقایسه-با-عموم-مهاجرین-و-متولدین-امریکا-1030x601.png)
در واقع، حضور جمعیت ایرانیان نخبه و تحصیلکرده در خارج از کشور، شاید در وهلۀ اول یک تهدید به نظر برسد ولی این جمعیت میتواند راه دیپلماسی علموفناوری و دیپلماسی اقتصادی ایران را در فضای بینالمللی باز کند. انتقال تکنولوژی، شناسایی بازارهای صادراتی، تسهیل حضور کسبوکارهای ایرانی در فضای بینالمللی و جذب سرمایهگذاران خارجی به کشور تنها مواردی از مزایای این حضور میتواند باشد.
همچنین کسبوکارهای ایرانی که توانستهاند خود را در محیط بینالمللی تثبیت کنند، در صورت ایجاد مسیرهای ارتباطی مناسب میتوانند با حضور خود در ایران، زمینههای توسعۀ اقتصادی و ارزآوری را برای کشور فراهم آورند. این مهم، میتواند از طریق روشهای رسمی مانند حضور همزمان در یک کشور خارجی و ایران و یا روشهای غیررسمیتر مانند ارتباطات شبکهای و متکی بر اعتماد متقابل محقق شود.
ارائۀ خدمات به ایرانیان خارج کشور، از مبدأ داخلی نیز میتواند زمینۀ فعالیت کسبوکارهای پردرآمد و ارزآور جدی را فراهم آورد. در کنار بحث درآمدزایی طراحی و گسترش چنین خدماتی میتواند به ارتباط مستمر بین ایرانیان خارج از کشور و سرزمین مادریشان منجر شود تا حتی نسلهای بعدی این مهاجران نیز خود را متعلق به کشور و مردم خودشان بدانند.
در واقع با احتساب عدم امکان توقف روند مهاجرت موجود و یا معکوسساختن آن، ایجاد ارتباطات مستمر اقتصادی و فرهنگی بین مهاجران ایرانی و فضای داخل کشور، تنها راه موجود برای تبدیل این تهدید بالقوه به یک مزیت جدی برای جمهوری اسلامی ایران است. چنین سیاستی در صورت طراحی و اجرای درست میتواند در میانمدت تأثیرات بسیار سازندهای در مسیر توسعۀ کشور بهویژه از منظر نیروی انسانی، ظرفیت جذب سرمایه، ارتباطات بینالمللی و وابستهسازی متقابل منافع با طرفهای خارجی داشته باشد.
طراحی ابزارهای سیاستی مورد استفاده در چنین فرایندی نیازمند بررسی تجربیات جهانی در زمینۀ بهرهگیری کشورهایی مانند چین، هند، ژاپن و… از شبکه نخبگان خارج از کشورشان است. چرا که این کشورها با استفاده از ظرفیت جمعیت بسیار زیاد مهاجرین در خارج، توانستهاند زمینههای جدی برای توسعه و رشد خود فراهم آورند. در کنار بررسی تجربیات جهانی، مصاحبه با ایرانیان خارج از کشور و افراد دغدغهمند در زمینه ایجاد ارتباط با این جمعیت، میتواند به کشف پتانسیلهای ارتباطی و تبدیل این تهدید بالقوه برای کشور به یک فرصت بینظیر بسیار مؤثر باشد.
در نهایت متکی بر دادهای به دست آمده در فرایند فوق و با هدف بهرهبرداری از ظرفیت ارتباطی با ایرانیان خارج از کشور برای توسعه و دیپلماسی اقتصادی، فرهنگی و علمی میتوان به طراحی و پیشنهاد سازوکارها و الگوهای بهینه برای ایجاد این کریدور حیاتی اقدام کرد.